اعتقادی مذهبی

مقالات و مطالب اعتقادی ،مذهبی ،شهدا و...

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

همت و کار مضاعف


               همت و کار مضاعف در اسلام

مقدمه:

نهج البلاغه یکی از منابع غنی ، ارزشمند و گرانسنگ در مباحث مختلف از جمله اجتماعی می باشدو جا دارد که به عنوان منبعی مهم در موضوعات مختلف اجتماعی از آن استفاده شود.

 همت و کار مضاعف موضوع مهمی است وجا دارد که از لحاظ نظری و عملی به این موضوع اساسی پرداخته شود. جامعه نیاز مبرم به همت و کار مضاعف دارد، زیرا که از آفات بزرگ در جامعه ما یأس و ناامیدی و دیگری پایین بودن کار مفید است.

در این نوشتار برآنیم تا به دیدگاه امام علی (ع) در مورد همت مضاعف و کار مضاعف دست یابیم و نشان دهیم که این موضوع تا چه اندازه مورد تأکید حضرت می باشد، از طرفی منشأ و آثار همت مضاعف و کار مضاعف را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. انشالله که با عمل به فرمایشات امی رالمؤمنین(ع) و پیروی از فرامین مقام معظم رهبری به خصوص در زمینه ی همت مضاعف و کار مضاعف جامعه ای پر از امید ، نشاط و تلاش داشته باشیم.

همت وکار مضاعف در کلام امام علی (ع):

همت و کار مضاعف در کلام حضرت نقش مهمی دارد و از مهمترین امور مورد تأکید ایشان می باشد و در جای جای نهج البلاغه مسلمانان را به عمل کردن دعوت می نمایند، زیرا خود حضرت نمونه و الگوی کاملی در انجام عمل صالح می باشند.

 امیرامؤمنین(ع) در مبارزه با هوای نفس و ترک لذات پست دنیا سرآمدبودند و همت ایشان والاتر از آن بود که فقط صرف امور ناچیز دنیوی گردد.آن حضرت در نامه 45 نهج البلاغه در این موضوع فرموده اند:« من اگر می خواستم ، می توانستم از عسل پاک ، از مغز گندم و بافته های ابریشم برای خود ، غذا و لباس فراهم آورم، اما هیهات که هوای نفس  برمن چیره گردد و حرص و طمع مرا وادارد که طعامهای لذیذ برگزینم ، در حالی که در حجاز یا یمامه کسی باشد که برقرص نانی نرسد و یا هرگز شکمی سیر نخورد ، و یا من سیر بخوابم و پیرامونم شکم هایی که از گرسنگی به پشت خوابیده، و جگرهای سوخته وجود داشته باشد ... آیا به همین رضایت دهم که مرا امیرالمؤمنین (ع) خوانند ودر تلخی های روزگار با مردم شریک نباشم! و در سختی های زندگی الگوی آنان نگردم؟ آفریده نشده ام که غذاهای لذیذ و پاکیزه مرا سرگرم سازد ، چونان حیوان پرواری که تمتم همت او علف و یا چون حیوان رها شده که شغلش چریدن و پر کردن شکم بوده، و از آینده خود بی خبر است. آیا مرا بیهوده آفریده اند؟ آیا مرا به بازی گرفته اند؟ آیا ریسمان گمراهی را در دست گیرم؟ و یا در راه سرگردانی قدم بگذارم؟...»

امیر مؤمنان(ع) در جای جای نهج البلاغه بر ضرورت عمل صالح و آماده شدن برای آخرت و جمع کردن زاد و توشه سفارش کرده اند ، از جمله در خطبه 153 نهج البلاغه فرموده اند:« آن چه امروز می فرستی فردا بر آن وارد می شوی ، پس برای خود در آخرت جایی آ ماده کن و چیزی پیش فرست ، ای شنوده هشدار ! هشدار! ای غفلت زده ! بکوش بکوش!.»

امام علی (ع) اهمیت ویژه ای برای همت قائلند و ارزش فرد را به میزان همت او می دانند، آن حضرت در حکمت 47 می فرمایند:« ارزش مرد به اندازه همت اوست و راستگویی او به میزان جوانمردی اش و شجاعت او به قدر ننگی است که احساس می کند....»

نقش ایمان در همت و کار مضاعف:

از مهمترین علل همت و کار مضاعف  ، ایمان می باشد. آن کس که ایمان قوی به خدا داشته باشد، همیشه برای خدا کار می کند و شکست برای او معنایی ندارد. امام علی (ع) در این باره خطبه ی 171 نهج البلاغه در آستانه ی نبرد صفین فرموده اند:« (پروردگارا !) اگر بر دشمن پیروزمان ساختی ما را از تجاوز برکنار دار و بر راه حق استوار فرما و چنانچه آنها را بر ما پیروز گرداندی شهادت را نصیب ما فرموده  و از شرک و فسادو فتنه ها، ما را نگهدار! کجایند آزاد مردانی که به حمایت از مردم خویش برخیزند؟ کجایند غیور مردانی که به هنگام نزول بلا و مشکلات مبارزه کنند؟ هان ای مردم !ننگ  و عار پشت سر شما  و بهشت در پیش روی شماست.»

مقام معظم رهبری (مدظله العالی)در سخنرانی خود در دیدار با اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی امر در اوایل مرداد سال ۸۹ درمورد نقش ایمان در همت و کار مضاعف فرموده اند:« کارهای خوب ، کارهای بزرگ ، فقط با انگیزه های ممتاز و از اعماق دل برآمده انجام می گیرد، کارهای بزرگ را به صورت دستوری و تشریفاتی و اداری و اینها نمی شود انجام داد. کار مقرراتی و دستوری ، در همان حد کار متعارف انجام می گیرد، در صورتی که کار برجسته و ممتاز ، تابع انگیزه است.آن کسی که از لحاظ کمیت کار خیلی وقت خود را صرف می کند، و از استراحت خودش می زند، انگیزه ی بالایی دارد، این یک چیز برجسته ای است ... بدون انگیزه ، بدون یک عامل درونی ، اینجور کارهای برجسته ، چه از لحاظ کمی ، چه از لحاظ کیفی ، امکان چذیر نیست ، این انگیزه چیست؟ این انگیزه ترکیبی ایت از ایمان و آگاهی، این دو چیز به انسان انگیزه می دهد: ایمان داشته باشد ، آگاهی هم داشته باشد.»

 همچنین حضرت علی (ع) در خطبه ی 156 در مورد ارتباط ایمان و عمل فرموده اند: « ایمان روشن ترین راه ها و نورانی ترین چراغهاست ، یا ایمان می توان به اعمال صالح راه برد و با اعمال نیکو ، به ایمان می توان دسترسی پیدا کرد. با ایمان دانش آبادان است و با آگاهی لازم ، انسان از مرگ می هراسد و با مرگ دنیا پایان می پذیرد و با دنیا توشه ی آخرت فراهم می شود و با قیامت بهشت نزدیک می شود و جهنم برای بدکاران آشکار می گردد و مردم جز قیامت قرارگاهی ندارند و شتابان به سوی میدان مسابقه می روندتا به منزلگاه آخرین رسند.»

همچنین حضرت در موردایمان محکم و ارتباط آن باعمل در خطبه ی 193می فرمایند:« ازنشانه های پرهیزکاران این است که او را اینگونه می بینی : در دینداری نیرومند، نرمخو و دور اندیش است ، دارای ایمانی پر از یقین ، حریص در کسب دانش ، با داشتن علم بردبار ، در توانگری میانه رو، در عبادت فروتن ، در تهیدستی آراسته ، در سختی ها بردبار ، در جستجوی کسب حلال ، در راه هدایت شادمان و پرهیز کننده از طمع ورزی می باشد. اعمال نیکو انجام می دهد و ترسان است روز را به شب می رساند با سپاسگزاری ، و شب را به روز می آورد با یاد خدا... روشنی چشم پرهیزگار در چیزی قرار دارد که جاودانه است و آن را ترک می کند که پایدار نیست، بردباری را با علم  ، و سخن را با عمل در می آمیزد.»

در زمینه ی چگونگی نقش ایمان در همت و کار مضاعف  مقام معظم رهبری(مدظله العالی ) فرموده اند:« یک عامل درونی، انسان را وادار می کند، انسان نیاز را بفهمد ، به نتیجه ایمان داشته باشد و برای مردم مؤمن ، در زیر نظر خدا بودن را هم بداند ، این می شود انگیزه ی کامل بعضی ها این اعتقاد را دارند ، این آگاهی را دارند، این ایمان به نتیجه را دارند، اما خدا ندارند ، آنها انگیزه شان کمتر است، اما وقتی من و شما می دانیم کاری که می خواهیم انجام بدهیم ، کاری که داریم انجام می دهیم ، کاری است برای خدا ، کاری است برای نظام اسلامی ، کاری است برای مردم و به سود مردم ، و خدا این را می بیند و اگر دیگران ما را تحسین نکنند ، آفرین نگویند ، برای ما کف نزنند ، اما خدای متعال می بیند و قدر می داند و پاداش می دهد.»

الگوی امیرمؤمنان(ع) در  همت مضاعف و کار مضاعف:

حضرت علی (ع) در همه اموریک الگوی کامل در اختیار داشتند و این الگو پیامبراعظم (ص) بودند که طبق فرموده ی خدامند متعال الگوی حسنه ی همه ی مسلمانان می باشند. امیرمؤمنان(ع) در مورد الگو گیری از پیامبر(ص) در زمینه همت مضاعف و کار مضاعف در خطبه ی 72 چنین می فرمایند:« خدایا گرامی تریندرودها و افزون ترین برکات خود را بر محمد(ص) بنده فرستاده ات اختصاص ده ... آن گونه که بار سنگین رسالت را بردوش کشید ، و به فرمانت قیام کرد، و به سرعت در راه خشنودی تو گام بر داشت ، حتی یک قدم به عقب برنگشت و ارده ی او سست نشد و در پذیرش و گرفتن وحی، نیرومند بود ، حافظ و نگهبان عهد و پیمان تو بود و در اجرای فرمانت تلاش کرد تا آنجا که نور حق را آشکار و راه را برای جاهلان روشن ساخت و دل هایی که در فتنه و گناه فرو رفته بودند ، هدایت شدند.»

 همچنین امام علی (ع) در تشبیهات زیبایی در مورد ارتباط خود با پیامبر (ص) در نامه 45 فرموده اند:«من و رسول خدا(ص) چونان روشنایی یک چراغیم، یا چون آرنج به یک بازو پیوسته ایم به خدا سوگند! اگر فرصت داشته باشم به پیکار همه می شتابم و تالش می کنم که زمین را از وجو این شخص مسخ شده (معاویه) و این جسم کج اندیش ، پاک سازم تا سنگ وشن از میان دانه ها جدا گردد.»

 

شجاعت در همت مضاعف و کار مضاعف:

یکی از اموری که مانع همت مضاعف و کار مضاعف می گردد ترسیدن از راه های مختلف مانند تأثیر پذیری از سرزنش  دیگران، ترس از کمی یاوران و تنهایی می باشد.آنان که حق و حقیقت برایشان چندان آشکار نیست، تحت تأثیر صحبتهای دیگران قرار می گیرند و دچار سستی اراده می گردند. در دعای ندبه هم به این موضوع نترسیدن امام علی (ع) از سرزنش های دیگران اشاره شده است، حضرت در خطبه 192 در این مورد فرموده اند:« همانا من از کسانی هستم که در راه خدا از هیچ سرزنشی نمی ترسند، کسانی که سیمای آنها سیمای صدیقان و سخنانشان، سخنان نیکان است.

شب زنده داران و روشنی بخشان به دامن قرآن پناه برده، سنت های خدا و رسولش را زنده می کنند ، نه تکبر و خودپسندی دارند و نه برکسی برتری می جویند، نه خیانتکارند و نه در زمین فساد می کنند...»

 از علل دیگر که مانع همت مضاعف و کار مضاعف می گردد ترس از کمی یاوران می باشد ، امی مؤمنان در خطبه 201 در این زمینه فرموده اند:« ای مردم در راه راست از کمی روندگان نهراسید ، زیرا اکثریت مردم بر گرد سفره ای جمع شدند که سیری آنکوتاه و گرسنگی آن طولانی است.ای مردم! همه ی افراد جامعه در خشنودی و خشم شریک می باشند....»

همچنین ایشان در نامه 36 که نشانگر اوج همت حضرت می باشد ، خطاب به برادرشان عقیل می فرمایند:« همانا رأی من پیکار با پیمان شکنان است تا آنگاه که خدا را ملاقات کنم. نه فراوانی مردم مرا توانمند می کند و نه پراکندگی آنان مرا هراسناک می سازد ، هرگز گمان نکنی که فرزند پدرت، اگر مردم او را رها کنند ، خود را زار و فروتن  خواهد داشت و یا در برابر ستم سست می شود ، و یا مهار اختیار خود را به دست هر کسی می سپارد ، ویا از دستور هر کسی اطاعت می کند....»

در نامه 31 نیز حضرت در همین زمینه چنین فرموده اند: « اگر تنها با دشمنان روبرو شوم، در حالیکه آنان تمام روی زمین را پر کرده باشند ، نه باکی داشته و نه می هراسم ، من به گمراهی آنان و هدایت خود که برآن استوارم ، آگاهم و از طرف پروردگار به یقین رسیده ام  و همانا من برای ملاقات پروردگار مشتاق و به پاداش او امدوارم....»

یکی از شکایتهای اصلی حضرت از مردم در زمان حکومتشان جمع نشدن مردم برای مبارزه در میدان جنگ از روی ترس ودنیا گرایی است. امام علی (ع) در نامه 35 در جملاتی که نشانهاوج مظلومیت و غربت ایشان است می فرمایند:« مردم را نهان و آشکار از آغاز تا انجام فراخواندم ، عده ای با ناخوشایندی آمدندو برخی به دروغ بهانه آوردند و بعضی خوار و ذلیل بر جای ماندند و از خدا می خواهم به زودی مرا از این مردم نجات دهد ، به خدا سوگند اگر در پیکار با دشمن ، آرزوی من شهادت نبود و خود را برای مرگ آماده نکرده بودم دوست می داشتم حتی یک روز با این مردم نباشم و هرگز آنان را دیدار نکنم.»

 

موقعیت شناسی در همت و کار مضاعف:

همت مضاعف و کار مضاعف بایددر امور مطلوب و درزمان و موقعیت مناسب انجام گیرد. از طرفی هر فردی ظرفیت و استعدادهای خاص خود را دارد و درخواست بیش از اندازه ی ظرفیت کاری غیر معقول می باشد. امیر مؤمنان (ع) در نامه 31 در این زمینه می فرمایند:« کاری که برتر از توانایی زن است را به او وامگذار ، که زن گل بهاری است نه پهلوانی سخت کوش، مبادا در گرامی داشتنشان زیاده روی کنی که او را به طمع ورزی کشانده ، برای دیگران به ناروا شفاعت کند....»

همچنین زمان شناسی از امور مهمی است که در همت مضاعف و کار مضاعف باید مورد دقت قرار گیرد، چه بسا که کار نیک در غیر وقت آن نتیجه ای نامطلوب در برداشته باشد. امیرمؤمنان (ع)در خطبه ی 53 در این زمینه فرموده اند:« مبادا هرگز در کاری که وقت آن فرا نرسیده شتاب کنی ، یا در کاری که وقت آن رسیده سستس ورزی و یا در چیزی که (حقیقت آن) روشن نیست ستیزه جویی نمایی و یا در کارهای واضح و آشکار کوتاهی کنی! تلاش کن تا هر کاری را در جای خود، ودر زمان مخصوص به خود انجام دهی.»

 همچنین از مواضعی که در موضوع در نظر گرفتن استعدادها بسیار مهم است گزینش افراد برای مسؤولیت های حکومتی می باشد. مولای متقیان (ع) در مورد جابجایی محمد بن ابی بکر از حکومت مصر و نصب مالک اشتربه جای وی در نامه ی 34 نهج البلاغه در جملاتی شامل نکته های مهم مدیریتی خطاب به محمد بن ابی بکر می فرمایند:« اگر تو را از فرمانداری مصر عزل کردم ، فرماندار جایی قرار دادم که اداره ی آنجا بر تو آسان تر و حکومت تو در آن سامان خوش تر است. همانا مردی را فرماندار مصر قرار دادم که نسبت به ما خیر خواه و به دشمنان ما سخت گیر و در هم کوبنده بود....»

 

نقش مدیریت در همت و کار مضاعف:

همت و کار مضاعف نیاز به مدیریت صحیح دارد. رفع نیازها و حوائج جانبی برای رسیدن به کارهای اصلی از جمله مواردی است که باید به آن توجه کرد. امیرالمؤمنین (ع) در نامه ی 53 به مالک اشتر در این مورد فرموده اند:« در کارهای آنان به گونه ای بیندیش که پدری مهربان درباره ی فرزندش می اندیشد... رسیدگی به امور کوچک آنان را به خاطر رسیدگی به کارهای بزرگشان وامگذار ، زیرا از نیکی اندک تو سود می برند، و به نیکی های بزرگ تو بی نیاز نیستند. برگزیده ترین فرماندهان سپاه تو، کسی باشد که از همه بیشتر به سربازان کمک رساند و از امکانات مالی خود بیشتر در اختیارشان بگذارد ، به اندازه ای که خانواده هایشان در پشت جبهه و خودشان در آسایش کامل باشند ، تا در نبرد با دشمن، سربازان اسلام  تنها به یک چیز بیندیشند. همانا مهربانی تو نسبت به سربازان ، دلهایشان را به تو می کشاند و همانا برترین روشنی چشم زمامداران ، برقراری عدل در شهرها و آشکار شدن محبت مردم نسبت به رهبر است...پس آرزوهای سپاهیان را برآور و همواره از آنان ستایش کن.» می بینیم که چطور این امور جزئی ولی مهم از دیدگاه مولای متقیان(ع) مورد توجه است و ایشان با حل مسائل فرعی زمینه را برای پرداختن کامل به مسأله ی اصلی مهیا می نمایند.از نظر حضرت علی (ع) رسیدگی به امور مالی و رفع مشلات خانواده های سربازان را در همت و کار مضاعف سربازان مؤثر می دانند.

همچنین حضرت در ادامه ی نامه ی 53 که از منشورهای مهم حکومتی است و جادارد جمله به جمله این نامه مورد بررسی دقیق قرار گیرد و دستورالعمل های مختلف حکومتی را از آن استخراج کرد، چنین می فرمایند:« در امور کارمندانت بیندیش و پس از آزمایش به کارشان بگمار ، و با میل شخصی و بدون مشورت با دیگران آنان را به کارهای مختلف وادار مکن، زیرا نوعی ستمگری و خیانت است. کارگزاران دولتی را از میان مردمی با تجربه و باحیا ، از خاندان های پاکیزه و با تقوی که در مسلمانی سابقه ی  درخشانی دارند ، انتخاب کن ، زیرا اخلاق آنان گرامی تر ، آبرویشان محفوظ تر ، طمع ورزی شان کمتر و آینده نگری آنان بیشتر است ، سپس روزی فراوان برآنان ارزانی دار ، که با گرفتن حقوق کافی در اصلاح خود بیشتر می کوشند و با بی نیازی ، دست به اموال بیت المال نمی زنند... سپس رفتار کارگزاران را بررسی کن و جاسوسانی راستگو و وفا پیشه بر آنان بگمار که مراقبت و بازرسی پنهانی تو ، از کار آنان سبب امانت داری و مهربانی با رعیت خواهد بود و از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن....» باز هم نکات بسیار دقیق و مهم مورد نظر حضرت می باشد. مشورت در انتخاب افراد برای مسؤولیتها،توجه به تجربه و سابقه نیک، تأثیر مثبت کافی بودن حقوق در همت و کار مضاعف و نظارت پنهانی از جمله ی این نکته های ارزشمند می باشند.

 

نقش استقامت در همت و کار مضاعف:

صبر و استقامت از مهمترین علل در همت و کار مضاعف می باشد که در قرآن وروایات هم به نقش اساسی آن تأکید شده است . حضرت علی (ع) در خطبه ی 176 در همین زمینه می فرمایند:«  عمل صالح! عمل صالح! سپس آینده نگری و استقامت! استقامت! آنگاه بردباری ! بردباری! و پرهیزکاری ! پرهیزکاری! برای هرکدام از شما عاقبت و پایان مهلتی تعیین شده ، بانیکوکاری بدانجا برسید....»

همچنین حضرت در کلامی کوتاه ولی دقیق و آموزنده در حکمت 386 فرموده اند:« جوینده ی چیزی یا به آن یا به برخی از آن خواهد رسید.» امام علی (ع) بردباری را منشأ همت بلند می دانند و در جمله ی مختصر و پر محتوا ی دیگری در حکمت 460 نهج البلاغه می فرمایند:« بردباری و درنگ هم آهنگند و نتیجه ی آن بلند همتی است.» پس باید برای داشتن همت بلند صبر و استقتمت را تقویت نمود. و ایستادگی در برابر مشکلات و مصیبتها می تواند تمرینی برای رسیدن به همت والا باشد.

