اعتقادی مذهبی

مقالات و مطالب اعتقادی ،مذهبی ،شهدا و...

۱۱ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

شعر نماز و سوره حمد

خدایا تویی سرچشمۀ هر چه هست

ستایش تو راست پرورانندۀ هر چه هست

رازق همه پیر و جوان تویی مهربان

همه مهرو رحمت ریشه اش در تو  هست

مالک روز جزایی و تویی مقصد بازگشت

همه از توییم و به سویت بود بازگشت

تنها تو معبودی و جز تو نیست هیچ اله

لا حول و لا قوه الا بالله

خوشا آنکه از تو استعانت بجست

ما بقی پایشان بسی گشت سست

ما سر گشته ایم  و تویی راهبر

از این سیاهی به راهی منور ببر

ره نبی و ولی و شهیدان ببر

ره صدیق و صالح ، ره علی ام ببر

نگه دارم از راه کجی و بدی

ز راه نصارا، ز راه یهودی

نه شرقی ، نه غربی به راه علی

ره مصطفی و نفس نبی

شعر امام زمان و حضرت عباس

                                   

                                 باسمه تعالی

                                      آقا بیا

ای گنج کرم  مهدی ، دستم عجب خالی شده

دنیای بی ظهورتو ، چون ظرف تو خالی شده

آقا بیا در بین ما ، اشکِ همه جاری شده

با یک عنایتت ببین، مجلس عجب حالی شده

ای حاضر هرجا بیا غایــب منم از عملم

عالمِ بی نورِ رخت ،تاریک چون چاهی شده

یک عمر چشمانم هدر ، ازغفلت روی مَهَت

گربیند آن خال لبت ، گویم که او ساقی شده

در جمکران یا سهله ای یا کربلایی جان من          

      قسمت من از طلعتت ،این همه بی تابی شده

این همه عمرِ غفلتم،خواب زمستانی شـده            

       بهــار جان ، با نگهت، زمان بیداری شده

میوۀ عالم وجود، تنــهاترین پادشـــهی

مولا غریبی بین ما، دنیا چه بد جایی شده

غریبی و تنهائی ات، تا کی عزیز فاطــمه

وقت ظهورت کی بود، غیبت چه طولانی شده

منتقم خون حسین ،آقا بیا جان حسیـــن

ای مصلح و منجی  بیا، بشر به گمراهی شده

زندانی اعمال ما ، دعا نــــما به حال ما

ما را ببخش مولای ما ، اگر چه کم کاری شده

آقا بیـــا  آقا بیـــــا، لقلقۀ زبان شده

از دل بگویم که بیا ،وقت علمــداری شده

آقا منم محــب تو، منتـــــظر نگاه تو

ذکر تو در دلم اگر، دعای تو کاری شده

 

 

 

علمدار

یادم ز وفای اشجع ناس آید

مشک بر لب ،ساقی تشنه عباس آید

سلطان ادب و علمدار کربلا

سقای جن و ملک و همة ناس آید

ضربتی بر سر و چشم جمالش بنشست

چون خسوفی که سر ماه گل یاس آید

از فراز اسب و تیر در چشم ،چون افتاد ماه

بی دست بر زمین،چگونه عباس آید

در فراق ماه ،چون پشت خورشید شکست

از قتلِگهش بوی گل یاس آید

سعی صفا و مروه کرد هاجر و آب رسید

آب اینجا به طواف قبر عباس آید

ذبح عظیم نشد کار حضرت خلیل

منتظر مانده ،حسین همره عباس آید

بعد عباس محمد که علی بود و علی

هیهات برادری چو عباس آید

عالم همه گریان حسینند وحسین

خون بگرید ، چون بر سر عباس آید

تنها نه ماه بنی هاشم است عباس

ماه ام البنین ، ماه همة ناس آید

هر که درمانده شد و دل او بشکست

بر درگه باب الحوائجِ ناس آید

یا دائم الفضل تو را حق ابالفضل

فرما صاحبِ امر مهدی عباس آید

یا کاشف الکرب شفاعت مذنب کن

قطعاً عنایت  جناب عباس آید

برات کربلا بده بر محب آقا

که اذن  همه از حضرت عباس آید

 

 

 

 

 

 

مقاله شهید مطهری و امر به معروف و نهی از منکر

 

 

     شهید مطهری و امر به معروف و نهی از منکر   

احمد زیارانی

چکیده:

شهید مطهری امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان یکی از اصل مهم و اساسی و تاثیرگذار برای   جامعه ی اسلامی می دانستند و ارزش این اصل را به اندازه ای می دانستند که حتی امام حسین (ع) جان خود و یارانش را در راه آن فدا کردند.شهید مطهری ایشان تمام هدف های مثبت اسلامی را داخل در معروف و تمام هدف های منفی را داخل در منکر می دانستندو عمل و رفتار را راهکار اصلی امر به معروف و نهی از منکر می دانستند که در کنار بیان درست و صحیح می تواند اثرگذاری داشته باشد.روش منطقی و عقلانی در امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه استاد مطهری نقش مهم و تاثیرگذاری دارد که باید با آگاهی و روش های علمی و از طریق اجتماعی و گروهی صورت گیرد.استاد مطهری، روح امر به معروف و نهی از منکر را همان پیشبرد اهداف اسلامی با روش های مشروع   می دانستند که خود نیز با اخلاص و ایمان قوی و دلسوزی از پیشروان این راه بودند. از نظر استاد مطهری برای موفقیت در امر به معروف و نهی از منکر باید مکتبی و روشی به وجود آورده شود ، عملی ( نه فقط زبانی ) و در عین حال اجتماعی  ( نه انفرادی ) و در عین حال منطقی و مبتنی بر اصول علمی علم النفسی و اجتماعی.استاد مطهری راه عزتمندی و نجات امت های مسلمان را عمل به دستورات دین اسلام و به ویژه اصل مهم امر به معروف و نهی از منکر می دانستند و امر به معروف و نهی از منکر را نسخه ی شفابخش امت مسلمان برای رهایی از سلطه ی مستکبران می دانستند.

در این تحقیق از روش کتابخوانی استفاده شده است و با مراجعه کتب شهید مطهری و کتب مرتبط با موضوع ، بحث شهید مطهری و امر به معروف و نهی از منکر مورد بررسی قرار گرفته است.

کلید واژه: امر به معروف ، نهی از منکر، شهید مطهری .

مقدمه:

امر به معروف و نهی از منکر جزء فروعات دین مقدس اسلام و اصلی مهم است و از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. که در آیات قرآن و در رویات معصومین (ع) بر آن سفارش و تاکید شده است و با توجه به اینکه متاسفانه چندان که شایسته است در جامعه اسلامی امروز به آن توجه نمی شود جا دارد اهمیت و ضرورت آن تبیین شود و با توجه به میزان این اهمیت هر چه بیشتر به مبحث امر به معروف و نهی از منکر پرداخته شود جا دارد . در مورد اهمیت امر به معروف و نهی از منکر امام علی (علیه السلام) می فرمایند:« تمام کارهای نیکو و جهاد در راه خدا ، برابر امر به معروف و نهی از منکر ، چونان قطره ای بر دریای مواج و پهناور است.» (محمد دشتی ، 1380،ص 721(

در مورد علت تشریع امر به معروف و نهی از منکر ، حضرت زهرا (س) فرموده اند:« خداوند امر به معروف و نهی از منکر را برای مصلحت اجتماعی تعیین کرد تا جامعه به فساد کشیده نشود.»

( مجتبی تهرانی ، 1391، ص76)در زمان پیامبر (ص) مسلمانان هنگام خداحافظی ، سوره عصر را می خواندند و یکدیگر را امر به کار نیک می کردند زیرا مفهوم آیه « و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر » (آیه 3 سوره عصر) همین سفارش به کار نیک می باشد. « قرآن می فرماید : ما در میان هر امتی ، پیامبری را مبعوث کردیم که مهمترین وظیفه ی او دو چیز بود : یکی امر به یکتا پرستی که بزرگترین معروف هاست» . « ان اعبدو الله » و دوم نهی از اطاعت طاغوت هاست که بزرگترین منکرهاست. « اجتنبو الطاغوت » ( آیه 36 سوره نحل )(محسن قرائتی ، 1393 صفحه 17 )

پیامبر اکرم (ص) فرمود : « آمران به معروف ، جانشینان خدا در زمین هستند.» ( همان صفحه 19 )

شهید مطهری از علمای متفکر بزرگ معاصر بود که از بزرگترین آمرین به معروف و ناهیان از منکر بودند و در حقیقت شهید راه امر به معروف و نهی از منکر اعتقادی شدند. زیرا ایشان در برابر تفکرهای انحرافی و مادی گرایانه و ضد اسلام ناب مبارزه کردند و با این مجاهدت و تلاش و در واقع امر به معروف و نهی از منکر از انحراف جوانان زیادی جلوگیری کردند و هنوز هم این چراغ پر فروغ که با زحمات ایشان روشن شده ،  نور افشانی می کند و هنوز راهنمای انسان ها برای هدایت به سوی تفکر ناب اسلامی می باشد و کتاب ها و سخنرانی های ایشان، هنوز راه ایشان را در امر به معروف و نهی از منکر ادامه می دهد.