مولای متقیان (ع) در خطبه ی متقین در مورد ضرورت صبر در برابر سختی های دنیا می فرمایند:« دلهای پرهیزکاران اندوهگین و مردم از آرارشان در امان ، تن هایشان لاغر و درخواستهایشان اندک و نفسشان عفیف و دامنشان پاک است. در روزگار کوتاه دنیا صبر کرده ، تا آسایش جاودانه قیامت را به دست آورند، تجارتی پر سود که پروردگارشان فراهم فرموده ، دنیا می خواست آنها را بفریبد ، مام عزم دنیا نکردند ، می خواست آنها را اسیر خود گرداند که با فدا کردن جان ، خود را آزاد خواستند.» همچنین در همین زمینه حضرت در خطبه ی 176 فرموده اند:« در عمل به دستورات کتاب خدا و در ادامه ی راهی که فرمان دار و بر روش درست بندگان او استقامت داشته باشید و پایدار مانید.» حضرت توجه به جاودانگی آخرت می دهند تا همت انسان به جای ایام اندک دنیا صرف آخرت گرددو انسان با تجارتی پرسود از چیز فانی کالای باقی را به دست آورد، و هنگامی که همت مضاعف گردید ، عمل هم به دنبال آن مضاعف می گردد.

 

نقش تشویق در همت و کار مضاعف:

از امور دیگری که در افزایش همت و کار مؤثر است، تشویق می باشد. تشویق باعث افزایش روحیه در افراد می گردد و علاوه بر این باعث افزایش تلاش دیگران برای مورد تشویق شدن می گردد. امیرمؤمنان (ع) در نامه ی 53 نهج البلاغه می فرمایند:« پس آرزوهای سپاهیان را برآور و همواره از آنان ستایش کن و کارهای مهمی که انجام داده اند را برشمار ، زیرا یادآوری کارهای ارزشمند آنان شجاعان را برمی انگیزاند و ترسوها را به تلاش وا می دارد انشاالله ، و در یک ارزشیابی دقیق رنج و زحمات هر یک از آنان را شناسایی کن و هرگز تلاش و رنج کسی را به حساب دیگری نگذاشته و ارزش خدمت او را ناچیز مشمار ، تا شرافت و بزرگی کسی موجب نگردد که کار کوچکش را بزرگ بشماری یا گمنامی کسی باعث شود که کار بزرگ او را ناچیز بدانی.»

خود حضرت در مواردی از زحمات مردم تشکر نموده اند، از جمله حضرت در نامه ی 2 نهج البلاغه می فرمایند:« خداوند شما مردم کوفه را از سوی اهل بیت پیامبر(ع) پاداش نیکو دهد ، بهترین پاداشی که به بندگان فرمانبردار و سپاسگزاران نعمت عطا می فرماید،زیرا شما دعوت ما را شنیدید و اطاعت کردید و به جنگ فراخوانده شدید و بسیج گشتید.»

از طرف دیگر گاهی علاوه بر تشویق نیکان باید از تنبیه بدان هم استفاده کرد ، هر چند به فرموده ی حضرت در حکمت 177 پاداش دادن به نیکوکار خود آزار دادن بدکار است . امیر مؤمنان (ع) در مورد تنبیه کج رفتاران و ناپایداران در نامه ی 50  نهج البلاغه فرموده اند:« نباید از فرمان من سرپیچی کنید و در انجام آنچه صلاح است سستی ورزید و برای رسیدن به حق تلاش کنید ، حال اگر شما پیداری نکنید ، خوارترین افراد نزد من انسان کج رفتار است که او را به سختی کیفر خواهم داد.»

همچنین در همین زمینه حضرت در خطبه ی 176 فرموده اند:« از دستورات خدا سرپیچی نکنید و در ان بدعتگذار نباشید و از آن منحرف نگردید ، زیرا خارج شوندگان از دستورات الهی در روز قیامت از رحمت خدا دورند.»

 

نتیجه:

با توجه به مجموع کلامات گهربار مولای متقیان در زمینه همت و کار مضاعف نتیجه می گیریم حضرت با کلاماتی نافذ و تأثیر گذار مخاطب خود را تشویق می کند،همت و عمل خود را در جهت ساختن آخرتی آباد و تهیه توشه برای قیامت و آمادگی برای مرگ ، به کار گیرند و تمتم همت خود را تنها صرف این دنیای فانی و زودگذر و جلوه های فریبنده ی آن ننمایند .

از موانع همت و کار مضاعف ترس به دلایل مختلف می باشد، که مولای متقیان علی (ع) سفارش به نترسیدن از سرزنش مخالفان و تنهایی و کمی یاوران می نمایند.

از موارد مهم دیگر در همت و کار مضاعف زمان شناسی و انجام صحیح کار با توجه به موقیعت و شرایط می باشد، همچنین در نظر گرفتن استعدادهای مختلف برای کارها و مسؤولیتها نیز مهم می باشد.

مدیریت صحیح از دیگر علل مؤثر در همت و کار مضاعف از دیدگاه امام علی (ع) می باشد، که از جمله نکات برجسته ی آن می توان به این نکات اشاره کرد: ارتباط صمیمی با زیردستان ، توجه به میزان حقوق ومشکلات مادی آنها وتلاش برای رفع آنها، در اختیار قرار دادن امکانات مالی ، توجه به آسایش خود و خانواده های آنان و برآورده کردن درخواستهایشان . گزینش و انتخاب درست هوراه با مشورت و مطابق علاقه ی افراد هم از موارد مهم دیگری است که باید مورد دقت قرار گیرد.

استقامت نیز از مهمترین عوامل مؤثر در همت و کار مضاعف می باشد که حضرت بارها به آن سفارش می نمایند و مورد تأکید ایشان می باشد و حضرت مکرر مسلمانان را به صبر در برابر  مشکلات و سختیهای دنیای زودگذر ترغیب می نمایند.

 

از دیدگاه امام علی (ع) تشویق از عوامل مؤثر دیگر در همت و کار مضاعف می باشد ، خود حضرت در مواردی که افراد کار خود را درست انجام داده اند، از آنها تشکر می نماید، از طرف دیگر تهدید به برخورد با متخلفان و تنبیه و کیفر دادن سست همتان هم باید در جای خود، مورد قرار گیرد.

 

منبع: 

کتاب شریف نهج البلاغه ترجمه ی آقای محمد دشتی

 

راه­کارهای علمی تحقق سبک زندگی اسلامی و مقایسه آن با زندگی غربی

 

 

راه­کارهای علمی تحقق سبک زندگی اسلامی و مقایسه آن با زندگی غربی

نویسنده:

احمد زیارانی

 

 

چکیده:

     سبک زندگی  اسلامی با سبک زندگی غربی تفاوت ماهوی دارد. سبک زندگی اسلامی مبتنی بر آموزه های وحیانی و تعالیم الهی انبیاء می باشد و هدف در سبک زندگی اسلامی رشد و تعالی معنوی و مادی فرد و جامعه می باشد و مبنای این سبک زندگی ، خدا و اطاعت از دستورات الهی می باشد. اما در سبک زندگی غربی، مبنا لذت جویی و منفعت طلبی فرد است و منبع قانونگذاری برای رسیدن به این هدف تفکرات تک بعدی انسانی با تاکید بر جنبه حیوانیت انسان است. چگونگی ارتباط با جامعه و خانواده، طرز پوشش، تغذیه و خواب بر اساس این دو نگاه کاملا متفاوت با هم است. زیرا مبنا وهدف این دو نوع سبک زندگی کاملا با هم متفاوت است. سبک زندگی اسلامی با تاکید بر منابع غنی قرآن و سیره و سخنان پیامبر (ص) و اهل بیت علیهم السلام بهترین روش برای زندگی سعادتمندانه می باشد. اما سبک زندگی غربی بر مبنای انسان محوری و  تأمین نیاز های مادی او می باشد، که منبع این سبک ، تفکر یک جانبه دنیوی و ناقص بشر می باشد.

کلید واژه: سبک زندگی، اسلام، زندگی غربی، معنویت

مقدمه:

       انسان برای زندگی روش های مختلفی را می تواند انتخاب کند، اما برای اینکه بدانیم کدامین روش زندگی بهتر است باید بدانیم هدف ما در زندگی چیست تا طبق آن هدف روش زندگی مشخص گردد. آیا انسان خود می تواند برای زندگی روشی را تعریف کند و طبق آن زندگی کند یا خیر؟ با توجه به اینکه خداوند خالق انسان است آگاه تر از خود انسان به ابعاد مختلف وجود او می باشد. خدایی که دلسوزتر از هر کسی برای انسان است و از خلقت انسان هدف مشخصی داشته، انسان را بدون برنامه رها نکرده که طبق میل خود زندگی اش را تعیین کند. پس بهترین روش برای انسان روشی است که خداوند توسط پیامبران الهی تعیین کرده است و با توجه به اینکه دین اسلام کاملترین دین و پیامبر اسلام (ص)، اعظم پیامبران است در می یابیم که روشی که اسلام برای زندگی تعیین کرد بهترین روش است و الگوی نمونه برای همه مردم طبق آیه قرآن خود شخص پیامبر اعظم (ص) می باشند. لذا بهترین سبک زندگی برای هر انسانی در هر زمانی سبکی است که اسلام ارائه می نماید. از زمان بیان فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص سبک زندگی اسلامی، کتب و مقالات مختلفی در خصوص مؤلفه های سبک زندگی اسلامی به رشته تحریر درآمده است و هرکدام از محققین زوایای سبک زندگی اسلامی را مورد بررسی قرار داده اند. اما نگارش پژوهشی با عنوان «راهکارهای علمی تحقق سبک زندگی اسلامی و مقایسه آن با زندگی غربی» بعید به نظر می رسد که این پژوهش ضمن مقایسه ریشه زندگی اسلامی با زندگی غربی، به ارائه راهکارهای علمی چگونگی تحقق سبک زندگی اسلامی می پردازد. لازم به ذکر است که این پژوهش پس از برگزاری چهار جلسه تخصصی اساتید و مربیان عقیدتی سیاسی بسیج سپاه استان قزوین به راهنمایی مربی بسیجی برادر احمد محمدی و نگارش و تدوین نهایی برادر مهدی گلستانی آماده گردیده است.

کلیاتی درباره سبک زندگی اسلامی و سبک زندگی غربی

     سبک به معنای طرز خاصی از نظم و نثر بوده که در اصطلاح روش خاص ادراک و بیان افکار، به وسیله ترکیب و طرز تعبیر است (عباس شفیعی، 1387، ص6). «سبک زندگی ناظر به مسائلی است که متن زندگی انسان را در دنیا شکل می دهد. به عبارتی، وقتی از چگونگی زیستن مؤمنانه سخن می گویند، تمام مسائلی را که آدمی در متن زندگی با آن مواجه است، باید مدنظر قرار داد» (پور امینی، 1392، ص 17).

        اسلام برای جزئی ترین امور زندگی هم برنامه و آدابی دارد که رعایت آنها  به مصلحت دنیا و آخرت انسان می باشد و این دیدگاه طبق جهان بینی الهی می باشد. اما در سبک زندگی غربی تنها چیزی که برای استخراج روش زندگی مورد استفاده قرار می گیرد تفکرات انسان می باشد که خدا در تفکر او نقش چندانی ندارد و محور تفکرات در جهان بینی او انسان می باشد و هدف، لذت بردن انسان و در واقع طرح ریزی زندگی حیوانی است. در این تفکر انسان  مانند حیوان درنظر گرفته می شود که تلاش می شود بیشترین بهره را از زندگی دنیوی خود ببرد. معنویت، و منبع عظیم وحی الهی و آموزه های دینی در این تفکر در حاشیه قرار دارد و در حد یک سنت اجتماعی، کوچک شمرده می شود و هدف اصلی، انسان است و خواسته های مادی انسان. در مجموع می توان سبک زندگی در جامعه انسانی را در دو بخش کلی فردی و اجتماعی بررسی کرد. در بخش فردی به مباحثی در زمینه تغذیه و لباس و پوشش و خواب و بیداری پرداخته می شود و در بخش اجتماعی به موضوعاتی مانند اخلاق معاشرت، ارتباط با همکیشان پرداخته می شود.

1-     اصل چگونگی مصرف در زندگی اسلامی و غربی

      ازموارد مهم در سبک زندگی چگونگی مصرف می باشد. در سبک زندگی اسلامی، آنچه که مورد تاکید است درست مصرف کردن است. در قرآن به بهره برداری از نعمت های الهی سفارش ده و همه سفارش ها درباره کار و تولید و اهمیت آن، برای ایجاد زمینه مصرف درست در جهت رشد و تعالی انسان است.

     در سبک زندگی اسلامی بخل و اسراف هر دو مذموم است و رعایت اعتدال در مصرف مورد تاکید اسلام می باشد و بیشتر از مصرف، بر بخشش و اطعام دیگران مورد سفارش اسلام می باشد. پیامبر اکرم (ص) در این زمینه فرموده اند: «بخورید، بیاشامید، بپوشید و به دیگران صدقه دهید بی آنکه اسراف کنید و بخل بورزید زیرا خدا دوست دارد اثر نعمتش را بر بنده اش ببیند.» (جوادی آملی، 1391، ص 627)

    قرآن به شدت از اسراف نهی می کند و در موارد متعددی در قرآن و روایات از اسراف نهی شده است و به میانه روی در مصرف و قناعت و شکر نعمت شفارش شده است. در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است که فرموده اند: «به پایین تر از خود بنگر و به کسی که از نظر دارایی و توانگری برتر از توست نگاه نکن، زیرا این کار تو را به آنچه روزیت شده قانع تر می کند و از سوی پروردگارت سزامند افزایش می گردد» (جوادی آملی، 1391، ص 637، به نقل از علل الشرایع ص 659).

امام علی(ع) درباره نهی از اسراف فرموده اند: «از اسراف بپرهیزید و میانه روی را برگزین، از امروز به فکر فردا باش و از اموال دنیا به اندازه کفاف خویش نگهدار و زیادی را برای روز نیازمندیت در آخرت پیش فرست.» (دشتی، 1380، ص 501)

 البته در سبک زندگی اسلامی، سفارش در مورد رعایت مصرف صحیح از بیت المال بسیار بیشتر می باشد. الگوی زاهدان امام علی(ع) در این مورد جملات ظریف و دقیقی دارند و فرموده اند: «نوک قلم های خویش را تیز کنید، میانه سطرهای نوشته شده زیاد فاصله نیندازید، حرف های زیادی را حذف کنید و روی کاغذ نیاورید، به بیان اصل معنا بپردازید، از زیاده روی در مصرف پرهیز کنید زیرا بیت المال تحمل اینگونه ضررها را ندارد.» (قاسمی، 1389، ص 36)

دقت و رعایت جزئیات توسط علمای ربانی که زهد را روش زندگی خود برگزیده بودند الگوی بسیار خوبی برای هر مسلمان می باشد. در سبک زندگی اسلامی بیشتر از خوردن طعام، به اطعام و بیشتر از مصرف به بخشش سفارش شده است و از مصرف بیش از حد نهی شده است. اما در سبک زندگی غربی، مصرف گرایی یک اصل مورد قبول می باشد. تجمل گرایی و مصرف زدگی جزء ارزش های پذیرفته شده در سبک زندگی غربی است و برعکس سبک زندگی اسلامی، به جای بخشش به دیگران بر مصرف کردن زیاد تاکید دارد. در سبک زندگی غربی درآمد اقتصادی به عنوان یک اصل مهم مطرح است و هرچه که به این درآمدزایی کم کند، اگرچه بازداشتن غذا و مواد غذایی از گرسنگان به قیمت کشته شدن انسانها باشد مورد تائید است. سران غربی حاضرند غلات و مواد غذایی را در دریاها بریزند اما به گرسنگان آفریقایی ندهند. در اسلام تولید و کار و تلاش به عنوان اصل اساسی مطرح است و در سبک زندگی غربی مصرف گرایی یک اصل مهم تلقی می شود. کشورهای غربی از صدها سال قبل تا کنون برای کشورهای مسلمان نقشه می کشند تا آنها را از تولید باز دارند و به مصرف کننده صرف تبدیل کنند و می خواهند مسلمانان نیز از فرهنگ غنی خود دست بردارند و مانند سبک زندگی غربی غرق در مصرف و اسراف شوند. شاهد مثال این بحث، مخارج خارج از عرف و سرسام آور خاندان ملکه انگلیس و برخی از پادشاهان در کشورهای اروپایی که هنوز در قرن 21، نظام پادشاهی آنان وجود دارد می باشد.  در حالیکه در این کشورها بسیاری از افراد از داشتن مسکن و غذای مناسب محروم هستند. مالیات مردم این کشورها صرف تامین هزینه های سنگین و بی مورد خاندان سلطنتی می گردد.  اصولا نظام سرمایه داری در غرب منجر به ثروتمندتر شدن ثروتمندان و جمع شدن مال در ئست افراد معدود و در نتیجه مصرف بیش از اندازه توسط عده ای و مصرف بسیار کم توسط عده ای دیگر یعنی اختلاف طبقاتی می گردد. اما نظام اقتصادی اسلام با وضع قوانینی مانند خمس، زکات، وقف و سفارش به انفاق های واجب و مستحب منجر به توزیع ثروت در جامعه و درنتیجه اعتدال در مصرف می گردد. همچنین در میزان مصرف حامل های انرژی، سفارش اسلام به صرفه جویی و مصرف صحیح و به اندازه می باشد تا همه مردم بتوانند از این نعمت های الهی استفاده نمایند و اساساً از هرگونه مصرف بیش از اندازه در هر موردی در اسلام نهی شده است و از احادیثی که در این زمینه وارد شده است میزان اهمیت و حساسیت اسلام در این زمینه مشخص می باشد. ازجمله در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است: «کمترین اسراف دور ریختن مانده آب و استفاده نابجا از لباس مهمانی و دور افکندن هسته خرماست.» (جوادی آملی، 1391، ص 630)

2-     سبک زندگی اجتماعی از نظر اسلام و غرب

جامعه انسانی از منظر اسلام به منزله یک کشتی است که سعادت و شقاوت فرد و جامعه به هم مرتبط می باشد و فرد در این تفکرات نمی تواند بگوید که من کار خودم را انجام می دهم و به جامعه کاری ندارم و آنچه که در جامعه مثل شده است که عیسی به دین خود، موسی به دین خود در تفکر الهی جایی ندارد و اعضای جامعه مانند اعضای یک پیکرند که درد یک عضو باعث به درد آمدن کل پیکر می گردد.. در شرع مقدس امر به معروف و نهی از منکر یک فریضه بسیار مهم شمرده شده که فرایض دیگر به وسیله آن اقامه می شوند و عظمتی دارد که فرایض دیگر در برابر آن بسیار کوچک می باشند. در روایات اسلامی آمده است که اصحاب پیامبر اعظم (ص) پیش از جدا شدن از هم سوره والعصر را می خواندند و یکدیگر را سفارش به حق و صبر می کردند (مکارم شیرازی، 1387، ج 27، ص 328) . مقام معظم رهبری هم در این زمینه بر تذکر لسانی تاکید ویژه دارند و از بی توجهی به مفاسد اجتماعی نهی کرده اند.

اما در تفکر غربی فرد کاری به دیگران ندارد. اگر دو نفر همدیگر را در حد کشتن هم بزنند دیگران با بی اعتنایی از آن رد می شوند و موارد متعددی در جامعه غربی مشاهد شده از جمله موردی که یک ایرانی در انگلیس توسط یک نژادپرست به آتش کشیده شد و شاهدین کاری برای این فرد ایرانی نکردند.اگر فردی در جامعه تخلفی کرد افراد پشت سر هم به او تذکر دهند آن هم تذکری با زبان نرم، یا فرد متخلف از این تذکرات تاثیر می پذیرد و رفتار خود را اصلاح می کند یا بخاطر تذکرات مکرر به اجبار دست از تخلف خود برمی دارد. البته در مورد رعایت قوانین مقررات جامعه ایران دچار مشکلات و معضلات فراوانی است و هنوز عرف نشده است که به کسی که قوانین اجتماعی مثلاً قوانین رانندگی را رعایت نمی کند تذکر دهند و آمار بسیار بالای تلفات جانی تصادفات در ایران نشانه ضعف در این مورد می باشد. اگر امر به معروف و نهی از منکر در مورد قوانین اجتماعی هم جابیفتد و افراد خلاف قانون را خلاف شرع بدانند و به متخلفان تذکر دهند کمتر شاهد تخلفات اجتماعی خواهیم بود.

3-     اصل برابری و برادری در شریعت اسلامی و تفکر غربی

یکسان بودن انسان ها در پیشگاه الهی، اصل مهمی است که در فرهنگ اسلامی ایرانی مورد توجه قرار می گیرد. طبق آیه قرآن "ان اکرمکم عند الله اتقاکم" (حجرات/ 13) گرامی ترین مردم در پیشگاه خدا با تقواترین مردم است و جنسیت، نژاد، قومیت و ظاهر ملاک برتری نیست. در فرهنگ اسلامی در نماز جماعت وزیر و وکیل و ثروتمند در کنار یا پشت سر کارگر و فقیر قرار می گیرند  و باهم نماز می خوانند و این یکسان بودن مردم است که وجدان خفته بعضی از غربی ها را بیدار می کند و با دیدن چنین صحنه هایی پی به حقانیت دین مبین اسلام پی می برند و مسلمان می شوند. در اسلام عرب بودن ملاک برتری نیست و سلمان فارسی که نه از قریش است و نه از عرب گوی سبقت را از دیگران می رباید و به مقام « منا اهل البیت » می رسد و بعد از معصومین (ع) به مقام بالاترین صحابه پیامبر (ص) دست می یابد. بلال حبشی سیاه پوست و صهیب رومی ، مقام بالایی نزد پیامبر (ص) داشتند ، درحالیکه ابولهب و ابوجهل که از نزدیک ترین افراد به پیامبر (ص) از لحاظ نسب بودند ، مطرودترین افراد در نزد پیامبر (ص) بودند. اما در فرهنگ غربی، ملاک برتری اموری غیر واقعی و ظاهری می باشد و گاهی نژاد و قومیت ملاک برتری است. مانند رژیم صهیونیستی که خود را از نژاد برتر می داند که از نظر آنها همه افراد دنیا باید مثل حیوانات در خدمت آنان باشند و برای رسیدن به این هدف شوم کودک و زن و پیر و جوان را می کشند ، همانطور که در جنگ های غزه و لبنان شاهد کشتار فجیع توسط صهیونیست ها بودیم. یا در بعضی کشورها مثل انگلیس عده ای از نژادپرستان رنگ پوست و مو را ملاک برتری می دانند و هرکه سیاه پوست باشد یا موی سرش سیاه باشد نزد آنان تحقیر می گردد و هنوز هم در این کشورها افراد به خاطر رنگ پوست سیاه یا حتی مذهب اسلام مورد تحقیر قرار می گیرند و گاهی به خاطر آن به قتل می رسند، به ویژه در کشور آمریکا که تا کنون چندین نفر از سیاهپوستان فقط به خاطر رنگ پوستشان توسط پلیس آمریکا به قتل رسیده اند.

اما در فرهنگ اسلامی و قرآنی اینها ملاک برتری نیست. خدا در قرآن می فرماید:« ای مردم ما شما را خلق کردیم از مرد و زن و شما را ملت ها و قبائل قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید و بی تردید گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. یقیناً خدا دانا و آگاه است.» (حجرات/ 13).

4-     نگاه اسلام و غرب به ازدواج

 در فرهنگ اسلامی ، ازدواج امری مقدس است و بسیار به آن سفارش شده است ، ازجمله در روایتی پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:«« ازدواج سنت من است پس هرکس از این روش من رویگردان شود از من نخواهد بود.» بررسی سیره معصومین (ع) به ما می آموزد که آنها در بهار جوانی ازدواج کرده اند. پیامبر (ص) در 25 سالگی، امام علی (ع) در 23 سالگی، امام سجاد (ع) در 19 سالگی و امام جواد (ع) در 17 سالگی ازدواج کردند.» (پیوندی، 1391، ص 142).

این امر نشان دهنده تأکید اسلام بر ازدواج در اوایل جوانی می باشد. طبق فتوای مراجع عظام تقلید کسی که اگر ازدواج نکند به گناه می افتد واجب است که ازدواج کند و این اهمیت دوری از گناه را می رساند در حالیکه در فرهنگ غربی فاصله بین بلوغ و ازدواج بسیار زیاد است و چه بسیار مفاسدی که در این فاصله اتفاق می افتد. اگر جوان زود و به موقع ازدواج کند هم از گناه جلوگیری کرده و هم به لذات دنیایی حلال رسیده و هم در آینده فاصله سنی او با فرزندانش زیاد از حد نخواهد شد و یکی از علل کاهش جمعیت همین ازدواج دیر هنگام می باشد. در فرهنگ اسلام ازدواج رفع محدودیت ها و رسیدن به بزرگترین آرزوی دنیایی یک جوان است اما در فرهنگ گناه آلود غرب ازدواج ، محدودیت و ازبین رفتن فرصت های رسیدن به لذات بی حد و حصر می باشد.

«اصولاً اسلام راجع به غریزه جنسی یک حساب خاص باز کرده است و آن این است که باید دفع کرد نه رفع. یعنی کاری کرد که غریزه جنسی گل نکند. لذا اول می گوید نگاه شهوت آمیز به یکدیگر نکنید این دفع است نه رفع. بعد هم راجع به خانم ها می گوید از نظر گفتار، لباس، کردار، تماس با نامحرم بسیار مواظب باش. همه و همه به اندازه ضرورت باشد. حتی چادرت رنگی نباشد، جالب نباشد، کفش هایت جالب نباشد، طرز راه رفتنت جالب نباشد. برای اینکه اگر چادرت جالب باشد ظلم است و ظلمش بزرگ است زیرا تحریک شهوت می کند. اگر جوانی تحریک شد جلوی غریزه جنسی را گرفتن بسیار مشکل است (مظاهری، 1382، ص 59).

 در فرهنگ غربی در بحث ازدواج افراط وتفریط شده است. بعضی مثل راهبان، ازدواج را بر خود حرام کرده اند و بعضی حد و مرز و قید و بندی برای خود در این زمینه درنظر نمی گیرند. اما اسلام دین اعتدال و میانه روی است و ازدواج راهی را برای رشد وتعالی معنوی و پرورش فرزندانی الهی در کانون گرم خانواده می داند.همانطور که افضل زوج های عالم امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) همدیگر را بهترین یاری کننده در طاعت الهی یافتند و این ازدواج مقدس و ساده والهی و زود و به موقع و پرجمعیت باید الگوی تمام مسلمانان باشد.به علت افراط و تفریط در فرهنگ غربی معضلات زیادی در آنها به وجود آمده است. از مفاسد اخلاقی فراوانی که در بین کشیش های مسیحی به وجود آمده که آبروی کلیسا را برده است تا آمار تکان دهنده از درصد بسیار بالا از باردار شدن دختران قبل از ازدواج و خشونت و سوء استفاده جنسی از زنان و دختران.

عمل شرم آور همجنس­گرایی که حتی از حیوانات هم در این زمینه پیشی گرفته اند و مثلاً « از نظر قانون اساسی و عرفی مردم انگلیس و بعضی دیگر از کشورهای غربی، اگر یک مرد برای زن خود هوویی از جنس زن بیاورد جایز نیست و یک عمل غیر انسانی است اما اگر هوویی از جنس مرد بیاورد عمل شرافتمندانه و انسانی و متناسب با مقتضیات قرن 21 انجام داده است.» (پیوندی، 1391، ص 132).

همه سخت گیری های ظاهری که در سبک زندگی اسلامی وجود دارد نشانگر حساسیت و اهمیت غریزه جنسی است. اما راهکار اصلی ، ازدواج زود و به موقع است. در جامعه ای که ارتباط محرم و نامحرم کنترل شده است، اولاً غریزه جنسی تحریک نمی شود ثانیاً میل به ازدواج بیشتر است. اما در سبک زندگی غربی همه راه های تحریک غریزه جنسی به طور فراوان وجود دارد و هم راه های اشباع غریزه جنسی از طریقی غیر از ازدواج مهیا می باشد. در چنین شرایطی میل به ازدواج کاهش می یابد و به تدریج بنیان خانواده از هم فرو می پاشد.

 

5-     نگاه به اخلاق از دیدگاه اسلام و غرب

همانطور که همه قطعات یک کالا علامت کارخانۀ تولید کنندۀ آن کالا را دارد یک مسلمان هم باید هر رفتار و گفتار او تائیدیه ای از دین اسلام داشته باشد و دیگران با دیدن اعمال و رفتار او بتوانند او را الگوی عملی خود قرار دهند. در فرهنگ اسلامی مسلمان طوری با دیگران رفتار می کند که دوست دارد دیگران همانگونه با او رفتار کنند. رفتاری همراه با ارزش قائل شدن و محبت و دلسوزی اگر طبق احادیث اهل بیت (علیهم السلام) آنچه را که برای خود دوست داریم برای دیگران هم دوست بداریم و آنچه را برای خود ناپسند می شماریم برای دیگران هم ناپسند بدانیم دیگر دنیا،  می شود بهشت و دادگاه ها تعطیل می شوند ، زیرا دیگر کسی به حقوق دیگران تعدی نمی کند و همه رعایت حقوق هم را می کنند. آنچه که حاکم بر روابط اجتماعی و خانوادگی در فرهنگ اسلامی است عبارتست از خوش اخلاقی، عفو و گذشت، بخشش و محبت، تواضع، صبر و تحمل، تفقد ورسیدگی و ایثار و از خود گذشتگی.

«یکی از مهمترین اهداف پیامبران الهی، رشد و ارتقای اخلاقی انسان ها می باشد. پیامبر گرامی اسلام (ص) با تاکید بر این مسئله می فرمایند: همانا من برای اتمام و تکمیل خوی و رفتارهای ستوده و ارزشمند به پیامبری مبعوث شده‌ام. بر خلاف فرهنگ غربی، روح و محتوای فرهنگ دینی ما بر پایه ارتباط، صمیمیت، تعاون، همدردی و عاطفه اسوار است.» (محدثی، 1384، ص 13).

در اسلام به شدت از هرچه که به روابط اجتماعی ضربه بزند نهی شده است ازجمله غیبت و تهمت و سخن چینی و تمسخر . این امر به اندازه ای مهم است که در چند آیه قرآن هم از غیبت و عیب جویی و سخن چینی و تمسخر نهی شده است. همچنین در روایات متعددی به این موضوع اشاره شده است. امام علی (ع) فرموده اند:

«ای بنده خدا در گفتن عیب کسی شتاب مکن، شاید خدایش بخشیده باشد و بر گناهان کوچک خود ایمن مباش، شاید برای آنان کیفر داده شوی! پس هرکدام از شما که به عیب کسی آگاه است به خاط آنچه که از عیب خود    می داند باید از عیب جویی دیگران خودداری کند» (دشتی، 1380، ص 259).

6-     ارتباط با خویشاوندان از نظر اسلام و غرب

«پیوند با خویشاوندان و نیکی به آنان به ویژه پدر و مادر، از راه های مهم رشد و تعالی (در همه زمینه ها) و تقرب به خدای سبحان است که پس از ایمان به خدا از با فضیلت ترین اعمال دینی به شمار می آید و اجر و پاداش مادی و معنوی فراوانی دارد. این پیوند چنان مهم است که به اجماع عالمان شیعه بر پایه ادله سه گانه کتاب، سنت و عقل، از واجبات دینی مهم شمرده شده و برای دستیابی به آن، سفر یک ساله نیز توصیه شده است. قطع ارتباط با خویشاوندان هم نوعی پیمان شکنی با خدای سبحان به شمار می آید.» (جوادی آملی، 1391، ص 209).

خداوند متعال در قران کریم پس از امر به عبادت خدا سفارش به نیکی به پدر و مادر نموده است (بقره/82). طبق روایات اهل بیت علیهم السلام صله رحم آثار مادی و معنوی فراوانی دارد.

از پیامبر اعظم (ص) نقل شده است: «هرکس صله رحم کند خدا او را دوست دارد و روزی وی را گسترش دهد و عمرش را فزونی بخشد و او را به بهشتی درآورد که وعده داده است.» (جوادی آملی، 1391، ص 209).

البته منظور از صله رحم تنها، رفت و آمد و سر زدن به خویشاوندان نیست بلکه کمک در ابعاد مختلف ، رفع نیاز  و خوشحال کردن آنان بیشتر مد نظر است. به ویژه در مورد خانواده در سبک زندگی اسلامی سفارش های فراوانی  شده است. قرآن کریم فرزندان را از کوچکترین آزار به پدر و مادر نهی می کند و حتی از اُف گفتن هم باز می دارد (اسراء/23). سفارش اسلام است که انسان حتی در هنگام نماز خواندن مستحبی هم پاسخ مادر خود را بدهد و حاجت او را برآورده کند. در سبک زندگی اسلامی ،  اطاعت از اوامر پدر و مادر واجب است مگر جایی که خلاف دین خدا باشد. احسان به والدین در قرآن بعد از عبادت و اطاعت از خدا ذکر شده است. (اسراء/23).

پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: « بهترین شما کسی است که برای خانواده اش بهتر باشد و من بهترین شما برای خانواده ام هستم.» (کریم خانی، 1389، ص 3).

همچنین الگوی عملی ما در عصر حاضر علمای ربانی هستند. آیت الله العظمی بهجت (ره) می فرمایند: «اگر بخواهیم محیط خانواده گرم و با صفا و صمیمی باشد ، فقط باید صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رأفت را پیشه خود کنیم تا محیط خانواده گرم و نورانی باشد.» (کریم خانی، 1389، ص 34).

این موضوعات در جامعه ای می تواند اجرا شود که بنیان خانواده در آن محکم باشد و صله رحم به عنوان یک ارزش والا تلقی گردد . اما در سبک زندگی غربی بنیان خانواده بسیار سست است، زیرا محور خانواده در غرب منفعت طلبی و لذت جویی است و چه بسا پدر و مادری از دنیا برود و تا مدت ها فرزندان از مرگ والدین خود مطلع نشوند. خانه های سالمندان مربوط به فرهنگ غربی است نه اسلام ، که این همه برای احترام و اطاعت از والدین سفارش کرده است. در سبک زندگی غربی، خانواده جایگاه حقیقی خود را ندارد و به علل مختلف از جمله تنوع طلبی زن و مرد، هدف بودن لذت جویی، رواج فرهنگ برهنگی که از کودکی تا بزرگسالی به عنوان یک ارزش تلقی می گردد و رواج فیلم های غیر اخلاقی که به عنوان یک صنعت کثیف ولی پر درآمد در غرب مطرح شده است، خانواده به آن معنا که در سبک زندگی اسلامی وجود دارد ، در غرب آن جایگاه والا را ندارد و در چنین زندگی ای که خیانت زن و شوهر به یکدیگر به عنوان یک عرف پذیرفته شود ، دیگر جایگاه مادر و همسر برای زن و جایگاه پدر و شوهر برای مرد به عنوان یک مقام مقدس و متعالی مطرح نیست و در چنین خانواده ای چطور   می توان انتظار داشت ارزشهای متعالی انسان به معنای واقعی رعایت گردد.  

در بعضی از کشورهای اروپایی آمار روابط نامشروع بیشتر از روابط مشروع می باشد. «در سوئد هفتاد درصد دختران پیش از ازدواج به طور نامشروع باردار شده، بچه را سقط می کنند. در نروژ نود درصد دختران کمتر از 18 سال پیش از ازدواج باردار می شوند. در آمریکا بیست درصد کودکان به طور نامشروع به دنیا می آیند. در انگلیس از هر ده کودک یکی حرامزاده است .» (پیوندی ، 1382، ص 132). 

در چنین جامعه ای دیگر خانواده بنیانی سست است که اصلا قابل مقایسه با خانواده در سبک زندگی اسلامی     نمی باشد ، و شرایط بحرانی ای وجود دارد که حتی در بین حیوانات هم کم نظیر می باشد. در سبک زندگی غربی هرکس در فکر خود منفعت و لذت  است، گاه فرزند به فکر این است که پدرش زودتر از دنیا برود تا بتواند بابت تحویل جسدش به آزمایشگاه بیمارستان پولی به دست بیاورد. همچنین بسیار شنیده شده است که در جوامع غربی فرزند کوچک  به دست پدر و مادرش مجروح شده و گاهی به قتل رسیده است.این نمونه ها ناشی از ازبین رفتن عاطفه، محبت و ارزش های والای اخلاقی در جوامع غربی می باشد. در این جوامع در اثر این رفتارها انسان ها بهتر از انسان با حیوانات انس می گیرند و همراهی خارج از عرف انسان با حیوان جزء فرهنگ غربی است که ممکن است به فرهنگ غنی ایران اسلامی هم نفوذ کند.

7-     نگاه به سبک زندگی فردی در اسلام و تفکر غرب

ارتباط با خود گستره وسیعی را در بر می گیرد ، در اینجا به صورت مختصر به چند بحث مهم و کاربردی در این زمینه اشاره می شود.

7-1-  پوشش

لباس هر انسان نشان دهنده ی نوع نگرش و عقیده ی او می باشد و در اسلام آداب بسیاری در این باب وارد شده است . در کتاب شریف سنن النبی آمده است: «پیامبر خدا از لباس های سبز رنگ خوشش می آمد و بیشتر لباس های سفید بر تن می کرد. همه لباس های حضرت تا بالای قوزک دو پا بود و روپوشی که بالای آن می پوشید تا وسط بالای ساق پا می رسید.» (طباطبایی، 1388، ص 81) همچنین در احادیث از تشبه به کفار در پوشش نهی شده است. از امام صادق (ع) نقل شده است که خدای عزوجل فرمود به پیغمری از پیامبرانش که بگو به مومنان که نپوشند جامه های دشمنان مرا و به مسلک دشمنان من سلوک ننمایید که ایشان نیز ماندد آنا دشمنان من خواهند بود (مجلسی،1391، ص 12). برخلاف فرهنگ غربی در اسلام پوشیدن هر نوع لباسی که انسان بخواهد آزاد نیست زیرا ملاک فرهنگ غربی هوای نفس انسان است و حس لذت جویی او. اما در فرهنگ اسلامی ملاک شرع مقدس و تعالیم الهی است. پیامبر اعظم(ص) در حدیثی به امام علی (ع) فرمودند: ای علی هر مردی از همسرش اطاعت کند خدا او را به رودر جهنم افکند. علی (ع) پرسید این چه اطاعتی است؟ فرمود: در پوشیدن لباس نازک به وی اجازه دهد. (جوادی آملی، 1391، ص 162)

در فرهنگ غربی خلاف فرهنگ اسلامی عمل می شود ، در فرهنگ اسلامی تمام بدن زن غیر از وجه و کفین به منزله عورت است و باید پوشیده شود ،  اما در فرهنگ غربی می بینیم که مثلا در برنامه های رسمی شان مردها کت و شلوار پوشیده و خیلی مرتب و دارای پوشش مناسبند ، اما زن ها برهنه و پوشش اندکی دارند و حتی در برنامه های رسمی هم زن آزاد است که لباس های خلاف حیا بپوشند و این فرهنگ عجیب غربی از این نشأت می گیرد که با زن در فرهنگ غربی به عنوان یک کالا برخورد می گردد و به عنوان موجودی که باید کاملا در اختیار شهوت مردان قرار گیرد و حتی در عرف بعضی از غربی ها این یک زن متعلق به یک مرد باشد امری عجیب و خلاف تلقی می گردد ، و این برهنگی سلاحی است در دست استعمارگران که با آن جوانان کشورهای خود و به ویژه کشورهای اسلامی را مشغول فساد و شهوت کنند تا بهتر بتوانند نقشه های شوم استعماری خود را در کشور خود و کشورهای اسلامی پیاده کنند و پایه های قدرت خود را محکمتر کنند.

در فرهنگ غربی که از سرچشمه زلال وحی خود را محروم کرده است فرهنگ اصلی برهنگی است و نتیجه این برهنگی در آمار جرم و جنایت و آزار و اذیت هایی که خود غربی ها منتشر می کنند مشهود است و این همه جنایت و فساد ناشی از دوری از فرهنگ ناب اسلام و آموزه های الهی می باشد.

7-2- خواب

خواب یکی از نعمت های الهی است که با برآورده شدن و تنظیم درست این نیاز اساسی جسم، بیداری و تلاش لذت بخش می شود. آن گونه که امام رضا (ع) می فرمایند: قدرت و سلطنت خواب، در مغز است و خواب مایه پایداری و نیرومندی جسم است. در نگاه امام رضا (ع) چند توصیه و نکته مهم درباره خواب وجود دارد که به نوعی پاسخ به این پرسش است:

1-     هرگاه خواستی بخوابی، ابتدا به سمت راست بخواب و سپس به سمت چپ. همچنین هنگام برخاستن، از سمت راست برخیز.

2-       کسی که به هنگام خواب آیه الکرسی بخواند، ان­شاءالله از فلج شدن ترسی نخواهد داشت.» (پور امینی ، 1392، ص 72)

     انسان حدود یک سوم عمر خود را در خواب می گذارند و در اسلام سفارش های فراوانی در آداب خواب وارد شده است. خواندن آیه الکرسی و سوره توحید قبل از خواب، نخوابیدن با شکم پر، کم خوابیدن در شب از دیگر آدابی است که خداوند در قرآن و روایات به آن اشاره شده است. ازجمله سوره مبارکه مزمل آیه 2 و سوره مبارکه ذاریات آیه 17 و 18 که خداوند سفارش کرده که در شب به عبادت پرداخته شود. البته خداوند طبق آیه 9 سوره مبارکه نبا خواب را مایه آرامش و استراحت قرار داده است و صحیح نیست که انسان در شب اصلا نخوابد و در روز بخوابد زیرا خداوند شب تاریک را برای خواب قرار داده است. در روایات سفارش شده که انسان از خواب عبرت بگیرد و یاد مرگ بیفتد و بداند خواب برادر مرگ است و شب قبل از خواب اعمال روز خود را محاسبه کند و با توجه به خداوند بخوابد و اصولا در اسلام می توان هر عملی را به نیت الهی و تقرب الی الله انجام داد هرچند این عمل مباح باشد. سفارش های متعددی در روایات بر مساله کم خوابی شده است، ازجمله رسول خدا (ص) می فرمایند: «خدا سه چیز را دوست دارد: کم گویی، کم خوابی و کم خوری» (جوادی آملی، 1391، ص 194).  در روایت دیگری از امام صادق (ع) فرموده اند: «پرخوابی دین و دنیا را از بین می برد» ( همان ، ص 209).

برخلاف اسلام که خواب زیاد در شب نهی شده، در فرهنگ غربی گاه تأکید می شود که خواب زیاد مورد نیاز انسان است و تاکید آنها به جنبه حیوانی انسان است و خواب در فرهنگ غرب بر اساس غفلت و شهوت برنامه ریزی شده است. اما در فرهنگ اسلامی ، خواب فرصت استراحتی است که زمان مخصوص  هم دارد ، برای آمادگی بیشتر جهت انجام امور روزانه و پیشرفت مادی و معنوی انسان. در فرهنگ غربی، فرد تا نیمه های شب پای برنامه ها و سرگرمی های بیهوده خود را مشغول می کند و از شب زنده داری محروم می شود.