معروف یعنی شناخته شده و هر چه که با فطرت انسان منطبق و برای فطرت شناخته شده و مورد تایید باشد که گستره وسیعی را در بر می گیرد.هوامری که طبق عقل و شرع پسندیده باشد در دایره معروف جای می گیرد و بر خلاف آن منکر یعنی شناخته نشده به هر چه که منطبق فطرت انسانی و خلاف عقل باشد در دایره ی منکر جای می گیرد.امر به معروف یعنی امر کردن و دستور دادن به کار معروف حالا این معروف می تواند جزء واجبات در   حوزه ی فقه و احکام باشد یا که در این صورت با وجود شرایط دیگر واجب است و اگر در  حوزه ی مستحبات باشد امر به آن مستحب می باشد ، همین طور نهی از منکر یعنی باز داشتن و جلوگیری کردن از کار منکر و ناپسند که باز اگر شرایط فقهی دیگر وجود داشته باشد و منکر جزء محرمات باشد ،  نهی از منکر واجب و اگر در حوزه ی مکروهات باشد نهی از منکر مستحب می باشد.هر چه معروف و منکر عظمت و اهمیت بیشتری داشته باشند ، امر به معروف و نهی از منکر نیز از اهمیت بیشتری برخوردار می شوند. البته امر به معروف و نهی از منکر مراتب مختلفی دارد که مراحل قلبی ، زبانی و عملی را شامل می شود که مراحل اول و دوم وظیفه عموم مسلمانان و مرحله عملی وظیفه ی حکومت اسلامی می باشد.

در زمینه ی امر به معروف و نهی از منکر و شهید مطهری به طور جداگانه کتاب های مختلفی نوشته شده است که اما به موضوع شهید مطهری و امر به معروف و نهی از منکر کمتر پرداخته شده و به این صورتی که در این مقاله قصد پرداختن به آن را داریم ، نوشته ای مشاهده نشده است. در این مقاله به موضوع شهید مطهری و امر به معروف و نهی از منکر پرداخته می شود و اهمیت امر به معروف و نهی از منکر را از دیدگاه شهید مطهری بررسی می گردد و به موضوع نقش شهید مطهری در امر به معروف و نهی از منکر نیز پرداخته می گردد.

 نقش شهید مطهری در امر به معروف و نهی از منکر :

شهید مطهری به عنوان یک عالم متفکر و فیلسوف دلسوز و آگاه به زمانه به نگهبانی از مرزهای اعتقادی جامعه می پرداخت و به عنوان یک مجاهد و مبارز و مرزبان اعتقادات مردم وارد صحنه می شد و نقش خود را در دفاع از اعتقادات راستین اسلام ایفا می کرد. آن جا که بحث ملی گرایی افراطی و کم رنگ نشدن نقش اسلام بود با نوشتن کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران پاسخ می داد.

آن جا که بحث حقوق زن مطرح می شود و عده ای قصد سوء استفاده از موضوع زنان را دارند وارد صحنه ی مبارزه می شود و با تبیین نظریات ناب اسلام در موضوع زن به دفاع از حقوق زنان می پردازد. آن جا که  عده ای با تفکر مادی گرایانه قصد تخریب اعتقادات مردم را دارند با تبیین جهان بینی الهی و اثبات حقانیت این جهان بینی و بیان نظریات صحیح اسلامی به دفاع از اعتقادات جامعه می پردازد و در زمینه های توحید ، عدل ، معاد ، نبوت و امامت اندیشه های راستین اسلام را به روشن و به بیانی عامه فهم بیان می کند ، تا بد اندیشان را به عقب براند و وظیفه ی خطیر خود را در حراست از مرزهای اعتقادی جامعه انجام دهد ، که این خود از والاترین مراتب امر به معروف و نهی از منکر است زیرا هدایت انسان ها از ارزشمندترین مراتب معروف است و به حق شهید مطهری پرچمدار امر به معروف و نهی از منکر در زمینه های مختلف اعتقادی می باشند و عاقبت هم در همین راه جان عزیز خود را فدا کرد ، اما نور اندیشه های ناب او با کتاب های ارزشمند ایشان که مورد تایید ویژه امام خمینی (ره) قرار گرفت همچنان تابنده است و راه را برای     اندیشه های طالب نور هدایت روشن کرده است. ایشان در این زمینه از خود گذشتگی زیادی نشان داد و حتی با نوشتن کتاب داستان راستان نشان داد که در این زمینه از سرزنش سرزنشگران و این که مایه علمی ایشان زیر سوال برود یا پرداختن به اموری که در ظاهر برای ایشان چیز کوچکی است اما وظیفه است ، هراسی ندارد و مهم برای ایشان انجام وظیفه امر به معروف است و در این راه از حرف ها و سرزنش ها هراسی ندارد. یکی از بزرگترین سرمایه های هر فردی آبروی او می باشد و شهید مطهری در راه امر به معروف از آبروی خود هم گذشت ، او در شرایطی که ورود به دانشگاه برای فردی مثل ایشان تبعاتی داشت وارد دانشگاه شدند و در آزمون ورودی برای عنوان استادی شرکت کردند و برای هدایت نسل جوان و مبارزه با شبهاتی که دشمنان وارد ذهن جوانان کرده بودند ، در این عرصه نیز فعالانه وارد میدان مبارزه شد.

اما بزرگترین معروف ، تشکیل حکومت اسلامی و حفظ آن می باشد و شهید مطهری در این صحنه ی بزرگ هم از پرچمداران پیشبرد نهضت اسلامی بود و به عنوان یک یار و مشاور امین برای امام خمینی (ره) ایفاء وظیفه نمودند و به عنوان یک عالم آگاه به زمان در برابر ظلم طاغوت زمان پرداخت و آن چنان در این زمینه مجاهدت کرد که مورد اطمینان کامل امام خمینی (ره) قرار گرفت و به عنوان رییس شورای انقلاب اسلامی انتخاب شدند و در مدت کمی که بعد از انقلاب در قید حیات بودند ، خدمات قابل توجهی را ارائه دادند و دشمنان این نظام نتوانستند حیات او را تحمل کنند و سرانجام در این راه مجاهدت عظیم جان خود را فدای این راه کردند.

علت موفقیت شهید مطهری در امر به معروف و نهی از منکر :

از مهمترین عوامل موفقیت در امر به معروف و نهی از منکر عامل اخلاص می باشد. شهید مطهری برای رضای خدا و با اخلاص وارد این عرصه شد و هر کجا دید که کار زمین مانده و باید در این زمینه کاری کرد وارد صحنه نورد شد و ملاحظات دنیایی را کنار گذاشت و چون مشکل را شناخت و آگاهی لازم را هم داشت ، با اخلاص وارد شد و وظیفه ی خود را انجام داد.

از عوامل مهم دیگر در عرصه ی امر به معروف ، دلسوز بودن است .شهید مطهری درد دین داشت و چون دلسوز بود با اقتدا به پیامبر اعظم (ص) ، وظیفه ی خود دانست که به مردم و به ویژه قشر جوان ، آگاهی بدهد و آن ها را از دام هایی که دشمنان برای گمراهی جوانان انداخته بودند ، نجات دهد و به وادی امن ایمان وارد کند.

از عوامل مهم دیگر موفقیت شهید مطهری بحث عامل بودن ایشان است ، ایشان که خود از محضر پر فیض علمای عامل دیان چون امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی استفاده کرده بود ، این علمای الهی را الگوی خود قرار داد و چون آنان را عامل به احکام دین و آراسته به فضایل اخلاقی دید با الگو برداری از رفتار این بزرگان خود نیز مرد میدان عمل شد و خدا نیز چون او را شایسته دید سوز دل و لذت مناجات خود را به او داد. از رهبر معظم انقلاب نقل شده که شبی که همراه شهید مطهری بودند ، شهید مطهری با چه سوز و حالی نماز شب خود را اقامه کرد و اولین شبی که خانواده ی شهید مطهری بعد از شهادت ایشان داشتند ، مشاهده کردند که ساعت 3 زنگ ساعت که هر شب شهید را برای اقامه نماز شب و مناجات با خدا بیدار   می کرد به صدا درآمده است.