البته منظور از خواب کم ، بی خوابی بیش از حد که به سلامت انسان ضربه بزند نیست و آن اندازه که انسان برای فعالیت های روزانه نشاط پیدا کند، مورد نیاز می باشد ، و مقدار خواب هم طبق مزاج های افراد، با هم تفاوت دارد و نمی شود به همه افراد یک مدت شخصی از خواب را توصیه کرد ، اما داشتن نظم در خواب و اول شب خوابیدن برای انسان مفید می باشد.

7-3- تغذیه

    در فرهنگ اسلامی آداب فراوانی در باب تغذیه وارد شده است که مهمترین آنها تغذیه حلال است که مورد سفارش معصومین (ع) و علمای ربانی بوده است. دستورات فراوانی که در مورد تغذیه صحیح وارد شده است برای سلامتی جسم و روح انسان موثر می باشد. با رعایت اصول تغذیه اسلامی انسان دارای جسم سالم و روحیه ای پرنشاط خواهد شد که عمر طولانی علمای اسلامی که تغذیه ساده و سالم ولی منطبق بر اصول اسلام داشته اند تصدیق کننده این مسئله می باشد. ازجمله سفارش های اسلام در باب تغذیه استفاده از سبزی و میوه می باشد که تاثیر به سزایی در سلامت انسان دارد.

    در مورد استفاده از غذای حلال و طیب و پاک هم در قرآن سفارش شده و هم روایات متعددی وارد شده است. خداوند متعال در قرآن فرمود: «یا أیها الرسل کلوا من الطیبات و اعملوا صالحاً انّی بما تعملون علیم» (مومنون/51).  ای رسولان از غذاهای پاکیزه تناول کنید و به اعمال صالح بپردازید ، من به آنچه می کنید آگاهم. خداوند متعال در این آیه شریفه استفاده از غذای پاک و حلال را بر عمل صالح مقدم آورده و این را نتیجه آن ذکر فرموده است. تا خوراک بنده خدا حلال نباشد دل و جان او را به سوی طاعت و بندگی حق کشش نیست. رسول خدا در این باره فرموده اند: «خوراک خود را پاک و حلال کن تا دعای تو مستجاب شود.» (کاظمی خوانساری، 1389، ص 22 و 23).

      در فرهنگ اسلامی خوردن هدف نیست تا فرد به هر وسیله ای چیزی به دست آورد و بخورد. اصل در اسلام رشد معنوی است هرچه که مانع رشد معنوی است از خوردن آن نهی شده است. بر خلاف فرهنگ غربی که مهم رفاه و غذای خوب و گاه تجملاتی است. هدف پر کردن شکم است حالا با هر غذایی و به هر وسیله ای و علت فراوان شدن فست فودها در غرب پر شدن سریع تر شکم است. در فرهنگ غربی گاه نشستن اعضای خانواده دور هم برای غذا خوردن یک افسانه است. زیرا به نظر آنان وقت تلف می شود و باید به کارهای به ظاهر مهمتر پرداخت. اما در فرهنگ اسلامی سفارش شده که به نشستن سفره طول داده شود. که این طول دادن هم از نظر طبی به علت خوب جویدن غذا منجر به گوارش مناسب و کم شدن بیماری های شایع گوارشی می گردد و هم از نظر روحی جمع شدن اعضای خانواده دور هم تاثیر مثبت در روحیه افراد دارد و حتی ثابت شده دانش آموزانی که صبحانه را همراه خانواده خود صرف می کنند در آزمون های درسی نتیجه بهتری می گیرند. طبق آیه "فلینظر الانسان الی طعامه" (عبس/24) سفارش شده که انسان به غذای خود نگاه کند و با آن ارتباط برقرار کند و هدف فقط پرشدن شکم نیست. افزایش بیماری های گوارشی و موارد مرتبط با آن از جمله پیامدهای افزایش غذاهای فست فود و غذاهای ناسالم مانند سوسیس و کالباس و نوشابه می باشد. حتی افزایش بیماری های دهان و دندان هم از پیامدهای غذاهای به سبک غربی می باشد. همچنین مشکل همه چیز در سبک زندگی غربی علاوه بر مشکلات جسمی و بیماری های گوناگون، باعث به وجود آمدن رفتارهای ناهنجار و گاه غیراخلاقی می گردد.

مثلاً خوردن گوشت خوک که علاوه بر بیماری های جسمی، باعث بی غیرتی و افزایش جنایت ها و خیانت های جنسی می گردد که وضعیت نابسامان جوامع غربی امروز در این موضوع کاملاً واضح و آشکار می باشد و خود بهترین دلیل و برهان و شاهد می باشد. استفاده از گوشت هایی که ذبح شرعی نشده اند و استفاده از گوشت حیوانات حرام، مفاسدی دارد که بعضی از آنها هنوز توسط دانشمندان کشف نشده است. اما بی تردید خداوند طبق مصلحت و دلیل آنها را حرام کرده است. مسئله مهم دیگر استفاده از مشروبات الکلی است که علاوه بر ایجاد بیماری های متعدد و تائیدهای روانی مخرب، تاکنون منجر به قتل افراد بی گناه بسیاری گردیده است و این آثار منفی فراوان همه ناشی از دور شدن از مکتب الهی و تکیه دانش تک بعدی و متکی بر هوا و هوس می باشد.

      همچنین آیت الله العظمی بهجت (ره) در این زمینه فرموده اند: «خوردن غذای شبهه ناک و نیز خوردن غذای کسی که از حرام پرهیز ندارد اگرچه جایز است ولی انسان را مریض و از عبادت محروم می کند و یا سبب سلب توفیق می شود. (کاظمی خوانساری، 1389، ص 21)

 

راه کارها

1- از مهم ترین افرادی که در زمینه عملی کردن سبک زندگی می توانند موثر باشند مسوؤلین فرهنگی کشور می باشند و باید در این زمینه برنامه ریزی دقیق و اصولی شود و برای عملیاتی کردن آن به طور جدی وارد عمل شد.

2-­ صداوسیما و برنامه های تلویزیونی تأثیر به سزایی در سبک زندگی انسان می گذارد و باید کاری کرد که تا حد امکان پخش فیلم های غربی کمتر شود و نوجوانی که فیلم های غربی را تماشا می کند که در آن حجاب وجود ندارد، دختر و پسر همیشه بدون رعایت هیچ اصولی با هم هستند و هیچ محدودیتی در روابط دختر و پسر وجود ندارد، کم کم با آن فرهنگ خو می گیرد و اموری که در شرع اسلام ممنوع است برای او امری عادی جلوه می کند از آن طرف دشمن با ساخت فیلم ها و بازی های مختلف، فرهنگ و دین مخاطبان خود را هدف گرفته است و در بسیاری از مواقع این تخریب به صورت پنهان و غیرآشکار است به طوری که ممکن است در ظاهر امری مورد قبول و ارزشی را نشان می دهد اما با تکنیک های مختلف و به صورت مرموزی، اهداف ضداسلامی خود را دنبال می کنند. به عنوان مثال بازی  رایانه ای   به بازار آمده که در آن فرد به سمت ساختمانی شلیک می کند که شکل مسجد است و احادیث معصومین(ع) به صورت غیر آشکار برروی آن  نوشته شده است که در آن دشمن اهداف شوم خود را به این شکل پی گیری می کند. یا نمونه دیگر اینکه وقتی جوانی فیلمی را تماشا می کند که در آن افراد با سن بالا به صورت مجردی زندگی می کنند و خانواده در بین آنها چندان نقش و موضوعیتی ندارد، ناخودآگاه ازدواج نکردن برای او امری قابل قبول جلوه داده می شود. همانطور که ما نسبت به پخش فیلم های مروج فرهنگ غربی حساسیتی نداریم آیا غربی ها هم در برابر پخش فیلم های مروج فرهنگ اسلام در جامعه خودشان همینطور هستند ،یا اینکه با کوچکترین چیزی که نشان دهنده فرهنگ اسلامی باشد شدیداً برخورد می کنند آن هم با وجود شعارهای آزادی که گوش فلک را کر می کند. متعدد می شنویم که غرب چقدر نسبت به رعایت حجاب در جامعه غربی ضدیت و شدت برخورد دارند. اگر ما در جامعه اسلامی یک دهم حساسیتی که آنها نسبت به ارزشهای اسلامی دارند نسبت به ترویج فرهنگ غرب داشتیم وضع جامعه امروز چنین اسفناک نمی شد. احادیث فراوانی در مذمت تشبه به کفار وارد شده است به عنوان نمونه مثلا تراشیدن محاسن طبق فتوای مراجع معظم تقلید بنابر احتیاط واجب جایز نیست و اجرتی که فرد در قبال تراشیدن محاسن می گیرد شبهه ناک می باشد اما می بینیم که متاسفانه در جامعه اسلامی چطور امری عادی شده است.

3-­ آموزش و پرورش که با میلیون ها کودک و نوجوان سروکار دارد می تواند در ترویج سبک زندگی اسلامی نقش مهم و موثری ایفا نماید. جا دارد در کتب درسی دانش آموزان این امر مورد توجه قرار گیرد، معلمان محترم هم در این بین نقش مهمی دارند و با رفتار خود می توانند الگوی مناسبی برای دانش آموزان باشند.

 4- مساجد، روحانیت و هیئت­های مذهبی نیز می توانند در ترویج سبک زندگی اسلامی نقش موثری داشته باشند، اگر عموم جامعه اهل مسجد و هیأت باشند در آنجا چگونگی زندگی اسلامی را یاد می گیرند و آن را در خانواده و جامعه اجرا می نمایند. به عنوان مثال بحث پرداخت حقوق شرعی از جمله خمس و زکات بسیار مهم می باشد اگر گندمی که توسط کشاورز تولید می شود خمس آن پرداخت شود و نانی که از آن طریق به دست مردم می رسد نانی باشد که زکات گندم آن پرداخت شده است این نان خود موجب طهارت معنوی جامعه می گردد یا در بحث خمس لقمه ای که خمس آن پرداخت شده با لقمه ای که خمس آن پرداخت نشده تفاوت بسیاری دارند و همه اینها مستلزم این است که مردم در زندگی خود به سبک زندگی اسلامی توجه کنند و به دستورات شرع مقدس جزء به جزء عمل نمایند.

5- تمامی دستگاه های فرهنگی و اجرایی اهمیت نماز جماعت و نماز در مسجد برای مردم تبیین و فرهنگ شرکت در نماز جماعت را در جامعه به خصوص در بین جوانان نهادینه نمایند که خود عمل مهمی در زمینه سازی برای ترویج سبک زندگی اسلامی خواهد بود و مانند واکسیناسیون، انسان را در برابر هجوم فرهنگ غرب محفوظ می دارد.

6-­ انس مردم با قرآن و احادیث اهل بیت(ع) از جمله کتاب شریف نهج البلاغه که موجب می شود جلوی نفوذ فرهنگ منحط غرب گرفته شود. اینکه روایات بسیاری در فضیلت تلاوت قرآن وارد شده است، علتش این است که فرد مسلمان قرآن را تلاوت نماید و در مفاهیم آن تفکر نماید و در نهایت به دستورات این کتاب الهی عمل نماید و قرآن در لحظه لحظه زندگی او نقش داشته باشد. همچنین توسل به اهل بیت(ع) و الگو قرار دادن ایشان در زندگی با توجه به جایگاهی که اهل بیت(علیه السلام) در نزد مردم دارند می تواند در ترویج سبک زندگی اسلامی بسیار موثر باشد.

7-­ انتقال مفاهیم عالی اسلام به صورت صحیح و جذاب در مجالس اهل بیت(ع) و به ویژه در زیارتگاه ها و بقاع متبرکه وحتی در برنامه­های معرفتی و تربیتی حوزه­ها وپایگاههای مقاومت بسیج، نقشی مهم در این زمینه خواهد داشت. به خصوص در دو ماه محرم و صفر  مردم زمینۀ برای انتقال مفاهیم اسلامی و ترویج سبک زندگی اسلامی برای عموم مردم مهیا می باشد. به ویژه در مورد مناسبت های متعلق به  امام حسین(ع) و امام مهدی (عج) ، مردم زمینه خوبی دارند تا از فرهنگ عاشورا و مهدویت نهایت استفاده را برده شود.

نتیجه گیری

      مقایسه سبک زندگی اسلامی ایرانی با فرهنگ غربی می تواند کمک کند تا انسان بیشتر به عظمت فرهنگ اسلامی پی ببرد. زندگی اسلامی چون از آموزه های وحیانی سرچشمه می گیرد بهترین سبک زندگی برای دنیا و آخرت می باشد. اسلام برای هرکاری روش مورد نظر خود را دارد و در جزئی ترین امور هم نظر داده است و چون خداوندی که خالق انسان است و بهتر از خودش انسان را می شناسد بهترین دستورات را برای زندگی ارائه داده است. تمدن عظیم ایرانی هم با تجربه ای عظیم و گرانسنگ در مباحث اجتماعی با استفاده از تعالیم وحیانی به رسیدن به اوج قله سبک زندگی کمک می کند و این از خدمات متقابل اسلام و ایران می باشد. اما در فرهنگ غربی چون فقط اندیشه انسان است انسانی که محدود است و فکر او محدود نمی تواند به همه جوانب سعادت بشر احاطه پیدا کند و طرحی ناقص و یک جانبه و صرفا مادی به بشر ارائه می دهد که نشانه این نقص، این همه مشکلات و معضلات عظیم فردی و اجتماعی و مفاسد اخلاقی فراوان در جوامع غربی می باشد و جامعه ایرانی اسلامی ما باید از این مرداب و منجلاب که غرب در آن گرفتار شده است درس بگیرد و با جدیت هرچه بیشتر در بکارگیری دستورات فرهنگی غنی اسلامی ایرانی بکوشد. هدف اسلام در سبک زندگی رسیدن به رشد معنوی و مادی و آباد ساختن دو سرا و خدمت به خود و دیگران و تقرب به درگاه الهی است اما هدف غرب در سبک زندگی تامین نیازهای صرفاً مادی و لذت جویانه انسان تک بعدی است.

کتابنامه

1-     قرآن کریم

2-     پور امینی، محمدباقر، 1392، سبک زندگی، مشهد، قدس رضوی

3-     پیوندی، محمدرضا و همکاران، 1391، راه و رسم جوانی، قم، انتشارات زمزم هدایت

4-     جوادی آملی، عبدالله ، 1391، مفاتیح الحیاه، قم، اسراء

5-     دشتی، محمد، 1380، ترجمه نهج البلاغه، قم، انتشارات مومنین

6-     شیخ عباس قمی، 1388، مفاتیح الجنان، قم، انتشارات زائر

7-     طباطبایی، محمدحسین، 1388، ترجمه احمد جانپور، سنن النبی، مشهد، انتشارات استوار

8-     قاسمی، محمدعلی، 1389، روزی حلال، قم، نورالزهراء (س)

9-     کاظمی خوانساری، ابراهیم، 1389، توصیه های پزشکی عارفان ، قم، انتشارات عطر یاس

10-کریم خانی، حمزه، 1389، اخلاق خانوادگی عارفان، قم، انتشارات عطر یاس

11-کریم خانی، حمزه، 1390 ، سفارش های قرآنی عارفان، قم، انتشارات عطر یاس

12-مجلسی؛ محمدباقر، 1391، حلیه المتقین، قم، انتشارات پیام علمدار.

13-محدثی جواد، 1384، اخلاق معاشرت ، قم، دفتر تبلیغات اسلامی ، حوزه علمیه قم.

14-مظاهری، حسین، 1382، اخلاق در خانه، قم، نشر اخلاقی .

15-مکارم شیرازی، ناصر، 1387، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتاب الاسلامیه.

 

بررسی تطبیقی سبک زندگی ایرانی - اسلامی با سبک زندگی غربی

 

 

بررسی تطبیقی سبک زندگی ایرانی -  اسلامی  با  سبک زندگی غربی

احمد  زیارانی

چکیده:

سبک زندگی ایرانی اسلامی با سبک زندگی غربی تفاوت ماهوی دارد. سبک زندگی ایرانی اسلامی مبتنی بر آموزه های وحیانی و تعالیم الهی انبیاء می باشد و هدف آن رشد و تعالی معنوی و مادی فرد و جامعه    می باشد و مبنای این سبک زندگی ، خدا و اطاعت از دستورات الهی می باشد. اما در سبک زندگی غربی، مبنا لذت جویی و منفعت طلبی بشر است و منبع قانونگذاری برای رسیدن به این هدف ، تفکرات تک بعدی انسانی با تاکید بر جنبه مادی او می باشد. سبک زندگی ایرانی اسلامی با تأکید بر منابع غنی قرآن و سیره معصومین علیهم السلام و بهره گیری از تمدن کهن ایرانی،  بهترین روش برای زندگی سعادتمندانه می باشد. در این تحقیق با استفاده از روش کتابخوانی و مراجعه به متون دینی و ارزش های اسلامی و ارزش های حاکم بر غرب، آنها با هم مقایسه شده و نقاط قوت و ضعف آنها احصا می شود.

کلید واژه: سبک زندگی، ایرانی ، اسلامی، غربی

مقدمه:

انسان برای زندگی روش های مختلفی را می تواند انتخاب کند، اما برای اینکه بدانیم کدامین روش زندگی بهتر است باید بدانیم هدف ما در زندگی چیست تا طبق آن هدف روش زندگی مشخص گردد. آیا انسان خود می تواند برای زندگی روشی را تعریف کند و طبق آن زندگی کند یا خیر؟ با توجه به اینکه خداوند خالق انسان است آگاه تر از خود انسان به ابعاد مختلف وجود او می باشد. خدایی که دلسوزتر از هر کسی برای انسان است و از خلقت انسان هدف مشخصی داشته، انسان را بدون برنامه رها نکرده که طبق میل خود زندگی اش را تعیین کند. بنابراین بهترین روش برای انسان روشی است که خداوند توسط پیامبران الهی تعیین کرده است و با توجه به اینکه دین اسلام کاملترین دین و پیامبر اسلام (ص) ، اعظم پیامبران است در می یابیم که روشی که اسلام برای زندگی تعیین کرده ، بهترین روش است و الگوی نمونه ، برای همه مردم طبق آیه قرآن خود شخص پیامبر اعظم (ص) می باشند. همانطور که در زیارت عاشورا نیز به این معنا اشاره شده است که « خدایا زندگی مرا زندگی محمد و آل محمد (ص) قرار بده » (1  ) بنابراین بهترین سبک زندگی برای هر انسانی در هر زمانی ، سبکی است که اسلام ارائه می نماید.

ایران با سابقه تمدن چند هزار ساله ، نقش مهمی در پیشبرد اهداف اسلام داشته است. از جمله امام صادق  ( علیه السلام) در تفسیر آیه 38 سوره محمد (ص) فرموده اند:« این امر (پشت کردن مردم عرب بر قرآن ) تحقق پیدا کرد و خداوند به جای آنها موالی یعنی ایرانیان را فرستاد و آنها از جان و دل اسلام را پذیرفتند.» (2) نمونه بارز  ایرانی پیشتاز در اسلام ، حضرت سلمان (ع) هستند که بعد از معصومین (ع) در میان اصحاب پیامبر (ص) ، بالاترین مقام معنوی را داشتند. در بین مردم ایران سنت های پسندیده ای وجود دارد که مورد تأیید اسلام هم می باشد؛ مانند دید و بازدید مردم در ایام نوروز که مطابق برنامه صله رحم در اسلام می باشد. 

تلفیق فرهنگ غنی اسلامی های متکی به وحی الهی با سنت های مترقی و متمدنانه ایرانی ، سبکی از زندگی اسلامی ایرانی ارائه می دهد که می تواند الگوی جهانیان قرار گیرد. دین مبین اسلام و تمدن ایرانی در پیشرفت یکدیگر ، خدمات متقابلی داشته اند، و  « به همان نسبت که اسلام یک دین همه جانبه است و بر جنبه های مختلف حیات بشری سیطره دارد ، خدمات ایرانیان به اسلام نیز وسیع و گسترده و همه جانبه است ... اولین خدمتی که باید از آن نام برد ، خدمت تمدن کهن ایرانی به تمدن جوان اسلامی است .» (3)

سبک به معنای طرز خاصی از نظم و نثر بوده که در اصطلاح روش خاص ادراک و بیان افکار، به وسیله ترکیب و طرز تعبیر است (4). «سبک زندگی ناظر به مسائلی است که متن زندگی انسان را در دنیا شکل می دهد. به عبارتی، وقتی از چگونگی زیستن مؤمنانه سخن می گویند، تمام مسائلی را که آدمی در متن زندگی با آن مواجه است، باید مدنظر قرار داد» (5). اسلام برای جزئی ترین امور زندگی هم برنامه و آدابی دارد که رعایت آنها  به مصلحت دنیا و آخرت انسان می باشد و این دیدگاه طبق جهان بینی الهی می باشد. اما در سبک زندگی غربی تنها چیزی که برای استخراج روش زندگی مورد استفاده قرار می گیرد تفکرات انسان می باشد که خدا در تفکر او نقش چندانی ندارد و محور تفکرات در جهان بینی او انسان می باشد و هدف، لذت بردن انسان و در واقع طرح ریزی زندگی حیوانی است. در این تفکر انسان  مانند حیوان درنظر گرفته می شود که تلاش می شود بیشترین بهره را از زندگی دنیوی خود ببرد. معنویت، و منبع عظیم وحی الهی و آموزه های دینی در این تفکر در حاشیه قرار دارد و در حد یک سنت اجتماعی، کوچک شمرده می شود و هدف اصلی، انسان است و خواسته های مادی او. در مجموع می توان سبک زندگی در جامعه انسانی را در دو بخش کلی فردی و اجتماعی بررسی کرد. در بخش فردی به مباحثی در زمینه تغذیه و  پوشش و خواب پرداخته می شود و در بخش اجتماعی به موضوعاتی مانند اخلاق معاشرت و ارتباط با دیگران پرداخته می شود.

تحقیق قبلی با عنوان این مقاله مشاهده نشده است ، اما در موضوعات مرتبط با آن تحقیق صورت گرفته است. در این تحقیق سبک زندگی ایرانی اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد و با سبک زندگی غربی مقایسه     می شود . در این تحقیق  از روش کتابخوانی استفاده شده است و  به کتابهای مختلف مرتبط با موضوع  مراجعه شده است و  به آیات قرآن و احادیث اهل بیت و نظرات علما استناد گردیده است.

الف) سبک زندگی از جهت اجتماعی :

سبک زندگی از جهت اجتماعی گستره وسیعی را در برمی گیرد ، که در اینجا به چند بحث مهم آن پرداخته می شود.

1-    ارتباط فرد با جامعه:

جامعه انسانی از منظر اسلام به منزله یک کشتی است که سعادت و شقاوت فرد و جامعه به هم مرتبط می باشد و فرد در این تفکرات نمی تواند بگوید که من کار خودم را انجام می دهم و به جامعه کاری ندارم و آنچه که در جامعه مثل شده است که عیسی به دین خود، موسی به دین خود در تفکر الهی جایی ندارد و اعضای جامعه مانند اعضای یک پیکرند که درد یک عضو باعث به درد آمدن کل پیکر می گردد. در روایات اسلامی آمده است که « اصحاب پیامبر اعظم (ص) پیش از جدا شدن از هم سوره والعصر را می خواندند و یکدیگر را به حق و صبر سفارش می کردند.» (6). در شرع مقدس امر به معروف و نهی از منکر یک فریضه بسیار مهم شمرده شده است که فرایض دیگر به وسیله آن اقامه می شوند و عظمتی دارد که فرایض دیگر در برابر  آن بسیار کوچک می باشند. مقام معظم رهبری هم بر تذکر لسانی تاکید ویژه دارند و از     بی توجهی به مفاسد اجتماعی نهی کرده اند. اگر فردی در جامعه تخلفی کرد افراد پشت سر هم به او تذکر دهند آن هم تذکری با زبان نرم، یا فرد متخلف از این تذکرات تاثیر می پذیرد و رفتار خود را اصلاح      می کند یا به خاطر تذکرات مکرر به اجبار دست از تخلف خود برمی دارد. اگر امر به معروف و نهی از منکر در مورد قوانین اجتماعی هم جابیفتد و افراد خلاف قانون را خلاف شرع بدانند و به متخلفان تذکر دهند کمتر شاهد تخلفات اجتماعی خواهیم بود.

 در تفکر غربی فرد در پی منفعت زودگذر خود می باشد و کاری به دیگران ندارد. اگر دو نفر در وسط خیابان  با هم در گیر شوند و یمدیگر را در حد کشتن هم بزنند ،  دیگران با بی اعتنایی از کنار آن رد می شوند و بزرگترین عکس العمل آنها گفتن کلمه « آه » می باشد. موارد متعددی از این موارد در جوامع غربی مشاهد شده  ، از جمله موردی که یک ایرانی در انگلیس توسط یک نژادپرست به آتش کشیده شد و به قتل رسید و شاهدین کاری برای این فرد بی گناه ایرانی نکردند.

2- برابری و برادری:

یکسان بودن انسان ها در پیشگاه الهی، اصل مهمی است که در فرهنگ اسلامی ایرانی مورد توجه قرار می گیرد. طبق آیه قرآن "ان اکرمکم عند الله اتقاکم" (سوره حجرات آیه 13) گرامی ترین مردم در پیشگاه خدا با تقواترین مردم است در فرهنگ اسلامی و قرآنی امور ظاهری ملاک برتری نیست، خداوند متعال در قرآن می فرماید:« ای مردم ما شما را خلق کردیم از مرد و زن و شما را ملت ها و قبائل قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید و بی تردید گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. یقیناً خدا دانا و آگاه است.» (سوره مبارکه حجرات آیه 13).

در فرهنگ اسلامی جنسیت، نژاد، قومیت و ظاهر ملاک برتری نیست. در زندگی اسلامی مسلمانان با هم برادرند و رفتارشان با هم مانند رفتار دو برادر باید باشد . در فرهنگ اسلامی در نماز جماعت وزیر و وکیل و ثروتمند در کنار یا پشت سر کارگر و فقیر قرار می گیرند  و با هم نماز می خوانند و این یکسان بودن مردم است که وجدان خفته بعضی از غربی ها را بیدار می کند و با دیدن چنین صحنه هایی پی به حقانیت دین مبین اسلام می بند و مسلمان می شوند. در اسلام عرب بودن ملاک برتری نیست و سلمان فارسی که نه از قریش او نه از عرب گوی سبقت را می رباید و به مقام « منا اهل البیت » می رسد و بعد از معصومین (ع) به مقام بالاترین صحابه پیامبر (ص) دست می یابد. بلال حبشی سیاه پوست و صهیب رومی مقام بالایی نزد پیامبر (ص) داشتند ، اما ابولهب و ابوجهل که از نزدیک ترین افراد از لحاظ نسبت بودند اما در واقع مطرودترین افراد در نزد پیامبر (ص) بودند. اما در فرهنگ غربی، ملاک برتری اموری غیر واقعی و ظاهری می باشد و گاهی نژاد و قومیت ملاک برتری است. مانند رژیم صهیونیستی که خود را از نژاد برتر می داند واز نظر آنها همه افراد دنیا باید مثل حیوانات در خدمت آنان باشند و برای رسیدن به این هدف شوم، زن و کودک و پیر و جوان را می کشند ،  همانطور که در جنگ های غزه و لبنان ،کشتار فجیع مردم توسط صهیونیست ها رخ داد.همچنین در بعضی کشورها مثل انگلیس عده ای از نژادپرستان رنگ پوست و مو را ملاک برتری می دانند و هرکه سیاه پوست باشد یا موی سرش سیاه باشد ، نزد آنان تحقیر می گردد و هنوز هم در این کشورها افراد به خاطر رنگ پوست سیاه یا حتی به خاطر مسلمان بودن، مورد تحقیر و اهانت قرار می گیرند و گاهی به خاطر آن به قتل می رسند. به ویژه در کشور آمریکا که تا کنون چندین نفر از سیاهپوستان فقط به خاطر رنگ پوستشان توسط پلیس آمریکا به قتل رسیده اند که آخرین مورد آن قتل جوان سیاهپوستی به نام مایکل براون توسط پلیس در ایالت میسوری آمریکا بود ، که اعتراضات فروانی را در پی داشت، که اینها نشان دهنده عمق وجود تبعیض نژادی در فرهنگ غربی می باشد.

3 -  ازدواج

 در فرهنگ ایرانی اسلامی ، ازدواج امری مقدس است و بسیار به آن سفارش شده است ازجمله در روایتی پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: ازدواج سنت من است پس هرکس از این روش من رویگردان شود از من نخواهد بود (7). بررسی سیره معصومین (ع) به ما می آموزد که آنها در ابتدای جوانی ازدواج کرده اند. پیامبر (ص) در 25 سالگی، امام علی (ع) در 23 سالگی، امام سجاد (ع) در 19 سالگی و امام جواد (ع) در 17 سالگی ازدواج کردند (8). که نشان دهنده تاکید اسلام بر ازدواج در اوایل جوانی می باشد. طبق فتوای مراجع عظام تقلید کسی که اگر ازدواج نکند به گناه می افتد واجب است که ازدواج کند و این اهمیت دوری از گناه را می رساند ، در حالیکه در فرهنگ غربی فاصله بین بلوغ و ازدواج بسیار زیاد است و چه بسیار مفاسدی که در این فاصله اتفاق می افتد. اگر جوان زود و به موقع ازدواج کند هم از گناه جلوگیری کرده و هم به لذات دنیایی حلال رسیده و هم در آینده فاصله سنی او با فرزندانش زیاد از حد نخواهد شد و یکی از علل کاهش جمعیت همین ازدواج دیر هنگام می باشد. در فرهنگ اسلام ازدواج رفع محدودیت ها و رسیدن به بزرگترین آرزوی دنیایی یک جوان است ، اما در فرهنگ گناه آلود غرب ازدواج محدودیت و ازبین رفتن فرصت های رسیدن به لذات بی حد و حصر می باشد. در فرهنگ غربی در بحث ازدواج افراط وتفریط شده است. بعضی مثل راهبان ، ازدواج را بر خود حرام کرده اند و بعضی حد و مرز و قید و بندی برای خود در این زمینه درنظر نمی گیرند. اما اسلام دین اعتدال و میانه روی است و ازدواج  راراهی  برای رشد وتعالی معنوی و پرورش فرزندانی الهی در کانون گرم خانواده می داند.همانطور که افضل زوج های عالم ، امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) ، همدیگر را بهترین یاری کننده در طاعت الهی یافتند و این ازدواج مقدس و ساده والهی و زود و به موقع ، باید الگوی تمام مسلمانان باشد.به علت افراط و تفریط در فرهنگ غربی معضلات زیادی در آنها به وجود آمده است. از مفاسد اخلاقی فراوانی که در بین کشیش های مسیحی به وجود آمده که آبروی کلیسا را برده است تا آمار تکان دهنده از درصد بسیار بالا از باردار شدن دختران قبل از ازدواج و خشونت و سوء استفاده جنسی از زنان و دختران. همچنین عمل شرم آور همجنس­گرایی که حتی از حیوانات هم در این زمینه پیشی گرفته اند و مثلاٌ « از نظر قانون اساسی و عرفی مردم انگلیس و بعضی دیگر از کشورهای غربی، اگر یک مرد برای زن خود هوویی از جنس زن بیاورد جایز نیست و یک عمل غیر انسانی است اما اگر هوویی از جنس مرد بیاورد عمل شرافتمندانه و انسانی و متناسب با مقتضیات قرن 21 انجام داده است.» (9).

4- اخلاق معاشرت:

یکی از مهمترین اهداف پیامبران الهی، رشد و ارتقای اخلاقی انسان ها می باشد. پیامبر گرامی اسلام (ص) با تاکید بر این مسئله می فرمایند: همانا من برای تتمیم و تکمیل خوی و رفتارهای ستوده و ارزشمند به پیامبری مبعوث شده ام (10). بر خلاف فرهنگ غربی، روح و محتوای فرهنگ دینی ما بر پایه ارتباط، صمیمیت، تعاون، همدردی و عاطفه استوار است  (11). همانطور که همه قطعات یک کالا علامت کارخانه تولید کننده آن کالا را دارد یک مسلمان هم باید هر رفتار و گفتار او تأییدیه ای از دین اسلام داشته باشد و دیگران با دیدن اعمال و رفتار او بتوانند او را الگوی عملی خود قرار دهند. در فرهنگ اسلامی مسلمان طوری با دیگران رفتار می کند که دوست دارد دیگران همانگونه با او رفتار کنند. رفتاری همراه با ارزش قائل شدن و محبت و دلسوزی اگر طبق احادیث آنچه را که برای خود دوست داریم برای دیگران هم دوست بداریم و آنچه را برای خود ناپسند می شماریم برای دیگران هم ناپسند بدانیم ، دنیا مانند بهشت  می شود و دادگاه ها تعطیل می شوند ، زیرا دیگر کسی به حقوق دیگران تعدی نمی کند و همه رعایت حقوق هم را می کنند. آنچه که حاکم بر روابط اجتماعی و خانوادگی در فرهنگ اسلامی است عبارتست از خوش اخلاقی، عفو و گذشت، بخشش ، محبت، تواضع، صبر و تحمل، تفقد ورسیدگی و ایثار و از خود گذشتگی.

در اسلام به شدت از هرچه که به روابط اجتماعی ضربه بزند نهی شده است ازجمله غیبت و تهمت و سخن چینی و تمسخر . این امر به اندازه ای مهم است که در چند آیه قرآن ، از غیبت و عیب جویی و سخن چینی و تمسخر نهی شده است. همچنین در روایات متعددی به این موضوع اشاره شده است ، از جمله امام علی (ع) فرموده اند:« ای بنده خدا در گفتن عیب کسی شتاب مکن، شاید خدایش بخشیده باشد و بر گناهان کوچک خود ایمن مباش، شاید برای آنان کیفر داده شوی! پس هرکدام از شما که به عیب کسی آگاه است به خاط آنچه که از عیب خود می داند باید از عیب جویی دیگران خودداری کند» (12). یکی از رسوم پسندیده در جامعه ایرانی ، رسیدگی به مشکلات محرومان و رفع مشکلات آنها می باشد ، که مورد تأیید اسلام نیز می باشد .

5- ارتباط با نزدیکان :

«پیوند با خویشاوندان و نیکی به آنان به ویژه پدر و مادر، از راه های مهم رشد و تعالی (در همه زمینه ها) و تقرب به خدای سبحان است که پس از ایمان به خدا از با فضیلت ترین اعمال دینی به شمار می آید و اجر و پاداش مادی و معنوی فراوانی دارد. این پیوند چنان مهم است که به اجماع عالمان شیعه بر پایه ادله سه گانه کتاب، سنت و عقل، از واجبات دینی مهم شمرده شده و برای دستیابی به آن، سفر یک ساله نیز توصیه شده است. قطع ارتباط با خویشاوندان هم نوعی پیمان شکنی با خدای سبحان به شمار می آید.» (13). در سبک زندگی ایرانی اسلامی پدر و مادر جایگاه ویژه ای دارند و خداوند متعال در قران کریم پس از امر به عبادت خدا سفارش به نیکی به پدر و مادر نموده است (سوره مبارکه بقره، آیه 82).

 طبق روایات اهل بیت علیهم السلام صله رحم آثار مادی و معنوی فراوانی دارد. از پیامبر اعظم (ص) نقل شده است:« هرکس صله رحم کند خدا او را دوست دارد و روزی وی را گسترش دهد و عمرش را فزونی بخشد و او را به بهشتی درآورد که وعده داده است .» (14). البته منظور از صله رحم تنها، رفت و آمد و سر زدن به خویشاوندان نیست بلکه کمک در ابعاد مختلف ، رفع نیاز  و خوشحال کردن آنان بیشتر مد نظر است. به ویژه در مورد خانواده در سبک زندگی اسلام سفارش های فراوانی  شده است. قرآن کریم فرزندان را از کوچکترین آزار به پدر و مادر نهی می کند و حتی از اُف گفتن هم باز می دارد (سوره مبارکه اسراء آیه 23). سفارش اسلام است که انسان حتی در هنگام نماز خواندن مستحبی هم پاسخ مادر خود را بدهد و حاجت او را برآورده کند. در سبک زندگی اسلامی ،  اطاعت از اوامر پدر و مادر واجب است مگر جایی که خلاف دین خدا باشد. احسان به والدین در قرآن بعد از عبادت و اطاعت از خدا ذکر شده است (سوره مبارکه اسراء آیه 23). پیامبر اکرم (ص) فرموده اند:« بهترین شما کسی است که برای خانواده اش بهتر باشد و من بهترین شما برای خانواده ام هستم.» (15). همچنین الگوی عملی ما در عصر حاضر علمای ربانی هستند. در این زمینه آیت الله العظمی بهجت (ره) می فرمایند:« اگر بخواهیم محیط خانواده گرم و با صفا و صمیمی باشد فقط باید صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رافت را پیشه خود کنیم تا محیط خانواده گرم و نورانی باشد.» (16). این موضوعات در جامعه ای می تواند اجرا شود که بنیان خانواده در آن محکم باشد و صله رحم به عنوان یک ارزش والا تلقی گردد . در جامعه ایرانی نیز دید و بازدید و سر زدن به دوستان و آشنایان به عنوان یک رسم پسندیده و قدیمی ، به ویژه در ایام نوروز ، از زمان های گذشته وجود داشته است .

بر خلاف سبک زندگی ایرانی اسلامی ، در سبک زندگی غربی بنیان خانواده بسیار سست می باشد ، زیرا محور خانواده در غرب منفعت طلبی و لذت جویی است و چه بسا پدر و مادری از دنیا برود و تا مدت ها فرزندان از مرگ والدین خود مطلع نشوند. خانه های سالمندان مربوط به فرهنگ غربی است نه اسلام ، که این همه برای احترام و اطاعت از والدین سفارش کرده است. در سبک زندگی غربی، خانواده جایگاه حقیقی خود را ندارد و به علل مختلف از جمله تنوع طلبی زن و مرد، هدف بودن لذت جویی، رواج فرهنگ برهنگی که از کودکی تا بزرگسالی به عنوان یک ارزش تلقی می گردد و رواج فیلم های غیر اخلاقی که به عنوان یک صنعت کثیف ولی پر درآمد در غرب مطرح شده است، خانواده به آن معنا که در سبک زندگی اسلامی وجود دارد ، در غرب آن جایگاه والا را ندارد و در چنین زندگی ای که خیانت زن و شوهر به یکدیگر به عنوان یک عرف پذیرفته شود ، دیگر جایگاه مادر و همسر برای زن و جایگاه پدر و شوهر برای مرد به عنوان یک مقام مقدس و متعالی مطرح نیست و در چنین خانواده ای چطور می توان انتظار داشت ارزشهای متعالی انسان به معنای واقعی رعایت گردد.  در بعضی از کشورهای اروپایی آمار روابط نامشروع بیشتر از روابط مشروع می باشد. در سوئد هفتاد درصد دختران پیش از ازدواج به طور نامشروع باردار شده، بچه را سقط می کنند. در نروژ نود درصد دختران کمتر از 18 سال پیش از ازدواج باردار می شوند. در آمریکا بیست درصد کودکان به طور نامشروع به دنیا می آیند. در انگلیس از هر ده کودک یکی حرامزاده است (17).  در چنین جامعه ای دیگر خانواده بنیانی سست است که اصلا قابل مقایسه با خانواده در سبک زندگی اسلامی نمی باشد ، و شرایط بحرانی ای وجود دارد که حتی در بین حیوانات هم کم نظیر می باشد. در این جوامع در اثر این رفتارها انسان ها بهتر از انسان با حیوانات انس می گیرند و همراهی خارج از عرف انسان با حیوان به عنوان یک ارزش در سبک زندگی غربی مطرح می باشد.

سبک زندگی از جهت فردی:

ارتباط با خود گستره وسیعی را در بر می گیرد ، در اینجا به صورت مختصر به چند بحث مهم و کاربردی در این زمینه اشاره می شود.

1-    پوشش:

لباس هر انسان نشان دهنده ی نوع نگرش و عقیده ی او می باشد و در اسلام آداب بسیاری در این باب وارد شده است . در کتاب شریف سنن النبی آمده است: «پیامبر خدا از لباس های سبز رنگ خوشش می آمد و بیشتر لباس های سفید بر تن می کرد. همه لباس های حضرت تا بالای قوزک پا بود و روپوشی که بالای آن می پوشید تا وسط بالای ساق پا می رسید.» (18) همچنین در احادیث از تشبه به کفار در پوشش نهی شده است.« از امام صادق (ع) نقل شده است که خدای عزوجل فرمود به پیغمبری از پیامبرانش که بگو به مومنان که نپوشند جامه های دشمنان مرا و به مسلک دشمنان من سلوک ننمایید که ایشان نیز ماندد آنا دشمنان من خواهند بود.» (19).در فرهنگ اسلامی ملاک شرع مقدس و تعالیم الهی است. پیامبر اعظم(ص) در حدیثی به امام علی (ع) فرمودند:« ای علی هر مردی از همسرش اطاعت کند خدا او را به رو در جهنم افکند. علی (ع) پرسید این چه اطاعتی است؟ فرمود: در پوشیدن لباس نازک به وی اجازه دهد.» (20) البته قبل از اسلام هم مردان ایرانی  لباس های بلند برتن می کردند و زنان هم پوشش مناسب داشتند ، حتی تا حکومت قاجار هم استفاده از لباس بلند در ایران مرسوم بود ، اما رضاخان ملعون که مجری طرح های شیطانی غرب بود باعث شد ایرانیان تا حدودی از رسم دیرینه خود جدا شوند .

اما در فرهنگ غربی خلاف فرهنگ اسلامی عمل می شود ، در فرهنگ اسلامی تمام بدن زن غیر از وجه و کفین به منزله عورت است و باید پوشیده شود اما در فرهنگ غربی می بینیم که مثلا در برنامه های رسمی شان مردها کت و شلوار پوشیده و خیلی مرتب و دارای پوشش مناسبند اما زن ها برهنه و پوشش اندکی دارند و حتی در برنامه های رسمی هم زن آزاد است که لباس های خلاف حیا بپوشند و این فرهنگ عجیب غربی از این نشأت می گیرد که با زن در فرهنگ غربی به عنوان یک کالا برخورد می گردد و به عنوان موجودی که باید کاملا در اختیار شهوت مردان قرار گیرد و حتی در عرف بعضی از غربی ها این یک زن متعلق به یک مرد باشد امری عجیب و خلاف تلقی می گردد. و این برهنگی سلاحی است در دست استعمارگران که با آن جوانان کشورهای خود و به ویژه کشورهای اسلامی را مشغول فساد و شهوت کنند تا بهتر بتوانند نقشه های شوم استعماری خود را در کشور خود و کشورهای اسلامی پیاده کنند و پایه های قدرت خود را محکمتر کنند.برخلاف فرهنگ غربی در اسلام پوشیدن هر نوع لباسی که انسان بخواهد آزاد نیست زیرا ملاک فرهنگ غربی هوای نفس انسان است و حس لذت جویی او.