او که در ظاهر و باطن رعایت محضر خدا را می کرد و خود را در محضر خدا می دید و این ایمان همراه با عمل بود که قوه متحرکه شهید مطهری در همه ی اقدامات و مجاهدت هایشان بود ، و تا اتصال بنده با پروردگار نباشد بقیه اعمال بنده نیز ابتر و کم اثر خواهد بود .

علت اصلی موفقیت شهید مطهری در امر به معروف و نهی از منکر ، همین ایمان و اخلاص و توکل به خداوند متعال و توسل به اهل بیت (ع) بود.

امر به معروف ونهی از منکر در بیان شهید مطهری :

علمای ربانی که در زمان غیبت کبری امام زمان (عج) جانشینان معصومین (ع) هستند نیز راه معصومین (ع) را ادامه می دهند .شهید مطهری نیز که پیرو همین علمای بزرگ بودند نیز به عامل امر به معروف و نهی از منکر عنایت ویژه ای داشتند . به ویژه در بحث نهضت عاشورا ایشان معضل به ارتباط نهضت امام حسین (ع) و امر به معروف و نهی از منکر پرداختند و در کتاب حماسه حسینی به آن نیز اشاره کرده اند.ایشان در این مورد فرموده اند : « همان طور که عامل امر به معروف و نهی از منکر ارزش نهضت حسینی را بالا و بالاتر برد ، منعاکساً نهضت حسینی ، ارزش امر به معروف و نهی از منکر  را بالا برد... نهضت حسینی اصل امر به معروف و نهی از منکر را از نظر استنباط  و اجتهاد علمای اسلامی و به طور کلی مسلمین بالا برد. ( مرتضی مطهری الف ، 1394 ، صفحه 89 ، )

از نظر استاد شهید مطهری در اسلام ، فرد علاوه بر مسئولیت و وظیفه ای که نسبت به خویشتن دارد ، در قبال اجتماع و دیگران نیز مسئول است. معنای امر به معروف و نهی از منکر همین است که ای انسان ، تو تنها از نظر شخصی و فردی در برابر ذات پروردگار مسئول و متعهد نیستی ، تو در مقابل اجتماع خود هم مسئولیت و تعهد داری . ( ، جمعی از نویسندگان ، 1394 ، صفحه 169 و 170 )

البته امر به معروف و نهی از منکر مراتبی دارد که شامل مراحل قلبی ، زبانی و عمل می باشد.در مورد کمترین مرحله آن امیر المومنین علی (ع) می فرماید : « کمترین حد نهی از منکر آن است که با مردم گناهکار با چهره ای در هم کشیده و ترشرویی برخورد کنید.» (عبدالله جوادی آملی ، 1391،صفحه 507 )

از نظر استاد شهید مطهری عامل اصلی در قیام امام حسین (ع) امر به معروف و نهی از منکر بوده است و بقیه عوامل فرعی بوده اند و سند این مطلب نیز خود سخنان امام حسین (ع) است که ایشان در وصیت خود به محمدبن حنیفه فرموده اند که من برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کرده ام. استاد مطهری در این زمینه فرموده اند : « حلال شدن حرام ها و حرام شدن حلال ها و بالاخره مشاهده ی وضع نابسامان و فاسد اجتماع ، امام را در برابر آفت ها قرار می دهد و وادار به قیام می کند. روی همین جهت ، ارزش قیام امام بر حسب این عامل خیلی بالا می رود و این ارزش شکل دیگری به خود می گیرد ، حساب دیگری باز می کند ، و عمده سبب و علتی که به این نهضت آن شایستگی را داده است که برای همیشه در پیشانی تاریخ بدرخشد ، برای همیشه زنده بماند ، یک درس جاویدان و یک نهضت بی نظیر در دنیا باشد همین جهت است ...به همین دلیل ما باید امر به معروف و نهی از منکر را از نظر اسلام بشناسیم که این چه اصلی است ؟ این چیست که آن چنان اصالت و قدرت دارد و آن چنان از نظر اسلام اهمیت دارد که مردی مانند امام حسین بن علی (ع) را وادار می کند که در راه خودش جان خویش را از دست بدهد ، خون خود را بریزد ، خون عزیزان خود را بریزد ، خون یاران خود را بریزد و تن به فاجعه ای بدهد که واقعاً در دنیا کم نظیر است .آن وقت ما بعد از 1300 سال در مقابل امام بایستیم و این طور گواهی بدهیم : « اشهد انک قدامقت الصلوه و آیت الزکاه و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر ...» ( قسمتی از زیارت وارث) ،( مرتضی مطهری الف ، 1394 ، صفحه 48 )همچنین استاد شهید با استاد به روایات اهل بیت (علیهم السلام) به اهمیت امر به معروف و نهی از منکر می پردازند و می فرمایند:«  در حدیث است که امام باقر (ع) درباره امر به معروف و نهی از منکر می فرماید : « به وسیله ی این اصل سایر دستورها زنده می شود ، راه ها امن می گردد ، کسب ها حلال می شود ، مظالم به صاحبان اصلی برگردانده می شود ،زمین آباد می گردد ، از دشمنان انتقام گرفته می شود و کارها رو به راه می شود .» وقتی انسان از طرفی به این دستورها و راهنمایی ها رجوع می کند و از طرفی هم می بیند در یک دوره هایی کم و بیش مسلمین عمل کرده و استفاده کرده اند ، و از طرف دیگر وضع حاضر خودمان را می بیند ، بی نهایت دچار تاسف می شود.» ( مرتضی مطهری  ب، 1388، صفحه 197  )

هر چند این بیان شهید مطهری مربوط به دوره ی طاغوت است ، اما جامعه اسلامی امروز نیز باید از این بیان استاد شهید ، درس بگیرد و از موقعیت استثنایی که در زمان استقرار حکومت اسلامی است در     زمینه ی اجرای کامل و صحیح اصل مهم و حقوقی امر به معروف و نهی از منکر به نحو احسن اقدام کند. وقتی شهید نواب صفوی و آیت الله بافقی (ره) در زمان طاغوت به وظیفه ی خود در امر به معروف و نهی از منکر اقدام کردند و جان خود را به خطر انداختند برای اجرای اوامر الهی ، چرا در حکومت اسلامی که  زمینه ی بسیار از قبل مهیاتر است ، به این دستور الهی کم توجهی می شود ، زیرا هر چه را که مومنان در اجرای این فریضه کوتاهی می کنند ، به آثار سوء آن بیشتر گرفتار می شوند و کار به جایی می رسد که دیگر کمتر کسی جرات امر به معروف و نهی از منکر را پیدا می کند.

استاد شهید مطهری در مورد شرایط امر به معروف فرموده اند :

« امر به معروف و نهی از منکر در اسلام از نظر اجرایی شرایطی دارد . اولین شرطش حسن نیت و اخلاص است . ما فقط در مورد منکراتی که علنی است و به آن ها تهاجر می شود حق تعرض داریم. دیگر حق تجسس و مداخله در اموری که مربوط به زندگی خصوصی مردم است نداریم.» ( همان صفحه 191 )

ایشان در ادامه در مورد مراحل امر به معروف فرموده اند : « در اخبار وارد شده که امر به معروف و نهی از منکر سه مرحله و سه مقام دارد : مرحله قلب ، زبان ، مرحله ید و عمل . ما معمولاً از مرحله ی قلب به جای آن که اخلاص و حسن نیت و علاقه به سرنوشت مسلمانان را درک کنیم، جوش و خروش و عصبانیت های بی جا می فهمیم . و از مرحله زبان به جای آن که بیان های روشن کننده و منطقی بفهمیم که قرآن      می فرماید : « ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه » ( آیه 125 سوره نمل ) موعظه ها و پندهای تحکم آمیز می فهمیم . و از مرحله بدو عمل هم به جای این که تبلیغ عملی و حسن عمل و همچنین تدابیر عملی بفهمیم ، تنها این مطلب را فهمیده ایم که باید اعمال زور کرد .» ( همان ، صفحه 200 و 201 )