 در سبک زندگی غربی که خود را از سرچشمه زلال وحی محروم کرده است ، فرهنگ اصلی ، فرهنگ برهنگی است و نتیجه این برهنگی در آمار جرم و جنایت و آزار و اذیت هایی که از طرف خود غربی ها منتشر می شود،  مشهود می باشد و این همه جنایت و فساد ناشی از دوری از فرهنگ ناب اسلام و آموزه های الهی می باشد.

2- خواب:

خواب یکی از نعمت های الهی است که با برآورده شدن و تنظیم درست این نیاز اساسی انسان ، بیداری و تلاش برای او لذت بخش می شود. انسان حدود یک سوم عمر خود را در خواب می گذارند و در اسلام سفارش های فراوانی در آداب خواب وارد شده است. در این زمینه امام رضا (ع) می فرمایند:« قدرت و سلطنت خواب، در مغز است و خواب مایه پایداری و نیرومندی جسم است.» (21)

خواندن آیه الکرسی و سوره توحید قبل از خواب، نخوابیدن با شکم پر، کم خوابیدن در شب از دیگر آدابی است که در روایات به آن اشاره شده است. در قرآن در چند مورد به کم خوابیدن در شب جهت عبادت شبانه به ویژه عبادت در سحر سفارش شده است ، از جمله در سوره مبارکه مزمل آیه 2 و سوره مبارکه ذاریات آیه 17 و 18 خداوند متعال سفارش فرموده است که در شب به عبادت پرداخته شود. خداوند متعال در آیه 9 و10 سوره مبارکه نبأ می فرماید:« ما خواب را مایه آرامش و آسایش شما و شب را پوششی برای شما  قرار دادیم.» از این آیه می توان نتیجه گرفت که صحیح نیست که انسان در شب اصلاً نخوابد و فقط در روز بخوابد ، زیرا خداوند شب تاریک را برای خواب قرار داده است. خواب در فرهنگ اسلامی فرصت استراحتی است که زمان ویژه ای  هم دارد ، برای آمادگی بیشتر جهت انجام امور روزانه و پیشرفت مادی و معنوی انسان. در روایات سفارش شده که انسان از خواب عبرت بگیرد و یاد مرگ بیفتد و بداند خواب برادر مرگ است و شب قبل از خواب اعمال روز خود را محاسبه کند و با توجه به خداوند بخوابد و اصولاٌ در اسلام می توان هر عملی را به نیت الهی و تقرب الی الله انجام داد هرچند این عمل مباح باشد.

سفارش های متعددی در روایات بر مساله کم خوابی شده است، ازجمله رسول خدا (ص) می فرمایند: «خدا سه چیز را دوست دارد: کم گویی، کم خوابی و کم خوری» (22).  البته منظور از کم خواب، بی خوابی بیش از حد که به سلامت انسان ضربه بزند نیست و آن اندازه که انسان برای فعالیت های روزانه نشاط پیدا کند، مورد نیاز انسان می باشد. و مقدار خواب هم طبق مزاج های افراد، با هم تفاوت دارد و نمی شود به همه افراد یک مدت شخصی از خواب را توصیه کرد. اما داشتن نظم در خواب و اول شب خوابیدن برای انسان مفید می باشد. در روایت دیگری از امام صادق (ع) فرموده اند: «پرخوابی دین و دنیا را از بین می برد» (23).

 اما بر خلاف این موضوع در فرهنگ غربی، فرد تا نیمه های شب پای برنامه ها و سرگرمی های بیهوده خود را مشغول می کند و از بیداری در زمان هایی که از نظر مادی و معنوی برای انسان مفید است ، مانند سحر و بین الطلوعین ، محروم می شود. همچنین برخلاف اسلام که از خواب زیاد در شب نهی شده، در فرهنگ غربی گاه تاکید می شود که خواب زیاد مورد نیاز انسان است و تأکید آنها به جنبه حیوانی انسان است ، وخواب در سبک زندگی غربی بر اساس غفلت و شهوت برنامه ریزی شده است.

3- تغذیه:

در فرهنگ اسلامی آداب فراوانی در باب تغذیه وارد شده است که مهمترین آنها تغذیه حلال است که مورد سفارش معصومین (ع) و علمای ربانی بوده است. دستورات فراوانی که در مورد تغذیه صحیح وارد شده است برای سلامتی جسم و روح انسان موثر می باشد. با رعایت اصول تغذیه اسلامی انسان دارای جسم سالم و روحیه ای پرنشاط خواهد شد که عمر طولانی علمای اسلامی که تغذیه ساده و سالم و منطبق بر اصول اسلام داشته اند تصدیق کننده این مسأله می باشد. ازجمله سفارش های اسلام در باب تغذیه استفاده از سبزی و میوه می باشد که تاثیر به سزایی در سلامت انسان دارد.

    در مورد استفاده از غذای حلال و طیب و پاک هم در قرآن سفارش شده و هم روایات متعددی وارد شده است. خداوند متعال در قرآن فرمود: «یا أیها الرسل کلوا من الطیبات و اعملوا صالحاً انّی بما تعملون علیم» (مومنون/51).  ای رسولان از غذاهای پاکیزه تناول کنید و به اعمال صالح بپردازید ، من به آنچه می کنید آگاهم. خداوند متعال در این آیه شریفه استفاده از غذای پاک و حلال را بر عمل صالح مقدم آورده و این را نتیجه آن ذکر فرموده است. تا خوراک بنده خدا حلال نباشد دل و جان او را به سوی طاعت و بندگی حق کشش نیست. رسول خدا در این باره فرموده اند: «خوراک خود را پاک و حلال کن تا دعای تو مستجاب شود.» (24). همچنین آیت الله العظمی بهجت (ره) در این زمینه فرموده اند: «خوردن غذای شبهه ناک و نیز خوردن غذای کسی که از حرام پرهیز ندارد اگرچه جایز است ولی انسان را مریض و از عبادت محروم می کند و یا سبب سلب توفیق می شود. (25)

      در فرهنگ اسلام خوردن هدف نیست تا فرد به هر وسیله ای چیزی به دست آورد و شکم خود را پر کند ،  شاهد این مسأله ، گفتار خداوند متعال در قرآن کریم است که هر جا از خوردن و آشامیدن سخن گفته است ، در ادامه دستوری الهی از قبیل به جا آوردن شکر نعمت ، انجام عمل صالح ، دوری از اسراف آمده است. اصل در اسلام رشد معنوی است و هرچه که مانع رشد معنوی انسان است ،  از خوردن آن نهی شده است .

 اما در سبک زندگی  غربی پر کردن شکم با هر غذایی و صرف لذت بردن از خوردن و مصرف غذای  گران قیمت و تجملاتی یک ارزش می باشد ،  و علت فراوان شدن فست فودها در غرب پر شدن سریع تر شکم می باشد. در فرهنگ غربی گاه نشستن اعضای خانواده دور هم برای غذا خوردن یک افسانه است. زیرا به نظر آنان وقت تلف می شود و باید به کارهای به ظاهر مهمتر پرداخت. اما در فرهنگ اسلامی سفارش شده که به نشستن سفره طول داده شود. که این طول دادن هم از نظر طبی به علت خوب جویدن غذا منجر به گوارش مناسب و کم شدن بیماری های شایع گوارشی می گردد و هم از نظر روحی جمع شدن اعضای خانواده دور هم تاثیر مثبت در روحیه افراد دارد و حتی ثابت شده دانش آموزانی که صبحانه را همراه خانواده خود صرف می کنند در آزمون های درسی نتیجه بهتری می گیرند. طبق آیه "فلینظر الانسان الی طعامه" (عبس/24) سفارش شده که انسان به غذای خود نگاه کند و با آن ارتباط برقرار کند و هدف فقط پرشدن شکم نیست. افزایش بیماری های گوارشی و موارد مرتبط با آن از جمله پیامدهای افزایش غذاهای فست فود و غذاهای ناسالم مانند سوسیس و کالباس و نوشابه می باشد. حتی افزایش بیماری های دهان و دندان هم از پیامدهای غذاهای به سبک غربی می باشد. همچنین مشکل همه چیز در سبک زندگی غربی علاوه بر مشکلات جسمی و بیماری های گوناگون، باعث به وجود آمدن رفتارهای ناهنجار و گاه غیراخلاقی می گردد. مثلاً خوردن گوشت خوک که علاوه بر بیماری های جسمی ، باعث بی غیرتی و افزایش جنایت و خیانت های جنسی می گردد که وضعیت نابسامان جوامع غربی امروز در این موضوع کاملاً واضح و آشکار می باشد و خود بهترین دلیل و برهان و شاهد می باشد. استفاده از گوشت هایی که ذبح شرعی نشده اند و استفاده از گوشت حیوانات حرام، مفاسدی دارد که بعضی از آنها هنوز توسط دانشمندان کشف نشده است. اما بی تردید خداوند طبق مصلحت و دلیل آنها را حرام کرده است. مسأله مهم دیگر استفاده از مشروبات الکلی در سبک زندگی غربی است که علاوه بر ایجاد بیماری های متعدد و آثار روانی مخرب، تاکنون منجر به قتل افراد بی گناه بسیاری گردیده است و این آثار منفی فراوان همه ناشی از دور شدن از مکتب الهی و تکیه دانش تک بعدی و متکی بر هوا و هوس می باشد.

     نتیجه گیری:

مقایسه سبک زندگی ایرانی اسلامی با فرهنگ غربی می تواند کمک کند تا انسان بیشتر به عظمت فرهنگ اسلامی ایرانی پی ببرد. زندگی اسلامی ایرانی چون از آموزه های وحیانی سرچشمه می گیرد بهترین سبک زندگی برای دنیا و آخرت می باشد. اسلام برای هرکاری روش مورد نظر خود را دارد و در جزئی ترین امور هم نظر داده است و چون خداوندی که خالق انسان است و بهتر از خودش انسان را می شناسد بهترین دستورات را برای زندگی ارائه داده است. تمدن عظیم ایرانی هم با تجربه ای عظیم و گرانسنگ در مباحث اجتماعی با استفاده از تعالیم وحیانی به رسیدن به اوج قله سبک زندگی کمک می کند و این از خدمات متقابل اسلام و ایران می باشد. اما در فرهنگ غربی چون فقط اندیشه انسان است انسانی که محدود است و فکر او محدود نمی تواند به همه جوانب سعادت بشر احاطه پیدا کند و طرحی ناقص و یک جانبه و صرفا مادی به بشر ارائه می دهد که نشانه این نقص، این همه مشکلات و معضلات عظیم فردی و اجتماعی و مفاسد اخلاقی فراوان در جوامع غربی می باشد و جامعه ایرانی اسلامی ما باید از این مرداب و منجلاب که غرب در آن گرفتار شده است درس بگیرد و با جدیت هرچه بیشتر در بکارگیری دستورات فرهنگی غنی اسلامی ایرانی بکوشد. هدف اسلام در سبک زندگی رسیدن به رشد معنوی و مادی و آباد ساختن دو سرا و خدمت به خود و دیگران و تقرب به درگاه الهی است اما هدف غرب در سبک زندگی تامین نیازهای صرفا مادی و لذت جویانه انسان تک بعدی است.

پی نوشت:

1.    شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، قم ، 1388، ص 697

2.    مرتضی مطهری  ، خدمات متقابل اسلام و ایران ، قم ، 1357 ، ص 51

3.    همان ص 327و328

4.    عباس شفیعی، سبک رهبری امام خمینی (ره)، قم،  1387، اول  ، ص 6

5.    محمدباقر پور امینی، سبک زندگی، مشهد، 1392، ص 17

6.    ناصر مکارم شیرازی ،  تفسیر نمونه، تهران، 1387،  ص 328

7.     محمدرضا پیوندی و همکاران، راه و رسم جوانی ،قم ، 1391، ص 142

8.    همان، ص 142

9.    همان ،ص 132

10.                 جواد محدثی  ، اخلاق معاشرت ، قم، 1386، ص 13

11.                همان ص 15

12.                 محمد دشتی ، ترجمه نهج البلاغه، قم، 1380، ص 259

13.                عبدالله جوادی آملی، 1391، مفاتیح الحیاه، قم، اسراء ، ص 209

14.                همان ، ص 209

15.                حمزه کریم خانی ، اخلاق خانوادگی عارفان، قم ، 1389، ص3  

16.                همان، ص 34

17.                محمدرضا پیوندی و همکاران، راه و رسم جوانی ،قم ، 1382، ص 132

18.                محمد حسین طباطبایی، ترجمه سنن النبی ( احمد جانپور) ، مشهد،  1388، ص 81

19.                محمدباقر مجلسی ، حلیه المتقین، قم، انتشارات پیام علمدار ،1391، ص 12

20.                 عبدالله جوادی آملی، 1391، مفاتیح الحیاه، قم، ص 162

21.                محمدباقر پور امینی ، سبک زندگی، مشهد، ، 1392، ص 72

22.                عبدالله جوادی آملی، 1391، مفاتیح الحیاه، قم، اسراء ، ص194

23.                همان ، ص 209

24.                ابراهیم کاظمی خوانساری، ، توصیه های پزشکی عارفان ، قم، ، 1389

25.                همان ، ص 21

منابع:

قرآن کریم

پور امینی، محمدباقر، سبک زندگی، مشهد، قدس رضوی،1392، دوم

پیوندی، محمدرضا و همکاران،  راه و رسم جوانی، قم، انتشارات زمزم هدایت ،1391 ، اول

جوادی آملی، عبدالله ، مفاتیح الحیاه، قم، اسراء ،1391 ، هفتاد و چهارم

دشتی، محمد ، ترجمه نهج البلاغه، قم، انتشارات مومنین ، 1380، سوم

شفیعی، عباس، سبک رهبری امام خمینی (ره)، قم، انتشارات امیر کبیر، 1387، اول.

طباطبایی، محمدحسین، ترجمه احمد جانپور، سنن النبی، مشهد، انتشارات استوار، 1388، اول

قمی ، شیخ عباس ، مفاتیح الجنان، قم، انتشارات زائر، 1388، هفتم

کاظمی خوانساری، ابراهیم ، توصیه های پزشکی عارفان ، قم، انتشارات عطر یاس، 1389، دوم

کریم خانی، حمزه ، اخلاق خانوادگی عارفان، قم، انتشارات عطر یاس، 1389، اول

مجلسی؛ محمدباقر ، حلیه المتقین، قم، انتشارات پیام علمدار ،1391، پنجم

محدثی  ، اخلاق معاشرت ،  قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه قم ،1386، سیزدهم

مطهری ، مرتضی ، خدمات متقابل اسلام و ایران ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی ،1357، هشتم

مکارم شیرازی، ناصر،  تفسیر نمونه، تهران، دار الکتاب الاسلامیه ، 1387،سی و ششم

 

آثار و نتایج سبک زندگی اسلامی در ابعاد فردی و اجتماعی

آثار و نتایج  سبک زندگی اسلامی  در ابعاد  فردی و اجتماعی

احمد  زیارانی

چکیده:

سبک زندگی اسلامی مبتنی بر آموزه های وحیانی و تعالیم الهی انبیاء می باشد و هدف در سبک زندگی اسلامی ، رشد و تعالی معنوی و مادی  فرد و جامعه می باشدو مبنای این سبک زندگی ، خدا و اطاعت از دستورات الهی می باشد . سبک زندگی اسلامی با توجه به اهمیت موضوع چگونه زندگی کردن از دیدگاه اسلام و همچنین گسترۀ وسیعی از دستورات که در مورد چگونه زیستن در اسلام وجود دارد ، آثار و نتایج بسیار خوب و فراوانی در طریقۀ زیستن انسان دارد ،  زیرا  اسلام  با اتکاء به وحی الهی  و بهره گیری از دستورات  قرآن  وسخنان معصومین  علیهم السلام  ، برای جزئی ترین امور زندگی انسان دستور و سفارش دارد که عمل به این دستورات ، منتهی به سعادت انسان در دنیا و آخرت   می گردد. از جملۀ  آثار سبک زندگی اسلامی  در بعد اجتماعی ، ارتباط صحیح با جامعه و نزدیکان، داشتن خانوادۀ  با بنیان محکم و ایجاد برابری و برادری در جامعه و در بعد فردی نیز زندگی همراه با معنویت ، مصرف به اندازه ، پوشش و تغذیۀ مناسب می باشد .

کلید واژه: سبک زندگی ، اسلامی، آثار ، فردی ، اجتماعی

مقدمه:

انسان برای زندگی روش های مختلفی را می تواند انتخاب کند، اما برای اینکه بدانیم کدامین روش زندگی بهتر است باید بدانیم هدف ما در زندگی چیست تا طبق آن هدف روش زندگی مشخص گردد. آیا انسان خود می تواند برای زندگی روشی را تعریف کند و طبق آن زندگی کند یا خیر؟ با توجه به اینکه خداوند خالق انسان است آگاه تر از خود انسان به ابعاد مختلف وجود او می باشد. خدایی که دلسوزتر از هر کسی برای انسان است و از خلقت انسان هدف مشخصی داشته، انسان را بدون برنامه رها نکرده که طبق میل خود زندگی اش را تعیین کند. بنابراین بهترین روش برای انسان روشی است که خداوند توسط پیامبران الهی تعیین کرده است و با توجه به اینکه دین اسلام کاملترین دین و پیامبر اسلام (ص) ، اعظم پیامبران است در می یابیم که روشی که اسلام برای زندگی تعیین کرده ، بهترین روش است و الگوی نمونه ، برای همه مردم طبق آیه قرآن خود شخص پیامبر اعظم (ص) می باشند. همانطور که در زیارت عاشورا نیز به این معنا اشاره شده است که « خدایا زندگی مرا زندگی محمد و آل محمد (ص) قرار بده » (1) بنابراین بهترین سبک زندگی برای هر انسانی در هر زمانی ، سبکی است که اسلام ارائه می نماید.

سبک به معنای طرز خاصی از نظم و نثر بوده که در اصطلاح روش خاص ادراک و بیان افکار، به وسیله ترکیب و طرز تعبیر است (2). «سبک زندگی ناظر به مسائلی است که متن زندگی انسان را در دنیا شکل می دهد. به عبارتی، وقتی از چگونگی زیستن مؤمنانه سخن می گویند، تمام مسائلی را که آدمی در متن زندگی با آن مواجه است، باید مدنظر قرار داد» (3). اسلام برای جزئی ترین امور زندگی هم برنامه و آدابی دارد که رعایت آنها  به مصلحت دنیا و آخرت انسان می باشد و این دیدگاه طبق جهان بینی الهی می باشد. اما در سبک زندگی غربی تنها چیزی که برای استخراج روش زندگی مورد استفاده قرار می گیرد تفکرات انسان می باشد که خدا در تفکر او نقش چندانی ندارد و محور تفکرات در جهان بینی او انسان می باشد و هدف، لذت بردن انسان و در واقع طرح ریزی زندگی حیوانی است. در این تفکر انسان  مانند حیوان درنظر گرفته می شود که تلاش می شود بیشترین بهره را از زندگی دنیوی خود ببرد. معنویت، و منبع عظیم وحی الهی و آموزه های دینی در این تفکر در حاشیه قرار دارد و در حد یک سنت اجتماعی، کوچک شمرده می شود و هدف اصلی، انسان است و خواسته های مادی او. در مجموع می توان آثارسبک زندگی در جامعه انسانی را در دو بخش کلی فردی و اجتماعی بررسی کرد. در بخش آثار  اجتماعی به موضوعاتی مانند چگونگی ارتباط صحیح  فرد با جامعه ، برابری و برادری در جامعه ، ازدواج و خانواده اسلامی ، اخلاق معاشرت اسلامی و صلۀ رحم پرداخته می شود، و در بخش آثار فردی به مباحثی در زمینۀ زندگی همراه معنویت ، مصرف به اندازه ، پوشش اسلامی و خواب و تغذیه مناسب پرداخته می شود .

تحقیق قبلی با عنوان این مقاله مشاهده نشده است ، اما در موضوعات مرتبط با آن تحقیق صورت گرفته است. در این تحقیق سبک زندگی اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد ، آثار مهم فردی و اجتماعی آن مورد کنکاش قرار می گیرد . در این تحقیق  از روش کتابخوانی استفاده شده است و  به کتابهای مختلف مرتبط با موضوع  مراجعه شده است و  به آیات قرآن و احادیث اهل بیت و نظرات علمای بزرگ استناد گردیده است.

الف) آثار و نتایج  سبک زندگی از جهت اجتماعی

سبک زندگی اسلامی  از جهت اجتماعی آثار گستره وسیعی دارد ، که در اینجا به چند بحث مهم آن پرداخته می شود.

1-  ارتباط صحیح فرد با جامعه

جامعه انسانی از منظر اسلام به منزله یک کشتی است که سعادت و شقاوت فرد و جامعه به هم مرتبط می باشد و فرد در این تفکرات نمی تواند بگوید که من کار خودم را انجام می دهم و به جامعه کاری ندارم و آنچه که در جامعه مثل شده است که عیسی به دین خود، موسی به دین خود در تفکر الهی جایی ندارد و اعضای جامعه مانند اعضای یک پیکرند که درد یک عضو باعث به درد آمدن کل پیکر می گردد. در روایات اسلامی آمده است که « اصحاب پیامبر اعظم (ص) پیش از جدا شدن از هم سوره والعصر را می خواندند و یکدیگر را به حق و صبر سفارش می کردند.» (4). در شرع مقدس امر به معروف و نهی از منکر یک فریضه بسیار مهم شمرده شده است که فرایض دیگر به وسیله آن اقامه می شوند و عظمتی دارد که فرایض دیگر در برابر  آن بسیار کوچک می باشند.. اگر فردی در جامعه تخلفی کرد افراد پشت سر هم به او تذکر دهند آن هم تذکری با زبان نرم، یا فرد متخلف از این تذکرات تاثیر می پذیرد و رفتار خود را اصلاح  می کند یا به خاطر تذکرات مکرر به اجبار دست از تخلف خود برمی دارد. اگر امر به معروف و نهی از منکر در مورد قوانین اجتماعی هم جابیفتد و افراد خلاف قانون را خلاف شرع بدانند و به متخلفان تذکر دهند ، کمتر شاهد تخلفات اجتماعی خواهیم بود.

 وقتی افراد جامعه در برابر تخلفاتی که می بینند، سکوت کنند و عکس العمل نشان ندهند فرد تشویق به ادامه تخلف خود می شود .  اگر در جامعه امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، جامعه پر از مفاسد مختلف خواهد شد ، به عنوان مثال اگر به فردی که پوشش اسلامی را رعایت نمی کند ، چندین بار با زبان نرم تذکر داده شود مطمئنا فرد متخلف ، با جرأت و علنی ،  ارزش های اسلامی را زیر پا نخواهد گذاشت.

اگر طبق آیات قرآن که مؤمنان برادر یکدیگرند (سوره حجرات، آیۀ 10)،  افراد جامعه اسلامی یکدیگر را برادر بدانند و دلسوز هم باشند آیا به راحتی برای مقدار کمی منفعت مادی دروغ خواهند گفت؟ و یا سراغ فریب دیگران و کلاهبرداری خواهند رفت. غیبت و تهمت و بدگویی و سایر گناهان،  همه ناشی از دوری از فرهنگ اسلام و قرآن می باشد و اگر افراد جامعه طبق حدیث شریف که هرچه را برای خود می پسندی برای دیگران بپسند و آنچه را که برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند، با یکدیگر برخورد کنند دیگر کسی سراغ زیر پا گذاشتن حق دیگران نخواهد رفت.

2- برابری و برادری

یکسان بودن انسان ها در پیشگاه الهی، اصل مهمی است که در فرهنگ اسلامی ایرانی مورد توجه قرار می گیرد. طبق آیه قرآن "ان اکرمکم عند الله اتقاکم" (سوره حجرات آیه 13) گرامی ترین مردم در پیشگاه خدا با تقواترین مردم است در فرهنگ اسلامی و قرآنی امور ظاهری ملاک برتری نیست، خداوند متعال در قرآن می فرماید:« ای مردم ما شما را خلق کردیم از مرد و زن و شما را ملت ها و قبائل قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید و بی تردید گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. یقیناً خدا دانا و آگاه است.» (سورۀ حجرات آیه 13).

امیرالمؤمنین علی علیه السلام در سفارش به مالک اشتر در مورد یکسان بودن انسان ها فرموده اند:« مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست ومهربان باش ، مبادا هرگز چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی ، زیرا مردم دو دسته اند، دسته ای برادر دینی تو و دستۀ دیگر همانند تو در آفرینش می باشند.» (5)  در فرهنگ اسلامی جنسیت، نژاد، قومیت و ظاهر ملاک برتری نیست. در زندگی اسلامی مسلمانان با هم برادرند و رفتارشان با هم مانند رفتار دو برادر باید باشد . در فرهنگ اسلامی در نماز جماعت وزیر و وکیل و ثروتمند در کنار یا پشت سر کارگر و فقیر قرار می گیرند  و با هم نماز می خوانند و این یکسان بودن مردم است که وجدان خفته بعضی از غربی ها را بیدار می کند و با دیدن چنین صحنه هایی پی به حقانیت دین مبین اسلام می بند و مسلمان می شوند. در اسلام عرب بودن ملاک برتری نیست و سلمان فارسی که نه از قریش او نه از عرب گوی سبقت را می رباید و به مقام « منا اهل البیت » می رسد و بعد از معصومین (ع) به مقام بالاترین صحابه پیامبر (ص) دست می یابد. بلال حبشی سیاه پوست و صهیب رومی مقام بالایی نزد پیامبر (ص) داشتند ، اما ابولهب و ابوجهل که از نزدیک ترین افراد از لحاظ نسبت بودند ، در واقع مطرودترین افراد در نزد پیامبر (ص) بودند.

3 -  ازدواج مناسب و خانواده مستحکم

 در فرهنگ اسلامی ، ازدواج امری مقدس است و بسیار به آن سفارش شده است ،  ازجمله در روایتی «پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:« ازدواج سنت من است پس هرکس از این روش من رویگردان شود از من نخواهد بود.». بررسی سیره معصومین (ع) به ما می آموزد که آنها در بهار جوانی ازدواج کرده اند. «پیامبراسلام (ص) در 25 سالگی، امام علی (ع) در 23 سالگی، امام سجاد (ع) در 19 سالگی و امام جواد (ع) در 17 سالگی ازدواج کردند.» (6)، که این موضوع ،  نشان دهندۀ تاکید اسلام بر ازدواج در اوایل جوانی می باشد. طبق فتوای مراجع عظام تقلید کسی که اگر ازدواج نکند به گناه می افتد واجب است که ازدواج کند و این اهمیت دوری از گناه را می رساند ، در حالیکه در فرهنگ غربی فاصله بین بلوغ و ازدواج بسیار زیاد است و چه بسیار مفاسدی که در این فاصله اتفاق می افتد. اگر جوان زود و به موقع ازدواج کند هم از گناه جلوگیری کرده و هم به لذات دنیایی حلال رسیده و هم در آینده فاصله سنی او با فرزندانش زیاد از حد نخواهد شد و یکی از علل کاهش جمعیت در جامعه،  همین ازدواج دیر هنگام می باشد. در فرهنگ اسلام ، ازدواج رفع محدودیت ها و رسیدن به بزرگترین آرزوی دنیایی یک جوان است ، اما در فرهنگ گناه آلود غرب ازدواج محدودیت و ازبین رفتن فرصت های رسیدن به لذات بی حد و حصر می باشد. برخلاف فرهنگ غربی که در بحث ازدواج افراط وتفریط شده است و بعضی مثل راهبان ، ازدواج را بر خود حرام کرده اند و بعضی حد و مرز و قید و بندی برای خود در این زمینه درنظر نمی گیرند ، اسلام دین اعتدال و میانه روی است و ازدواج  را راهی  برای رشد وتعالی معنوی و پرورش فرزندانی الهی در کانون گرم خانواده می داند.  در سبک زندگی اسلامی ، زن و شوهر باید در امر پیشرفت مادی ومعنوی یکدیگر ،کمک هم باشند و در انجام واجبات و ترک محرمات به هم کمک کنند. مرد باید اهل خود را به نماز و هر واجب مهم دیگری امر کند و از گناهان و معاصی بازدارد. «از نظر اسلام هر کسی موظف است تربیت را از خود و خانواده خویش شروع کند،خداوند در  قرآن به مؤمنان چنین هشدار می دهد:« ای کسانی که ایمان آورده اید، خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم ان مردم و سنگهاست حفظ کنید.»(سوره تحریم، آیۀ 6) زن و شوهر بهترین آمر به معروف و ناهی از منکر یکدیگر می باشند و باید مواظب یکدیگر باشند و یکدیگر را به صبر و خیر و نیکی سفارش نمایندهمانطور که افضل زوج های عالم ، امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) ، همدیگر را بهترین یاری کننده در طاعت الهی یافتند و این ازدواج مقدس و ساده و الهی و به موقع ، باید الگوی تمام مسلمانان باشد. .«زن و شوهر باید وجود خود را به تقوا و ایمان و عمل صالح آراسته کنند ، سپس به تأدیب وتهذیب کودک و تعلیم محاسن اخلاق به او ، و حفظ وی از رفیق بد بکوشند ... اگر تمام خانه ها اساسش تقوا باشد ، اگر تقوای پدر و مادر به کودک سرایت داده شود ، جامعه از داشتن زندان و مأموران انتظامی فراوان و دادگستری به این گستردگی بی نیاز خواهد شد .»(7) در نتیجه با اصلاح خانواده ها ، جامعه نیز اصلاح خواهد شد.

« اصولا اسلام راجع به غریزه جنسی یک حساب خاص باز کرده است و آن این است که باید آن را دفع کرد نه رفع ، یعنی کاری کرد که غریزه جنسی گل نکند. لذا اول می گوید نگاه شهوت آمیز به یکدیگر نکنید این دفع است نه رفع. بعد هم راجع به خانم ها می گوید از نظر گفتار، لباس، کردار، تماس با نامحرم بسیار مواظب باش. همه و همه به اندازه ضرورت باشد. حتی چادر رنگی نباشد، جالب نباشد، کفش هایت جالب نباشد، طرز راه رفتنت جالب نباشد. برای اینکه اگر چادرت جالب باشد ظلم است و ظلمش بزرگ است زیرا تحریک شهوت می کند. اگر جوانی تحریک شد جلوی غریزه جنسی را گرفتن بسیار مشکل است.» (8).

همۀ  سخت گیری های ظاهری که در سبک زندگی اسلامی وجود دارد نشانگر حساسیت و اهمیت غریزه جنسی است که کنترل آن بسیار سخت می باشد ، اما راهکار اصلی ،  ازدواج زود و به موقع است. در جامعه ای که ارتباط محرم و نامحرم کنترل شده است، اولاً غریزه جنسی تحریک نمی شود ،  ثانیاً میل به ازدواج بیشتر می باشد.

4- اخلاق معاشرت اسلامی

 «یکی از مهمترین اهداف پیامبران الهی، رشد و ارتقای اخلاقی انسان ها می باشد. پیامبر گرامی اسلام (ص) با تاکید بر این مسئله می فرمایند:«همانا من برای تتمیم و تکمیل خوی و رفتارهای ستوده و ارزشمند به پیامبری مبعوث شده ام.»» (9) . همانطور که همه قطعات یک کالا علامت کارخانه تولید کننده آن کالا را دارد ، یک مسلمان هم باید هر رفتار و گفتار او تأییدیه ای از دین اسلام داشته باشد و دیگران با دیدن اعمال و رفتار او بتوانند او را الگوی عملی خود قرار دهند. در فرهنگ اسلامی مسلمان طوری با دیگران رفتار می کند که دوست دارد دیگران همانگونه با او رفتار کنند. رفتاری همراه با ارزش قائل شدن و محبت و دلسوزی اگر طبق احادیث آنچه را که برای خود دوست داریم برای دیگران هم دوست بداریم و آنچه را برای خود ناپسند می شماریم برای دیگران هم ناپسند بدانیم ، دنیا مانند بهشت  می شود و دادگاه ها تعطیل می شوند ، زیرا دیگر کسی به حقوق دیگران تعدی نمی کند و همه رعایت حقوق هم را می کنند. آنچه که حاکم بر روابط اجتماعی و خانوادگی در فرهنگ اسلامی است عبارتست از خوش اخلاقی، عفو و گذشت، بخشش ، محبت، تواضع، صبر و تحمل، تفقد ورسیدگی و ایثار و از خود گذشتگی.

در اسلام به شدت از هرچه که به روابط اجتماعی ضربه بزند نهی شده است ازجمله غیبت و تهمت و سخن چینی و تمسخر . این امر به اندازه ای مهم است که در چند آیه قرآن ، از غیبت و عیب جویی و سخن چینی و تمسخر نهی شده است. همچنین در روایات متعددی به این موضوع اشاره شده است ، از جمله امام علی (ع) فرموده اند:« ای بندۀ خدا در گفتن عیب کسی شتاب مکن، شاید خدایش بخشیده باشد و بر گناهان کوچک خود ایمن مباش، شاید برای آنان کیفر داده شوی! پس هرکدام از شما که به عیب کسی آگاه است به خاط آنچه که از عیب خود می داند باید از عیب جویی دیگران خودداری کند» (10). یکی از آداب پسندیده در سبک زندگی اسلامی، رسیدگی به مشکلات محرومان و رفع مشکلات آنها می باشد ، که این مسأله مورد تأکید اسلام  می باشد ، و در روایات متعدد به آن سفارش شده است.

از موارد مهمی که در موضوع اخلاق معاشرت مطرح می باشد و باید به آن توجه کرد حلم و صبر می باشد که در جامعه امروز باید به آن توجه کرد و ریشه بسیاری از در گیری ها و قتل ها ، ناشی از عدم صبر و تحمل  می باشد و با کمی صعه صدر و حوصله می شود از آسیب های فراوانی جلوگیری کرد. امام صادق (ع) در سفارش های خود به عنوان بصری در این مورد می فرمایند:« اگر کسی بگوید اگر سخنی گویی ده برابر می شنوی تو بگو اگر ده تا بگویی سخنی نشنوی و اگر کسی تورا دشنام دهد به او بگو اگر در مورد آنچه گفته ای راستگو هستی ازخدا می خواهم که مرا بیامرزد و اگر در آن دروغگویی از خدا خواهانم که از تو درگذرد. و اگر کسی تو را تهدید به ناسزا گویی کند تورا به خیرخواهی و مراعاتش وعده بده.» (11) امامان معصوم ما با عمل به این دستورات چه بسیار انسانهایی را که به راه حق هدایت کردند ، که این عمل ایشان باید الگوی هر مسلمان باشد.

5- صلۀ رحم و احسان به والدین

«پیوند با خویشاوندان و نیکی به آنان به ویژه پدر و مادر، از راه های مهم رشد و تعالی (در همه زمینه ها) و تقرب به خدای سبحان است که پس از ایمان به خدا از با فضیلت ترین اعمال دینی به شمار می آید و اجر و پاداش مادی و معنوی فراوانی دارد. این پیوند چنان مهم است که به اجماع عالمان شیعه بر پایه ادله سه گانه کتاب، سنت و عقل، از واجبات دینی مهم شمرده شده و برای دستیابی به آن، سفر یک ساله نیز توصیه شده است. قطع ارتباط با خویشاوندان هم نوعی پیمان شکنی با خدای سبحان به شمار می آید.» (12). در سبک زندگی ایرانی اسلامی پدر و مادر جایگاه ویژه ای دارند و خداوند متعال در قران کریم پس از امر به عبادت خدا سفارش به نیکی به پدر و مادر نموده است (سوره مبارکه بقره، آیه 82).

 طبق روایات اهل بیت علیهم السلام صله رحم آثار مادی و معنوی فراوانی دارد. از پیامبر اعظم (ص) نقل شده است:« هرکس صله رحم کند خدا او را دوست دارد و روزی وی را گسترش دهد و عمرش را فزونی بخشد و او را به بهشتی درآورد که وعده داده است .» (13). البته منظور از صله رحم تنها، رفت و آمد و سر زدن به خویشاوندان نیست بلکه کمک در ابعاد مختلف ، رفع نیاز  و خوشحال کردن آنان بیشتر مد نظر است. به ویژه در مورد خانواده در سبک زندگی اسلام سفارش های فراوانی  شده است. قرآن کریم فرزندان را از کوچکترین آزار به پدر و مادر نهی می کند و حتی از اُف گفتن هم باز می دارد (سوره ، اسراء آیه 23). سفارش اسلام است که انسان حتی در هنگام نماز خواندن مستحبی هم پاسخ مادر خود را بدهد و حاجت او را برآورده کند. در سبک زندگی اسلامی ،  اطاعت از اوامر پدر و مادر واجب است مگر جایی که خلاف دین خدا باشد. احسان به والدین در قرآن بعد از عبادت و اطاعت از خدا ذکر شده است (سوره اسراء ، آیه 23). پیامبر اکرم (ص) فرموده اند:« بهترین شما کسی است که برای خانواده اش بهتر باشد و من بهترین شما برای خانواده ام هستم.» (14). همچنین الگوی عملی ما در عصر حاضر علمای ربانی هستند. در این زمینه آیت الله العظمی بهجت (ره) می فرمایند:« اگر بخواهیم محیط خانواده گرم و با صفا و صمیمی باشد فقط باید صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رافت را پیشه خود کنیم تا محیط خانواده گرم و نورانی باشد.» (15).

جایگاه مادر و همسر برای زن و جایگاه پدر و شوهر برای مرد در اسلام به عنوان یک مقام مقدس و متعالی مطرح می باشد و طبق روایات  معصومین (ع) برای کوچک ترین خدمت زن و شوهر به هم پاداش های بزرگی در نظر گرفته شده است.

آثار و نتایج سبک زندگی اسلامی از جهت فردی

سبک زندگی اسلامی از جهت فردی  آثار و نتایج وسیعی را در بر می گیرد که در اینجا به صورت مختصر به چند بحث مهم و کاربردی در این زمینه اشاره می شود.

1-  زندگی با معنویت

عنصر اصلی در سبک زندگی اسلامی ، زندگی با یاد خدا و همراه با معنویت می باشد ، چون در زندگی اسلامی ، دنیا سرای فانی و زود گذر است ، بیشترین همت فرد سعادتمندی در سرای باقی می باشد ، و با چنین عقیده ای فرد مسلمان با برخورد به سختی های کوچک و بزرگ ، خود را نمی بازد ، بلکه خود را به خدا می سپارد و چون خدا در نظر او بزرگ است ، دنیا و سختیهای آن برای او کوچک می شود.در سبک زندگی اسلامی انسان ، معصومین (علیهم السلام ) را الگوی خود قرار می دهد و سعی می کند ، گفتار و رفتار و زندگی خود را شبیه ایشان قرار دهد . توکل به خدای متعال و توسل به معصومین (علیهم السلام ) دو بال پیشرفت در زندگی اسلامی می باشد ، در این سبک ،  برنامه زندگی طبق دستورات قرآن و سفارش های اهل بیت (ع) می باشد.  در چنین زندگی ای هیچ بن لستی وجود ندارد ، زیرا هیچ قدرتی بدون اذن خدا ، اثر نخواهد کرد و همه چیز در دست قدرت خداست و هیچ مشکل لا ینحلی وجود نخواهد داشت . در سبک زندگی اسلامی ، انسان خدا را آگاه ترین به نیاز هایش و دلسوز ترین به حالش و قادر ترین بر برآورده شدن حاجاتش می داند ، بنابراین تاریکی یأس و نا امیدی رخت برمی بندد و در هر شرایطی نور امید بر زندگی خواهد تابید.

اعتقاد به آینده ای پر از خیر و رحمت برای بشریت و اعتقاد به ظهور منجی ،  و پایان فتنه ها و مصیبت ها و مفاسد در دنیا ، باعث امید بیشتر برای اصلاح خود و جامعه می گردد. خروج از پوچی و بی هدفی و گذشت از منافع شخصی زود گذر و ایجاد شور و امید ونشاط  ، از آثار و نتایج ، سبک زندگی اسلامی می باشد.

2-  مصرف به اندازه

      ازموارد مهم در سبک زندگی چگونگی مصرف می باشد. در سبک زندگی اسلامی، آنچه که مورد تاکید است درست مصرف کردن است. در قرآن به بهره برداری از نعمت های الهی سفارش ده و همه سفارش ها درباره کار و تولید و اهمیت آن، برای ایجاد زمینه مصرف درست در جهت رشد و تعالی انسان است.

     در سبک زندگی اسلامی بخل و اسراف هر دو مذموم است و رعایت اعتدال در مصرف مورد تاکید اسلام می باشد و بیشتر از مصرف، بر بخشش و اطعام دیگران مورد سفارش اسلام می باشد. پیامبر اکرم (ص) در این زمینه فرموده اند: «بخورید، بیاشامید، بپوشید و به دیگران صدقه دهید بی آنکه اسراف کنید و بخل بورزید زیرا خدا دوست دارد اثر نعمتش را بر بنده اش ببیند.» (16)

    قرآن به شدت از اسراف نهی می کند و در موارد متعددی در قرآن و روایات از اسراف نهی شده است و به میانه روی در مصرف و قناعت و شکر نعمت شفارش شده است. در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است که فرموده اند: «به پایین تر از خود بنگر و به کسی که از نظر دارایی و توانگری برتر از توست نگاه نکن، زیرا این کار تو را به آنچه روزیت شده قانع تر می کند و از سوی پروردگارت سزامند افزایش می گردد» (17).