نقش عمل در امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه شهید مطهری :

تأثیر رفتار و کردار ما در دیگران بسیار بیشتر از تأثیر زبان است و  اینکه  در روایات نقل شده که افرادی با یک رفتار نیکو که از امام معصوم (علیه السلام ) دیده اند ، به راه راست هدایت شده اند، و یا در سیرۀ علمای ربانی از این نوع رفتارها که باعث تغییر زندگی افراد شده اند ، نشانگر اثر عمل و کردار می باشد. امام سجاد (علیه السلام) در این زمینه فرموده اند:« خدایا بر محمد و آل او درود فرست و مرا توفیق ده تا با کسی که با من ناراستی نموده مقابله به خیرخواهی کنم و کسی را که از من دوری گزیده با نیک رفتاری جزا دهم و کسی را که محرومم ساخته به بخشش پاداش بخشم  و کسی را که از من بریده با پیوستن مکافات کنم  و با کسی که از من غیبت نموده با ذکر خیر مقابله کنم . کار نیک دیگران را سپاس گزارم و از بدی انان چشم بپوشم.» (حسین استاد ولی،1386،ص 55)

شهید مطهری در امر به معروف و نهی از منکر تاکید بیشتر به عمل و دعوت عملی به معروف دارند . ایشان در این زمینه می فرماید : « در حدیث است  کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم  (نقل از اصول کافی ج 2/ صفحه 78 ) مردم را به دین حق و صلاح دعوت کنید اما با ابزاری غیر از ابزار زبان یعنی با ابزار عمل.» ( مرتضی مطهری ب ،1388صفحه 201 ) ایشان در ادامه به نقل از صاحب جواهر الکلام در مورد اثر امر به معروف عملی می فرماید :« امر به معروف و نهی از منکر از طریق حسن عمل ، سبب موثر و کاملی است و ممکن نیست بی اثر بماند خصوصاً اگر به پند و اندرزهای خوب زبانی ضمیمه شود که هر مقامی سخنی را ایجاب می کند و هر دردی را دوایی دارد. بهداشت و معالجه ی روح مردم مشکل تر و پر پیچ و خم تر است از معالجه ی بدن آن ها .» ایشان در ادامه به حدیث زیبا و کاربردی امام علی (ع) که در حکمت هفتم  نهج البلاغه آمده است می پردازند که امام می فرمایند : « آن کس که می خواهد پیشوای مردم باشد و مردم را به دنبال خود به راهی دعوت کند ، پیش از آن که می خواهد به دیگران یاد بدهد ، خود را مخاطب کند و به خودش تعلیم و تلقین نماید ، پیش از آن که می خواهد مردم را با زبان خود تربیت کند ، با عمل  و روش اخلاق خوب  و اخلاقی صحیح ، خود را تربیت کند. آن کس که خودش را تعلیم و تلقین می کند و خودش را تربیت و تادیب می کند ، برای احترام و تکریم شایسته تر است از آن که معلم و مربی دیگران است . » این خود یک غفلت عظیم و اشتباه بزرگی است ، امروز در اجتماع ما که برای گفتن و نوشتن و خطابه و مقاله ، و خلاصه برای زبان و مظاهر زبان ، بیش از اندازه ارزش قائلیم و بیش از اندازه انتظار داریم . ( همان صفحه 203 و 204 )

مشاهده می شود که شهید مطهری بر نقش عمل در امر به معروف و نهی از منکر تاکید ویژه ای دارند و این مشکل امروز جامعه ما نیز می باشد که باید علاوه بر زبان ، بیشتر با عمل دعوت کنند. به خوبی ها و بازدارنده از بدی ها باشیم. وقتی مردم مشاهده کنید که یک فرد مذهبی اخلاق خوبی دارد و رفتار مناسبی را از خود بروز می دهد ، خود به خود به سوی مذهب کشش پیدا می کند و برعکس مشاهده ی رفتار نادرست از افراد مدعی این ، اثر معکوس روی افراد جامعه می گذارد.

روش امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه شهید مطهری :

امر به معروف و نهی از منکر هر چند که یک واجب الهی است و باید آن را انجام داد ، اما روش انجام آن نیز ، بسیار مهم و اثرگذار می باشد ، چه بسا روش نادرست ، اثر معکوس داشته باشد.

آمر به معروف و ناهی از منکر باید هدفش اصلاح طرف مقابل باشد و انگیزۀ او نیز اجرای فرمان خداوند و  دلسوزی برای مخلوق او باشد و برای رسیدن به این هدف باید بهترین روش را برگزیند و  بداند که خود او نیز دارای اشکالاتی است و طوری که دوست دارد دیگران به او تذکر دهند ، همانطور تذکر دهد، و شأو و شخصیت طرف مقابل حفظ شود.

استاد شهید مطهری در این باره فرمودند : « چیزی که بیش از هر چیز دیگر مورد غفلت است ، دخالت منطق است در این کار . مقصود این است که در کار معروف و منکر باید تدابیر عملی اندیشید و باید دید چه طرز عملی مردم را نسبت به فلان کار نیک تشویق می کند و مردم را از فلان عمل زشت باز می دارد ... امروز در محیط زن های متجدد و فرنگی تاب ما بیماری دیگری وجود دارد و آن بیماری هوسبازی  و  ولو بودن در حاشیه خیابان ها و پیروی مفرط از مدپرستی  و اسراف و تجمل است ، به طوری که در اخبار روزنامه ها می خواندیم که اروپائیان ، اعتراف دارند که در این امور ، زن های ایرانی در جهان درجه اولند. این را هم می خواهیم با زبان و موعظه و یا ملامت و طعنه علاج کنیم و البته این وسایل چاره پذیر نیست.اگر روزی توفیق پیدا کنیم که عملاً در فکر چاره جویی بیفتیم و منطق را در امر به معروف و نهی از منکر دخالت دهیم همه این مشکلات به خوبی و به آسانی حل می شود.( همان صفحه 205 و 206 و 207 )

استاد شهید مطهری امر به معروف و نهی از منکر را یک کار تعبدی محض مثل نماز و روزه نمی دانند و روش و طریقه را مهم تر می دانند ، ایشان در این زمینه می فرمایند : « امر به معروف و نهی از منکر  از کارهایی است که ساختمان و کیفیت ترتیب آن و این که در کجا مفید است و به چه شکل مفید است و موثر است و بهتر ثمر می دهد و بار می دهد و نتیجه می دهد ، همه را شارع در اختیار عقل ما و فکر ما و منطق ما گذاشته است. صاحب جواهر هم می گوید : « در همه ی موارد یگانه چیزی را که باید در نظر گرفت این است که به چه نحو و به چه شکل و با چه کیفیت و به چه وسیله به هدف و مقصود نزدیک     می شویم ...اگر ما راستی می خواهیم این اصل را فراموش شده را زنده کنیم باید مکتبی و روشی به وجود آوریم عملی ( نه فقط زبانی ) و در عین حال اجتماعی  ( نه انفرادی ) و در عین حال منطقی و مبتنی بر اصول علمی علم النفسی و اجتماعی . در این وقت است که صد در صد امید موفقیت هست .» ( همان صفحه 207 و 208 )

مشاهده می گردد که استاد مطهری چقدر بر نقش و روش صحیح در امر به معروف و نهی از منکر تاکید دارند و حق هم همین است که در مورد این اصل مهم دین ، از بهترین روش ها و عملی ترین طرق و اثرگذاری راه وارد شد و جا دارد که از هنر هم در این موضوع استفاده شود. همچنین در بحث روش های امر به معروف و نهی از منکر استاد مطهری به اثر گروه و اجتماع اشاره کرده اند ایشان در این مورد فرموده اند : « عمل هم اگر فردی باشد چندان مفید فایده نیست خصوصاً در دنیای امروز . این هم خود یک مشکلی است در زندگی اجتماعی ما که آن هایی که هم اهل عمل هستند ، توجهی به عمل اجتماعی ندارند و به اصطلاح (( تک رو )) می باشند ... همکاری و همفکری و مشارکت لازم است. در تفسیر المیزان در ذیل آیه کریمه ی قرآن : « یا ایها الذین آمنوا راصبروا و صابروا و رابطوا ( آیه 200 سوره آل عمران ) بحثی دارد راجع به این که دستور اسلام این است که تفکر ، تفکر اجتماعی باشد. » ( همان صفحه 204 و 205 )

اهمیت امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه شهید مطهری :