امام علی(ع) درباره نهی از اسراف فرموده اند: «از اسراف بپرهیزید و میانه روی را برگزین، از امروز به فکر فردا باش و از اموال دنیا به اندازه کفاف خویش نگهدار و زیادی را برای روز نیازمندیت در آخرت پیش فرست.» (18)

دقت و رعایت جزئیات توسط علمای ربانی که زهد را روش زندگی خود برگزیده بودند الگوی بسیار خوبی برای هر مسلمان می باشد. در سبک زندگی اسلامی بیشتر از خوردن طعام، به اطعام و بیشتر از مصرف به بخشش سفارش شده است و از مصرف بیش از حد نهی شده است.  نظام اقتصادی اسلام با وضع قوانینی مانند خمس، زکات، وقف و سفارش به انفاق های واجب و مستحب منجر به توزیع ثروت در جامعه و درنتیجه اعتدال در مصرف می گردد. همچنین در میزان مصرف حامل های انرژی، سفارش اسلام به صرفه جویی و مصرف صحیح و به اندازه می باشد تا همه مردم بتوانند از این نعمت های الهی استفاده نمایند و اساساً از هرگونه مصرف بیش از اندازه در هر موردی در اسلام نهی شده است و از احادیثی که در این زمینه وارد شده است میزان اهمیت و حساسیت اسلام در این زمینه مشخص می باشد. ازجمله در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است: «کمترین اسراف دور ریختن مانده آب و استفاده نابجا از لباس مهمانی و دور افکندن هسته خرماست.» (19)

3-  پوشش مناسب

لباس هر انسان نشان دهنده ی نوع نگرش و عقیده ی او می باشد و در اسلام آداب بسیاری در این باب وارد شده است . در کتاب شریف سنن النبی آمده است: «پیامبر خدا از لباس های سبز رنگ خوشش می آمد و بیشتر لباس های سفید بر تن می کرد. همه لباس های حضرت تا بالای قوزک پا بود و روپوشی که بالای آن می پوشید تا وسط بالای ساق پا می رسید.» (20)  از این روایت اهمیت پوشیدن لباس بلند مشخص می شود زیرا  لباس بلند به حیا نزدیک تر است. بسیاری از مفاسدبه دلیل  پوشش های نامناسب  از جمله پوشیدن لباس های تنگ و کوتاه به وجود می آید. اینکه ناهنجاری ها و مشکلات فراوانی در کشورهای غرب برای زنان به وجود می آید یک علت عمده آن برهنگی زنان می باشد. هر اندازه که زنان به بی حجابی رو آورند ،  میزان فساد نیز افزایش یابد. البته حجاب فقط مخصوص بانوان نیست بلکه مردها نیز باید رعایت پوشش اسلامی را بنمایند تا جامعه به سمت ارزش های الهی  پیشرفت کند. امروزه دانشمندان دریافته اند که رنگ لباس نیز در روان انسان تاثیر گذار است. در روایات آمده است که پیامبر (ص) عادت به رنگ های سبز و سفید داشتند و سفارش به پوشیدن لباس سفید در اسلام هم از نظر بهداشتی و هم از نظر روانی مورد تایید می باشد. همچنین در روایت آمده که پیغمبر خدا(ص) در لباس گشاد نماز می خواند و ضروری است  امت پیامبر(ص) به تبعیت از روش پیامبر امروز نیز از لباس های تنگ دوری کنند.

همچنین در احادیث از تشبه به کفار در پوشش نهی شده است.« از امام صادق (ع) نقل شده است که خدای عزوجل فرمود به پیغمبری از پیامبرانش که بگو به مومنان که نپوشند جامه های دشمنان مرا و به مسلک دشمنان من سلوک ننمایید ، که ایشان نیز مانند آنان  دشمنان من خواهند بود.» (21).در فرهنگ اسلامی ملاک شرع مقدس و تعالیم الهی است. پیامبر اعظم(ص) در حدیثی به امام علی (ع) فرمودند:« ای علی هر مردی از همسرش اطاعت کند خدا او را به رو در جهنم افکند. علی (ع) پرسید این چه اطاعتی است؟ فرمود: در پوشیدن لباس نازک به وی اجازه دهد.» (22)

، در فرهنگ اسلامی تمام بدن زن غیر از وجه و کفین به منزله عورت است و باید پوشیده شود و برخلاف فرهنگ غربی در اسلام پوشیدن هر نوع لباسی که انسان بخواهد آزاد نیست ، زیرا ملاک فرهنگ غربی هوای نفس انسان و حس لذت جویی او است و مبنای سبک زندگی اسلامی اطاعت از دستورات الهی می باشد.

4- خواب مناسب

خواب یکی از نعمت های الهی است که با برآورده شدن و تنظیم درست این نیاز اساسی انسان ، بیداری و تلاش برای او لذت بخش می شود. انسان حدود یک سوم عمر خود را در خواب می گذارند و در اسلام سفارش های فراوانی در آداب خواب وارد شده است. در این زمینه امام رضا (ع) می فرمایند:« قدرت و سلطنت خواب، در مغز است و خواب مایه پایداری و نیرومندی جسم است.» (23)

خواندن آیه الکرسی و سوره توحید قبل از خواب، نخوابیدن با شکم پر، کم خوابیدن در شب از دیگر آدابی است که در روایات به آن اشاره شده است. در قرآن در چند مورد به کم خوابیدن در شب جهت عبادت شبانه به ویژه عبادت در سحر سفارش شده است ، از جمله در سوره مبارکه مزمل آیه 2 و سوره مبارکه ذاریات آیه 17 و 18 خداوند متعال سفارش فرموده است که در شب به عبادت پرداخته شود. خداوند متعال در آیه 9 و10 سوره مبارکه نبأ می فرماید:« ما خواب را مایه آرامش و آسایش شما و شب را پوششی برای شما  قرار دادیم.» از این آیه می توان نتیجه گرفت که صحیح نیست که انسان در شب اصلاً نخوابد و فقط در روز بخوابد ، زیرا خداوند شب تاریک را برای خواب قرار داده است. خواب در فرهنگ اسلامی فرصت استراحتی است که زمان ویژه ای  هم دارد ، برای آمادگی بیشتر جهت انجام امور روزانه و پیشرفت مادی و معنوی انسان. در روایات سفارش شده که انسان از خواب عبرت بگیرد و یاد مرگ بیفتد و بداند خواب برادر مرگ است و شب قبل از خواب اعمال روز خود را محاسبه کند و با توجه به خداوند بخوابد و اصولاٌ در اسلام می توان هر عملی را به نیت الهی و تقرب الی الله انجام داد هرچند این عمل مباح باشد.

سفارش های متعددی در روایات بر مسألۀ کم خوابی شده است، ازجمله رسول خدا (ص) می فرمایند: «خدا سه چیز را دوست دارد: کم گویی، کم خوابی و کم خوری» (24).  البته منظور از کم خواب، بی خوابی بیش از حد که به سلامت انسان ضربه بزند نیست و آن اندازه که انسان برای فعالیت های روزانه نشاط پیدا کند، مورد نیاز انسان می باشد. و مقدار خواب هم طبق مزاج های افراد، با هم تفاوت دارد و نمی شود به همه افراد یک مدت شخصی از خواب را توصیه کرد. اما داشتن نظم در خواب و اول شب خوابیدن برای انسان مفید می باشد. در روایت دیگری از امام صادق (ع) فرموده اند: «پرخوابی دین و دنیا را از بین می برد» (25).

5- تغذیه سالم :

« از آنجا که تأمین سلامت و حفظ و ارتقاء آن یک مقدمۀ لازم برای حفظ حیات ، شکوفایی عمر و بهرۀ شایسته از زندگانی است ، لذا در آیین حیات بخش اسلام این موضوع از اهمیت خاصی برخوردار است ، و در بسیاری از احکام اسلامی ، به شکل مختلف به آن توجه شده است. »(26)  بنابراین تغذیۀ سالم و سلامت جسمی یک اصل مهم است که خود مقدمه ای لازم برای ایجاد توانایی برای انجام وظایف دینی در بعد فردی و اجتماعی و داشتن روحیه و اخلاق مطلوب اسلامی می باشد. در فرهنگ اسلامی آداب فراوانی در باب تغذیه وارد شده است که مهمترین آنها تغذیه حلال است که مورد سفارش معصومین (ع) و علمای ربانی بوده است. دستورات فراوانی که در مورد تغذیه صحیح وارد شده است برای سلامتی جسم و روح انسان موثر می باشد. با رعایت اصول تغذیه اسلامی انسان دارای جسم سالم و روحیه ای پرنشاط خواهد شد که عمر طولانی علمای اسلامی که تغذیه ساده و سالم و منطبق بر اصول اسلام داشته اند تصدیق کننده این مسأله می باشد. ازجمله سفارش های اسلام در باب تغذیه استفاده از سبزی و میوه می باشد که تاثیر به سزایی در سلامت انسان دارد.

    در مورد استفاده از غذای حلال و طیب و پاک هم در قرآن سفارش شده و هم روایات متعددی وارد شده است. خداوند متعال در قرآن فرمود: «یا أیها الرسل کلوا من الطیبات و اعملوا صالحاً انّی بما تعملون علیم» (سوره مومنون،آیۀ51).  ای رسولان از غذاهای پاکیزه تناول کنید و به اعمال صالح بپردازید ، من به آنچه می کنید آگاهم. « خداوند متعال در این آیه شریفه استفاده از غذای پاک و حلال را بر عمل صالح مقدم آورده و این را نتیجه آن ذکر فرموده است. تا خوراک بنده خدا حلال نباشد دل و جان او را به سوی طاعت و بندگی حق کشش نیست. رسول خدا در این باره فرموده اند: «خوراک خود را پاک و حلال کن تا دعای تو مستجاب شود.»» (27). همچنین آیت الله العظمی بهجت (ره) در این زمینه فرموده اند: «خوردن غذای شبهه ناک و نیز خوردن غذای کسی که از حرام پرهیز ندارد اگرچه جایز است ولی انسان را مریض و از عبادت محروم می کند و یا سبب سلب توفیق می شود. (28)

      در فرهنگ اسلام خوردن هدف نیست تا فرد به هر وسیله ای چیزی به دست آورد و شکم خود را پر کند ،  شاهد این مسأله ، گفتار خداوند متعال در قرآن کریم است که هر جا از خوردن و آشامیدن سخن گفته است ، در ادامه دستوری الهی از قبیل به جا آوردن شکر نعمت ، انجام عمل صالح ، دوری از اسراف آمده است. اصل در اسلام رشد معنوی است و هرچه که مانع رشد معنوی انسان است ،  از خوردن آن نهی شده است .

 در فرهنگ اسلامی سفارش شده که مدت زمان  نشستن در سر سفره طول داده شود، که این طول دادن هم از نظر طبی به علت خوب جویدن غذا ، منجر به گوارش مناسب و کم شدن بیماری های شایع گوارشی می گردد و هم از نظر روحی جمع شدن اعضای خانواده دور هم تاثیر مثبت در روحیه افراد دارد و حتی ثابت شده دانش آموزانی که صبحانه را همراه خانواده خود صرف می کنند در آزمون های درسی نتیجه بهتری می گیرند. طبق آیه "فلینظر الانسان الی طعامه" (سوره عبس ،آیۀ24) سفارش شده که انسان به غذای خود نگاه کند و با آن ارتباط برقرار کند و هدف فقط پرشدن شکم نیست.

در حدیث عنوان بصری که ، شامل نکات بسیار مهمی برای زندگی به سبک اسلامی می باشد ، از امام صادق نقل شده است که فرمودند :«مبادا چیزی را بخوری که به آن اشتها نداری که این کار حماقت و ابلهی را به همراه دارد و غذامخور مگر آنگاه که گرسنه شوی و چون خواستی که بخوریبا نام خدا بخورو از حلال بخورو یادآور سخن رسول خدا(ص) باش که فرمودند آدمی ظرفی را بدتر از شکمش پرنکرده است. پس اگر ناچار به خوردن شدی یک سوم شکم را برای طعام و یک سوم را برای آب و یک سوم دیگر را برای تنفس قرار بده.» (29)که در این کلام گهر بار امام صادق علیه السلام نکات مهمی وجود دارد که بارعایت آن  بسیاری از مشکلات از جامعه رخت خواهد بست. از آداب مهم غذا خوردن که در روایات به آن سفارش شده است خوردن نمک می باشد. «خوردن نمک در ابتدای غذا باعث می شود تا به هضم غذا در معده کمک شود، از امام علی (علیه السلام) نقل شده که فرمودند: «ابتدای غذا نمک بخورید، اگر مردم می دانستند نمک چه خاصیتی داردهرآینه به جای داروهای مجرب آن را انتخاب می کردند.»» (30 )

 حضرت آیت الله بهجت (ره) در مورد استفاده از غذاهای مفید فرموده اند:« امروزه مردم غذای لذیذ می خواهند نه غذای مفید، اصولا غذاهای سرخ کرده ضرر دارند ولی چون به ذائقه انسان خوش می آیند. لذا همه خواهان آن هستند و توجه به ضرر آن ندارند.»(31) در احوالات شیخ رجبعلی خیاط آمده است که:«بیشتر اوقات غذاهای ساده ای مانند سیب زمینی و فرنی میل می کردند و به دنبال غذاهای لذیذ نبودند. سر سفره رو به قبله و دوزانو می نشستند و همیشه غذا را با اشتهای کامل می خوردند و هیچگاه هنگام غذا خوردن حرف نمی زدند.»   (32)

در کتاب سنن النبی در مورد غذا خوردن پیامبر اعظم(ص) آمده است:« پیامبر(ص) همه غذاها را دوست داشت و هر غذایی را که خداوند حلال کرده بود با خانواده و خدمتگذارش می خورد و نیز با مسلمانان که حضرت را دعوت می کردند روی زمین می نشست و از هر غذایی که فراهم بود میل می کرد.»(33)

امروزه که خوردن غذاهای آماده ، اما ناسالم  فراوان شده است و از آن طرف بیماری های گوارشی و  بیماری های دهان و دندان نیز زیاد شده است ، به اهمیت رعایت آداب ودستورات اسلام در خوردن غذا ،  پی می بریم. از پیامبر اعظم (ص) نقل شده که فرموده اند :«از غذای اضافی بپرهیزید که قلب را قسی می کند و از اطاعت حق دور می سازد و گوش را از شنیدن موعظه کر می نماید. غذاها علاوه بر اثر جسمی بر اخلاق و رفتار ما نیز اثر می گذارند، به عنوان مثال انگور برای دفع غم و اندوه، انار برای از بین بردن وسوسه های شیطانی و روشنایی قلب، به برای شجاعت، عدس برای دفع قساوت قلب، عسل برای صفای دل، عدم ترک گوشت به مدت چهل روز برای رفع بداخلاقی سفارش شده است.»(34)

     نتیجه گیری:

دین مبین اسلام که کامل ترین دین می باشد، برای سعادت مادی و معنوی انسان ها بهترین دستورات راداده است پیروی از روش پیامبر اعظم و جانشینان آن حضرت (علیهم السلام) که انسانهای کامل و الگوی حسنه زندگی انسان هستند، بهترین و سریعترین راه در کسب کمالات انسانی و رسیدن به سعادن دنیا و آخرت می باشد. زندگی به سبک اسلامی ، آثار و نتایج بسیار مؤثر و مفیدی در ابعاد فردی و اجتماعی انسان دارد. در بعد اجتماعی ، ارتباط صحیح فرد با جامعه با تکیه بر توجه به دیگران به وسیلۀ  امر به معروف و نهی از منکر ، برابری و برادری در جامعه اسلامی ، داشتن خانواده ای با بنیانی محکم که منتهی به داشتن جامعه سالم می گردد  و ارتباط صحیح  با نزدیکان به ویژه والدین که مورد تأکید ویژه اسلام است و صلۀ رحم با خویشاوندان همراه با اخلاق والای اسلامی از آثار سبک زندگی اسلامی می باشد . در بعد فردی نیز مصرف درست و به اندازه و دوری از اسراف و تبذیر ، داشتن پوشش مناسب و نزدیک به حیا  برای زن و مرد ، خواب به موقع و منظم و تغذیۀ سالم و مناسب و به اندازه ،  از آثار زندگی به سبک اسلامی می باشد. چون این نوع زندگی از آموزه های وحیانی سرچشمه می گیرد،  بهترین سبک زندگی برای دنیا و آخرت هر انسانی می باشد. اسلام برای هرکاری روش مورد نظر خود را دارد و در جزئی ترین امور هم نظر داده است و چون خداوندی که خالق انسان است و بهتر از هر  کسی  ، او را می شناسد ،  بهترین دستورات را برای زندگی ارائه داده است. و جامعه اسلامی ما باید از این مرداب و منجلاب که غرب در آن گرفتار شده است درس بگیرد و با جدیت هرچه بیشتر در بکارگیری دستورات فرهنگی غنی اسلامی بکوشد. هدف اسلام در سبک زندگی رسیدن به رشد معنوی و مادی و آباد ساختن دو سرا و خدمت به خود و دیگران و تقرب به درگاه الهی می باشد.

پی نوشت:

1.  شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، قم ، 1388، ص 697

2.  عباس شفیعی، سبک رهبری امام خمینی (ره)، قم،  1387، اول  ، ص 6

3.  محمدباقر پور امینی، سبک زندگی، مشهد، 1392، ص 17

4.  ناصر مکارم شیرازی ،  تفسیر نمونه، تهران، 1387،  ص 328

5.  محمد دشتی ، ترجمه نهج البلاغه، قم، 1380، ص 567

6.  محمدرضا پیوندی و همکاران، راه و رسم جوانی ، قم ، 1391، ص 142

7.  حسین مظاهری ، اخلاق در خانه ، قم ، 1382 ، ص59

8.  حسین انصاریان ، نظام خانواده در اسلام ، قم ، 1380 ، ص55

9.  جواد محدثی  ، اخلاق معاشرت ، قم، 1386، ص 13

10.               محمد دشتی ، ترجمه نهج البلاغه، قم، 1380، ص 259

11.               مهدی نوری ، حدیث عنوان بصری، قم ، 1388، ص 68و69

12.               عبدالله جوادی آملی، 1391، مفاتیح الحیاه، قم، اسراء ، ص 209

13.               همان ، ص 209

14.               حمزه کریم خانی ، اخلاق خانوادگی عارفان، قم ، 1389، ص3  

15.               همان، ص 34

16.               عبدالله جوادی آملی، 1391، مفاتیح الحیاه، قم، اسراء ، ص 627

17.               همان، ص 637، به نقل از علل الشرایع ص 659

18.               محمد دشتی ، ترجمه نهج البلاغه، قم، 1380، ص 501

19.               عبدالله جوادی آملی، 1391، مفاتیح الحیاه، قم، اسراء ، ص 630

20.               محمد حسین طباطبایی، ترجمه سنن النبی ( احمد جانپور) ، مشهد،  1388، ص 81

21.               محمدباقر مجلسی ، حلیه المتقین، قم، انتشارات پیام علمدار ،1391، ص 12

22.                عبدالله جوادی آملی، 1391، مفاتیح الحیاه، قم، ص 162

23.               محمدباقر پور امینی ، سبک زندگی، مشهد، ، 1392، ص 72

24.               عبدالله جوادی آملی، 1391، مفاتیح الحیاه، قم، ص194

25.               همان ، ص 209

26.               محمد مهدی اصفهانی  ، آیین تندرستی، تهران ، 1385، ص 1و2

27.               ابراهیم کاظمی خوانساری ، توصیه های پزشکی عارفان ، قم ،  1389، ص 22 و23

28.               همان ، ص 21

29.               مهدی نوری ، حدیث عنوان بصری، قم ، 1388، ص 67

30.               ابراهیم کاظمی خوانساری، ، توصیه های پزشکی عارفان ، قم ،  1389،ص 67

31.               همان، ص2

32.               همان ص3

33.               محمدحسین طباطبایی، ( احمد جانپور) ، سنن النبی، مشهد،  1388، اول، ص107

34.               ابراهیم کاظمی خوانساری ، توصیه های پزشکی عارفان ، قم ،  1389،ص 51و52

منابع:

قرآن کریم

اصفهانی ، محمد مهدی ، نظام سلامت ، تهران ، تندیس، 1385، ششم

انصاریان، حسین ، نظام خانواده در اسلام ، قم ، ام ابیها ، 1380 ، هفدهم

پور امینی، محمدباقر، سبک زندگی، مشهد، قدس رضوی،1392، دوم

پیوندی، محمدرضا و همکاران،  راه و رسم جوانی، قم، انتشارات زمزم هدایت ،1391 ، اول

جوادی آملی، عبدالله ، مفاتیح الحیاه، قم، اسراء ،1391 ، هفتاد و چهارم

دشتی، محمد ، ترجمه نهج البلاغه، قم، انتشارات مومنین ، 1380، سوم

شفیعی، عباس، سبک رهبری امام خمینی (ره)، قم، انتشارات امیر کبیر، 1387، اول.

طباطبایی، محمدحسین، ترجمه احمد جانپور، سنن النبی، مشهد، انتشارات استوار، 1388، اول

قمی ، شیخ عباس ، مفاتیح الجنان، قم، انتشارات زائر، 1388، هفتم

کاظمی خوانساری، ابراهیم ، توصیه های پزشکی عارفان ، قم، انتشارات عطر یاس، 1389، دوم

کریم خانی، حمزه ، اخلاق خانوادگی عارفان، قم، انتشارات عطر یاس، 1389، اول

مجلسی؛ محمدباقر ، حلیه المتقین، قم، انتشارات پیام علمدار ،1391، پنجم

محدثی  ، اخلاق معاشرت ،  قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه قم ،1386، سیزدهم

مطهری ، مرتضی ، خدمات متقابل اسلام و ایران ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی ،1357، هشتم

مظاهری، حسین، اخلاق در خانه ، قم، نشر اخلاقی ، 1382 ، چاپ 9 نهم

مکارم شیرازی، ناصر،  تفسیر نمونه، تهران، دار الکتاب الاسلامیه ، 1387،سی و ششم

نوری ،  مهدی ، حدیث عنوان بصری، قم ، میراث ماندگار،  1388، دوم