شهید مطهری دیدگاه بسیار جامعی در مورد امر به معروف و نهی از منکر داشتند و آن را محدود به امور جزئی نمی دانستند . ایشان چون یک اسلام شناس با دید جامع بودند به این مبحث مهم دین نیز دید باز و جامع و کاملی داشتند.ایشان در این مورد می فرمایند : « تمام هدف های مثبت اسلامی داخل در معروف و تمام هدف های منفی داخل در منکر است وگر چه در امر به معروف و نهی از منکر تعبیر امر و نهی است ولی با توجه به قرائتی که از خود قرآن کریم می توان استنباط کرد و به احادیث قطعی اسلامی و به دلیل این که از مسلمات فقه اسلامی ماست و تاریخ استفاده کردن از هر وسیله مشروع برای پیشبرد هدف های اسلامی است . پس اگر بخواهیم روح امر به معروف و نهی از منکر را با ترجمه و تعبیر فارسی خودمان بیان کنیم باید بگوییم : لزوم استفاده از هر وسیله مشروع برای پیشبرد اهداف اسلامی .( شهید مطهری الف ، 1394 ، ، صفحه 113 )

استاد در توضیح امر به معروف و نهی از منکر به حدیث پیامبر (ص) استناد می کنند و می فرمایند :         « پیغمبر اکرم (ص) موضوع امر به معروف و نهی از منکر را با تعبیر دیگری بیان کرده است ، آن جا که فرمود : « کلکم راع و کلکم مسوول عن رعیته » ( نقل ازجامع الصغیر ، سیوطی ، صفحه 95 )

تمام افراد شما مسلمانان ، به منزله ی حافظ و نگهبان و شبان دیگری هستید و تمام شما  نسبت به خودتان مسئولید. تعبیری از این بالاتر نمی توان کرد ، یعنی ایجاد نوعی تعهد و مسئولیت مشترک میان افراد مسلمان برای حفظ و نگهداری جامعه اسلامی بر مبنای تعلیمات اسلامی . چنین وظیفه ی سنگینی اولاً آگاهی و اطلاع زیاد می خواهد یعنی هر فرد یا اجتماع نا آگاهی نمی تواند این وظیفه را به خوبی انجام دهد و ثانیاً قدرت و امکان می طلبد . انجام دادن چنین مسئولیت بزرگ و چنین تکلیف بسیار بزرگی احتیاج به قدرت و نیرو دارد . ( همان صفحه 114 )

 بنابراین استاد مطهری امر به معروف و نهی از منکر را امری بزرگ می داند که باید آگاهی لازم در مورد آن پیدا شود و مورد توجه همه ی مسلمانان قرار گیرد . ایشان در ادامه ی بحث به موضوع  وحدت مسلمانان و ذلت ناشی از دوری از امر به معروف و نهی از منکر اشاره می کنند که چطور مورد تهاجم بیگانگان قرار می گیرند و دچار ذلت و پستی شده اند. ایشان در ادامه یک راه کار مهم برای درمان این دردهای مهم و اساسی مسلمانان ارائه می دهند تا ارزش واقعی خود را پیدا کنند. ایشان در این موضوع     می فرمایند : « جواب این سوال را قرآن مجید داده است « کنتم خیر امه اخرجت للناس شما بهترین    امت ها و ملت ها هستید شما با ارزش ترین امت ها و ملت ها هستید ، اما با یک شرط ( تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر)» ( آل عمران آیه 110 )

اگر می خواهی بین ملت جهان ارزش پیدا کنی که هم بلوک شرق روی تو حساب کند و هم بلوک غرب ، سرنوشت تو را او در اختیار نگیرد و او برای تو تصمیم نگیرد ، امر به معروف و نهی از منکر داشته باش ، همبستگی و هم دردی داشته باش ، اخوت و برادری اسلامی را زنده کن ، از بی خبری پرهیز کن ، از ضعف پرهیز کن ... ( همان صفحه 119 و 120 )

بنابراین شهید مطهری راه درمان ضعف ها و دردهای ملت های مسلمان را پرداختن درست به این موضوع مهم امر به معروف و نهی از منکر می داند اکنون نیز در زمانه ی ما ، همین راه درمان دردها و  ضعف های داخلی و خارجی ماست ، اگر بخواهیم عزت در داخل و خارج از کشور داشته باشیم باید به این اصل مهم بیشتر اهمیت دهیم و در عمل به آن بپردازیم و عمل به دستورات اسلام به ویژه اصل امر به معروف و نهی از منکر تنها راه نجات مسلمانان می باشد.

نتیجه گیری :

استاد شهید مرتضی مطهری ، اهمیت فوق العاده ای برای امر به معروف و نهی از منکر قائل بودند و ایشان امر به معروف و نهی از منکر را محدود و جزئی نمی دانستند بلکه ایشان مقصود از آن را لزوم استفاده از هر وسیله ی مشروع برای پیشبرد اهداف اسلامی می دانستند.

. ایشان راه عزت مسلمانان و بیرون آمدن از ذلت و خواری را عمل به حقیقت امر به معروف و نهی از منکر می دانستند که در پرتو آن مسلمانان می توانند با وحدت و همدلی و همدردی و تعاون ، خودشان سرنوشت خودشان را تعیین کنند و از سلطه ی مستکبران و استعمارگران خارج شوند. ایشان که از مفاسد زمان طاغوت در رنج و اذیت بودند ، راه کار اصلی خروج و نجات از مفاسد مختلف آن زمان را تشکیل حکومت و نظام اسلامی می دانستند ، که در این راه زحمات بسیاری را متحمل شدند.

شهید مطهری که خود پرچمدار امر به معروف و نهی از منکر بود ، در اصلاح اعتقادات جامعه اسلامی از جان و مال و آبروی خود مایه گذاشت و با بیانی روشن ، اندیشه های ناب اسلامی را برای جامعه تبیین می کردو نقش خود را در هدایت افکار جامعه ، به خوبی ایفا کرد و به ویژه در عرصه ی اعتقادی در برابر سیل هجوم شبهات که توسط دشمنان برای نابودی اعتقادات مردم برنامه ریزی شده بود ، مجاهدت عظیمی کردند و از همه چیز خود گذشتند و با بیان و قلم و آبرو و همه ی توان خود ، در راه گسترش معروفات و بازداشتن از منکرات به خصوص در موضوع اعتقادات ناب اسلامی تلاشی کم نظیر داشتند و با اخلاص و ایمان قوی در این راه وارد میدان عمل شدند و دین خود را ادا کردند و به وظایف خود به عنوان یک عالم دلسوز و مجاهد عمل کردند.

منابع :

1.استاد ولی ، حسین، ترجمۀ صحیفۀ سجادیه، 1383، قم ، انتشارات الهادی، سوم

2.تهرانی ،مجتبی ،خطبۀ فدک، 1391،تهران،مؤسسه مصابیح الهدی،پنجم

3. جمعی از نویسندگان ، 1394 ، نسیم معرفت ، تهران ، معاونت ستاد عقیدتی سیاسی بسیج ، اول

4.جوادی آملی ، عبدالله ، 1391 ، مفاتیح احیاه ، قم ، انتشارات اسراء ، هفتاد و چهارم

5.دشتی، محمد، ترجمۀ نهج البلاغه، 1380، قم ، انتشارات مؤمنین، سوم

 6. قرائتی ،محسن ، 1393 ، ده درس پیرامون امر به معروف و نهی از منکر ، تهران ، مرکز فرهنگی       درس هایی از قرآن ، سی و ششم

7. مطهری، مرتضی (ب) ، 1388 ، مجموعه آثار شهید مطهری جلد 20 ، تهران ، صدرا ، هفتم

8. مطهری، مرتضی( الف) ، 1394 ، عنصر امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حسینی ، تهران ، صدرا ، چهارم

 

شعر حجاب

 

باسمه تعالی

شعر با موضوع حجاب در مکتب فاطمی

بال پرواز

حجاب بال پرواز تا مقصد خداست               

      اطاعت از خدا و نبی و حضرت زهراست                   

  حجاب دست توسل به حضرت زهراست        

    وسیلۀ شفاعت شدن از حضرت زهراست ِ

 سیاهی چادر،  نوری از جانب زهراست  

حجاب چادر خیمۀ مکتب زهراست                                                               

       حجاب معیار شباهت با حضرت زهراست     

         بلکه خلعتی  از جانب حضرت زهراست

       حجاب  صدف گوهری بسی اعلاست  

        حجاب فاطمی ، انتظار حضرت زهراست

      حجاب سفینه النجات ز تاریکی دریاست  

          حجاب ارثی از ارثیه حضرت زهراست

حجاب سپری مصون ز تیر های  بلاست      

        حجاب پناهی  در پناه حضرت زهراست

 حجاب درس اول مکتب الزهراست       

        دست رد بر دشمن حضرت زهراست

   حجاب میوۀ گل زیبای حیاست          

             ارزشی یادگار مانده از مکتب زهراست

   نتیجۀ مدا د علما ء و دماء شهداست                       وصیت شهدا و وصیت حضرت زهراست

      حجاب ثمر انس با حضرت زهراست                       حجاب امید دل مهدی زهراست

      حجاب آیۀ قران و روایت از زهراست         

          زره زمینه ساز ظهور  مهدی زهراست

                                                      

                               

 

 

 

 

 

شعر امر به معروف و انتظار

                                   

                                      باسمه تعالی

         امر به معروف و نهی از منکر در مکتب فاطمی

                                        فریاد دین  

اول آمر به معروف خداوند کریم است                     آشنای با معروف ، هر فطرت سلیم است

در مکتـب  فاطمی  سکــوت  معنا  ندارد                     ساکت برابر شمر، در گنهش سهیم است

فرهنگ غربی گوید مرا با تو چه کار است                    این صدای شیطانی از سر ترس و بیم است

در مکتب فاطمی الگوی ما حســین است                     ناهی از هر بدی ،محرم این حریم است

عیسی است بردین خود،موسی هم به دین خود             این شعـار شیطانی از ابلیس رجــیم است

کشتی ایــن جامعه ، نباید کـــرد سـوراخ                   عاقبت این خطـا،  افتادن در جحـیم است

در زمانۀ طاغوت ، فریاد دین زد نـــواب                       حال زبان بعضی ، بسته از زر و سیم است

در زمان آن  قلدر،  فریاد بافقــی بلـــند                         زیر چکمۀ نا مرد ،او فارق از بیم است

در مکتــب فاطمی امر به کار معــروف                      مهمترین ستون ها، در این دین عظیم است                                   

چو دریایی بالاتر از هر قطـــرۀ خوبی                        دین خدا ایستاده ، بر این اصل عظیم است

                                                     

          

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انتظار در مکتب فاطمی

یابن زهرا(س)

به امید عنایت تو زنده ام ای پسر فاطمه                     هر چند نزد تو جایی ندارم ای پسر فاطمه

در دلم مانده چند جمله با شما حرفی زنم                   ولی برای درد دلم رویی ندارم ای پسر فاطمه

ای شاهد لحظه های سیاهم شرمنده ات هستم             برای دین تو چشم پاکی ندارم ای پسر فاطمه

 هر چند در انتظار تو جدیتی در من نیست                  تو همتی ده ، من عزمی ندارم ای پسر فاطمه

یابن زهرا،  حضرت زهرا منتظر آمدن توست             اما من در فراقت اشکی ندارم ای پسر فاطمه

دنیا تمام  وقت زندگی ام را پر کرده                         برای انتظار تو وقتی ندارم ای پسر فاطمه

من اگر نه منتظر ، اما محب تو هستم           بی تو من هستی ندارم ای پسر فاطمه                       

ندیدنت دیگر برایم می شود عادت        از نیامدنت دردی ندارم ای پسرفاطمه                                       

 

خانواده

باسمه تعالی


hou1939.jpg

 


1378817250_cute-kids-5-432x220.jpg

راه های تحکیم و تقویت نهاد خانواده

 

 

 

 

 

 

چکیده:

خانواده از مقدس ترین نهادها در اسلام می باشد،و با توجه به فضای به وجود آمده در جامعه غربی و تهاجم فرهنگی ،تحکیم نهاد خانواده امری بسیار مهم می باشد. برای تحکیم و تقویت نهاد خانواده زن و شوهر باید وظایفی را که شرع و عرف اسلامی برعهده آنها نهاده ، به نحو احسن انجام دهنداعم از وظایف اختصاصی و مشترک.اظهار محبت ،خوش خویی و خوش رفتاری ،رعایت کامل حقوق متقابل، تأمین نیازهای جنسی،میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط،صبر در سختیهای زندگی ، توجه به قوانین شرع درزندگی ، تشکر و قدر دانی از همسر ودوری از آسیب ها و تهدید ها ازمهم ترین عوامل تحکیم و تقویت نهاد خانواده است که دراین مقاله به شرح آنها می پردازیم.همچنین برای این که انسان با داشتن الگوی مناسب  و در دسترس بهتر می تواتند پیشرفت کند نمونه هایی از چگونگی زندگی خانوادگی و سفارش های عرفا و علمای ربانی را نیز خواهیم آورد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه:

اراده حکیمانه حضرت حق در نظام متقن هستی ازهرچیزی جفت آفرید ، و انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست . خانواده اساس سازندگی شخصیت انسان و مهم ترین عامل تکامل جامعه بشر است و از این رو اسلام برای تحکیم این نهاد سرنوشت ساز و پیشگیری از فرو پاشی آن، رهنمودهای بسیار مهمی ارائه کرده است.

خانواده از مقدس ترین نهادها در اسلام می باشد، در حدیثی از پیامبر اعظم (ص) آمده : « در اسلام بنیادی نهاده نشده که در نزد خدا از ازدواج محبوب تر باشد.»(من لایحضره الفقیه ج 3ص383) یعنی نهاد خانواده زیربنا و اساس همه نهادهای ارجمند در اسلام است. خطر بسیار مهمی که در جهان امروز ، نسل بشر را تهدید می کند ، تقدس زدایی از کانون خانواده می باشد. سران استکبار که قداست خانواده را مانعی اساسی در برابر مطامع نامشروع خود می بینند با همه توان تلاش می کنند در جهت تقدس زدایی از خانواده فرهنگ سازی نمایند.در این مقاله که مطالب آن بیشتر از کتاب اخلاق خانوادگی عارفان نوشته آقای حمزه کریم خانی گردآوری شده است راه های تحکیم و تقویت نهاد خانواده را بررسی می نماییم.

 راه های تحکیم نهاد خانواده:

برای تحکیم و تقویت نهاد خانواده زن و شوهر باید وظایفی را که شرع و عرف اسلامی برعهده آنها نهاده ، به نحو احسن انجام دهند. این وظایف در دو بخش می تواند مورد بررسی قرار گیرد: 1- وظایف مشترک زن و شوهر 2- وظایف مختص زن و شوهر

وظایف مشترک زن و شوهر

 

1-اظهار محبت:

از آداب مهم معاشرت در اسلام اظهار محبت متقابل می باشد. از رسول خدا (ص) روایت شده: « دوستی خود را نسبت به آن کس که تو را دوست دارد اظهار کن تا استوارترگردد.»( الاخوان ص 136)البته به طور طبیعی هر کسی همسر خود را دوست دارد، ولی اظهار این محبت پیوند خانواده را محکم تر می کند، هرچند این اظهار محبت وظیفه مشترک زن و شوهر می باشد اما با توجه به اینکه زن نیاز بیشتری به ابراز احساسات مرد دارد ، در روایات اظهار محبت مرد نسبت به همسر بیشتر سفارش شده است و از اصول مهم در تحکیم نهاد خانواده همین توجه به تفاوتهای زن و مرد می باشد ، زیرا خداوند خالق انسان ، مرد و زن را با ویژگیهای جسمی و روحی متفاوت خلق کرده و نمی توان هر دو را مانند هم فرض کرد و برخورد یکسان را از دو طرف خواست و توجه به این تفاوتها در زندگی خیلی تأثیرگذار می باشد.

در مورد اهمیت اظهار محبت مرد به همسر خود از پیامبر اعظم (ص) روایت شده:« این سخن مرد به همسرش که دوستت دارم هرگز از دل زن بیرون         نمی رود.» (کافی ج 5 ص 569) در حدیث دیگری نیز در مورد نگاه محبت آمیز زن و شوهر از رسول خدا(ص)نقل شده :«هر گاه بنده به چهره همسرش و همسرش نیز به چهره او (با نظر مهر) بنگرد ، خداوند به آن دو با نگاه مهرآمیز می نگرد، پس هرگاه دست یکدیگر را بگیرند ، گناهان آن دو از لابلای انگشتانشان فرومی ریزد.»(مستدرک الوسایل ج 14 ص224)همچنین اظهار محبت نسبت به فرزندان نیز موجب گرم شدن هر چه بیشتر کانون خانواده می گردد . در روایتی آمده است:« مؤمن دوست خداست و فرزند او هدیه خدا ، پس هر که خدا در اسلام فرزندی به او روزی کرد باید او را زیاد ببوسد.«(تنبیه الغافلین ص 343)

البته محدوده این دوستی ، شرع مقدس اسلام می باشد و نباید محبت بیش از حد موجب عصیان حق تعالی گردد . از پیامبر اعظم (ص) روایت شده که خطاب به ابن مسعود فرموده اند: « ای پسر مسعود! مبادا دلسوزی برای خانواده ات باعث شود که طاعت خدا را وانهی و نافرمانی اش را در پیش گیری زیرا خداوند متعال می فرماید:« ای مردم از پروردگارتان پروا بدارید و بترسید از روزی که هیچ پدری به کار فرزندش نمی آید و هیچ فرزندی نیز به کار پدرش نخواهد آمد.»(لقمان آیی 33) (مکارم الاخلاق ج2 ص 341)

2. خوش خویی و خوشرفتاری

 از عوامل مهم در تحکیم خانواده خوش اخلاقی است ، هر چند خوش اخلاقی از وظایف مشترک زن و شوهر است ولی از آن جا که طبق آیه قرآن ریاست خانواده بر عهده مرد است،داشتن خلق نیکو بیشتر به مرد سفارش شدهاست. در حدیثی قابل تأمل رسول خدا(ص) فرموده اند:« شایسته ترین مردم از جهت ایمان کسی است که خوش اخلاق ترین آنها باشد و با خانواده خود مهربان باشد و من مهربان ترین شما با خانواده ام هستم.»(عیون اخبار الرضا (ع) ج2ص38)

قرآن کریم هم در سفارش به مردان می فرماید :«و عاشروهن بالمعروف» و با آنها (زنان)به شایستگی رفتار کنید.(سوره نساء آیه 19)همچنین امام صادق (ع) هم در روایتی به این موضوع اشاره کرده اند:« مرد در اداره خانه و خانواده به سه خصلت نیاز دارد که باید آنها را به کار برد اگر چه این ویژگی در درون او نباشد:« خوش خویی و گشاده دستی سنجیده و غیرت برای ناموس داری.» (تحف العقول ص 322) عارف الهی حاج اسماعیل دولابی در سفارش هایی در مورد رفتار زوجین در خانواده فرموده اند :« وقتی می خواهید از منزل خارج شوید اهل خانه را خشنود کنید و بیرون بیایید، وقتی هم خواستید وارد خانه شوید بیرون در استغفار کنید و صلوات بفرستید و هر ناراحتی که دارید بیرون بگذارید و با روی خوش داخل شوید، اهل خانه هم با روی خوش به  استقبال شما بیایند، کمال مرد و زن در این است.» « از حدیث کسا ادب صحبت کردن فرزندان و شوهر و همسر با یکدیگر را بیاموزید.» « شرط زندگی کردن و معاشرت را دعوا نکردن قرار دهید، یگانگی و الفت مبدأ همه خوبی هاست.»«کمال انسان دراین است که خانواده اش از او خشنود باشند.»

 

3. رعایت حقوق متقابل

رعایت حقوق متقابل در خانواده نقش اساسی در تحکیم نهاد خانواده دارد. در رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام) در باره حق همسر آمده است:«حق همسر این است که بدانی خدا او را مایه آرامش و انس تو قرار داده است  و بدانی که این خود نعمتی است از جانب خداوند به تو ، پس او را گرامی داری و با او مهربان باشی، هر چند حق تو بر او لازم تر است.»(امالی صدوق ص453)رعایت حق خانواده بر مرد چنان اهمیتی داردکه در حدیثی از پیامبر بر آن تأکید کرده اند و فرموده اند:«ملعون است ملعون است کسی که خانواده اش را واگذارد.»( (کافی جلد 4 ص 12) همچنین از ایشان در مورد اهمیت شوهرداری روایت شده :«جهاد زن خوب شوهر داری کردن است.»(کافی جلد5 ص 507)

4. تأمین نیاز های جنسی:

از عوامل مهم در تحکیم خانواده ، پاسخ گویی مثبت و متقابل زوجین به نیازهای جنسی یکدیگر میباشد. برپایه برخی تحقیقات در ایران دست کم 50 درصد طلاق هایی که به بهانه های گوناگون صورت می گیرد ریشه در مسایل جنسی دارد و به تجربه ثابت شده که در خانواده هایی که مشکلات جنسی زوجین برطرف شده ، احتمال فروکش کردن مشکلات خانواده ، افزایش  یافته است.

5.میانه روی:

میانه روی در هر امری مطلوب و پسندیده است در زندگی خانوادگی باید از افراط و تفریط دوری کرد. آیت الله العظمی بهجت (ره) در این باره فرموده اند:« هر چیزی از حد میانه و وسط به طرف افراط یا تفریط تمایل پیدا کند عکس نتیجه مطلوب را خواهد داشت ، و هر چیزی از حدس بگذرد به ضد آن تبدیل می گرددبنا براین میانه روی در غضب ، شهوت ، خواب ، خوراک و هر کار دیگری منجی و نافع است و دو طرف زیاده و نقیصه آن مضر و مهلک مگر امری که لا حد له(که ذکر خداست.)»(در محضر بهجت ج 1 ص 33)

6. صبر در سختی ها

انسان در دنیا در معرض امتحان و سختی ها است و باید در برابر این سختی ها صبر پیشه کند و فضای خانواده را با اهمیت دادن به این سختی ها و مشکلات تلخ نکند. آیت الله العظمی بهجت (ره) در این باره فرموده اند:«انسان در دنیا به 10درصد خواسته های خود می رسد، کمتر کسی پیدا می شود که زندگی بر وفق مراد او باشد، هر گونه عیش و نوش دنیا با هزار تلخی و نیش همراه است. اگر کیس دنیا این گونه پذیرفت و شناخت ، در برابر ناگواری ها و بدی های همسر و همسایه و... کمتر ناراحت می شود ، زیرا از دنیا بیش از اینکه خانه بلاست ، انتظار نخواهد داشت .»( در محضر بهجت ج2 ص 352)

همچنین آیت الله العظمی بهجت (ره) در باره اهمیت صبر و گذشت در زندگی فرموده اند:«هماهنگی و موافقت اخلاقی بین زن و مرد در محیط خانواده از هر لحاظ و به صورت صد در صد برای غیر انبیا و اولیا غیر ممکن است اگر بخواهیم محیط خانه گرم و با صفا و صمیمی باشد ، فقط باید صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رأفت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد، اگر این ها نباشد اصطکاک و برخورد پیش خواهد آمد و همه اختلافات خانوادگی از همین جا ناشی می شود.»(پرسش های شما و پاسخ های آیت الله بهجت (ره) ص92)

توجه به تکالیف شرعی :

زن و شوهر باید در امر پیشرفت معنوی یکدیگر کمک هم باشند و به یکدیگر در انجام واجبات و ترک محرمات کمک کنند. مرد باید اهل خود را به نماز و هر واجب مهم دیگری امر کندو از گناهان و معاصی بازدارد. «از نظر اسلام هر کسی موظف است تربیت را از خود و خانواده خویش شروع کند،خداوند در  قرآن به مؤمنان چنین هشدار می دهد:« ای کسانی که ایمان آورده اید، خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم ان مردم و سنگهاست حفظ کنید.»(سوره تحریم آیه 6) در روایت است که مؤمنان باید باید به چهار وظیفه  اصلی خود در خانواده توجه داشته باشند: 1. دعوت به اطاعت خداوند 2. آموزش واجبات      3. نهی از محرمات و زشتی ها 4.تشویق به کارهای خیر.»(روزنامه کیهان3/2/90)

زن و شوهر بهترین آمر به معروف و ناهی از منکر یکدیگر می باشند و باید مواظب یکدیگر باشند و یکدیگر را به صبر و خیر و نیکی سفارش نمایند. وقتی از حضرت زهرا (س) می پرسند شوهرت را چگونه یافتی می فرمایند بهترین کمک در طاعت الهی و این خانواده نمونه وبی نظیر باید الگوی همه همسران مسلمان باشد. زندگی خانوادگی علما ی ربانی نیز الگوی مناسبی برای خانواده ها می باشد.در این مورد نقل شده که آیت الله کوهستانی درباره نماز اهل خانه حساس بودند تا نمازشان قضا نگردد و گاهی اوقات شخصا اهل منزل را برای نماز صبح بیدار می کردند و اگر بیدار نمی شدند برای مرتبه دوم و سوم صدا می زدند.(برقله پارسایی ص 140)«زن و شوهر باید وجود خود را به تقوا و ایمان و عمل صالح آراسته کنند ، سپس به تأدیب وتهذیب کودک و تعلیم محاسن اخلاق به او ، و حفظ وی از رفیق بد بکوشند. اگر تمام خانه ها اساسش تقوا باشد ، اگر تقوای پدر و مادر به کودک سرایت داده شود ، جامعه از داشتن زندان و مأموران انتظامی فراوان و دادگستری به این گستردگی بی نیاز خواهد شد .»(نظام خانواده در اسلام) با اصلاح خانواده ها ، جامعه نیز اصلاح خواهد شد.

7. تشکر و قدر دانی از همسر:

زن و شوهر باید قدر زحمات هم را بدانند و شاکر تلاشهای یکدیگر باشند. استاد عارف حاج آقا پهلوانی در مورد قدر دانی از زحمات همسر فرموده اند:« از آنها تشکر کنید هر چند غذایی که پخته اند شور یا بد شده است ، وقتی از غذا ابرار رضایت می کنید همسرتان هم خوشحال می شود و این باعث رشد و پیشرفت معنوی شما می شود.یک بار من در ایام جوانی در خانه با خانواده بد اخلاقی کردم در عالم معنا به من گفتند:« بیست سال ناله های تو بی اثر شد.»» ایشان مکرر در جلسات می فرمود:« در مسایل مختلف معنوی و اجتماعی به خودتان سخت گیری کنید ولی به خانواده های خود کاری نداشنه باشید وعقاید خود را به همسرتان تحمیل نکنید مثلا اگر خواستند تلویزیون ببینند مانع نشوید ولی خودتان اگر تشخیص دادید، نگاه نکنید.»((سایت صالحین)

 8. پرهیزاز آسیب هاو تهدیدها:

به طور کلی آسیب هایی که نهاد خانواده را تهدید می کند،گاهی از ناحیه مرد است گاهی از ناحیه زن ، که عدم توجه به آن ها خسارت های جبران ناپذیری را برای هر یک از زوجین می تواندبه وجودآورد. در این بحث بخشی از این آسیب ها را ذکر می نماییم:

آسیب های مرتبط با مرد: 

1  . آزار دادن همسر 2. بدخویی 3.بخل 4.بی تدبیری 5.تنوع طلبی 6.غیرت ورزی نابه جا

آسیب های مرتبط با زن:

1.آزار دادن شوهر2. ناسپاسی نسبت به شوهر 3. انتظارات بی جا از شوهر4.منت نهادن برشوهر  5. مدارا نکردن با شوهر  6. خود آرایی برای غیر همسر  7. تنوع طلبی

وظایف اختصاصی زن و شوهر

اگر زن و شوهر هر کدام وظایف خود را دقیق و درست انجام دهند مشکلات در خانواده بسیار کم خواهد شد . در این جا وظایف خاص زن و شوهر را ذکر می نماییم.

 وظایف خاص مرد:

1.تأمین نیاز های دینی و فرهنگی  2. تأمین هزینه های اقتصادی 3.تأمین نیازهای روحی و روانی 4. غیرت ورزی

وظایف خاص زن:

1.پذیرفتن مدیریت شوهر بر خانواده 2. امانتداری در غیاب شوهر  3. رعایت عفاف در جامعه

نتیجه:

خانواده از مقدس ترین نهادها در اسلام است و اصلاح خانواده منجر به اصلاح جامعه می گردد، تحکیم و تقویت نهاد خانواده امری ضروری و بسیار با اهمیت است که همت همه نهادهای مرتبط با خانواده را می طلبد، آگاهی دادن به مرد و زن از قبل از ازدواج ، هنگام انتخاب همسر و در حین زندگی و توجه به ویژگی های خاص زن و مرد و تفاوت های آنها از جمله نیاز زن به اظهار محبت مرد به زن ، تشکر و قردانی از زحمات همسر، رعایت حقوق متقابل  از مهمترین مواردی است که در تحکیم و تقویت نهاد خانواده نقش دارد.شناخت وظایف مشترک و اختصاصی زن و شوهر در خانواده و عمل به انها و زندگی بر طبق دستورات شرع مقدس نیز در استحکام بنای خانواده مؤثرند. الگو گرفتن از زندگی معصومین (علیهم السلام ) و در درجه بعد اولیاء خدا و علمای ربانی و مطالعه چگونگی زندگی آنها و درس گرفتن از صبر ایشان در مشکلات، خود دارویی برای آفات تهدید کننده نهاد خانواده می باشد.

 

 

 

 

 

 

منابع:

قرآن کریم

اخلاق خانوادگی عارفان  حمزه کریم خانی

نظام خانواده در اسلام   حسین انصاریان

روزنامه کیهان(3/2/90)

وظایف شیعیان برای زمینه سازی ظهور از دیدگاه آیت الله بهجت ره

 

 

 

 

 

وظایف شیعیان برای زمینه سازی ظهورحضرت مهدی (عج)

 

احمد زیارانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چکیده :

حضرت آیت ا.. بهجت (ره) عارف واصل و عالم کامل بودند ، که هر لحظه ، خود را در محضر حضرت ولی عصر (عج) می دیدند ، و راه ارتباط با حضرت مهدی (عج) بودند ، و بهترین دستورها برای انجام وظایف در برابر حضرت مهدی (عج) و در نتیجه زمینه سازی برای  ظهور حضرت ، از زبان مبارک ایشان جاری گشته است ، زیرا آنکه به هدف رسیده ، می تواند دیگران را برای رسیدن به مقصد دستگیری نماید . آنچه از مفهوم سخنان ایشان به دست می آید این است که اعمال ما موجب غیبت حضرت شده است و تنها راه برای ظهور ایشان ، اصلاح اخلاق و رفتار ما و توبۀ حقیقی و دعا برای فرج از روی جد و راستی است .

نکته مهم دیگر این است که حضرت مهدی (عج) به عنوان یک امر جانبی و حاشیه ای در زندگی ما مطرح نباشد ، بلکه با معرفت کامل به حضرت ، ایشان را هر لحظه حاضر و ناظر بر خود و اعمال خود بدانیم و بدانیم که حضرت در عین عدم ظهور ، همه جا حاضر هستند و عنایات فراوانی بر همۀ شیعیان خود دارند ، واسطه فیض هستند و ظهور شان را باعث برکات مادی و معنوی فراوان و مانع کشتار و خونریزی بدانیم . گام اول شناخت حضرت است ، گام دوم شناخت وظایفمان نسبت به  ایشان و گام سوم عمل به این وظایف ، که انشاءا... زمینه ساز ظهور حضرت شویم .

اول باید خود را اصلاح کرد و برای احساس نیاز به این اصلاح ، باید بفهمیم که خرابیم ، تا به فکر اصلاح و درمان برآییم ، و پس از اصلاح خود ، به اصلاح دیگران و اصلاح جامعه بپردازیم .

دیگر سفارشات آیت الله العظمی بهجت (ره) عبارتند از :  محبت و اطاعت محض حضرت ، ملاک قراردادن رضایت حضرت در تمام کارها ، سفارش به دعا به خصوص دعای فرج ، تثبیت ایمان و اعتقادات ، دعا و تضرع در گرفتاریهای خود و سایر مسلمانان ، داشتن ارتباط معنوی با حضرت و نزدیک دانستن ظهور حضرت حجت (عجل) .

حضرت آیت ا بهجت فرموده اند : «ما باید امضاء و تعهد بدهیم و موافقت دسته جمعی کنیم که امام غائب - عجل ا فرجه الشریف- را در عمل به دستورات دینی یاری  حضرت کنیم ، تا او از پس پرده بیرون بیاید .»[1]

انشاء ا... با عمل به این فرمایشات ، زمینه را برای رفع بزرگترین مصیبت جهان امروز، که غیبت حضرت مهدی (عج) است ، مهیا سازیم .

 

 

مقدمه :

اندیشۀ مهدویت ، پاسخگوی خواسته  و نیاز دیرین انسانها در اصلاح وضعیت نابسامان زندگی بشری است . نشناختن امام و راه اهداف و جایگاه امام و وظایف ما در قبال او ، همان زندگی جاهلی است که مرگ جاهلی را در پی دارد .

به یقین استمداد از بزرگان علم و عمل ، زهد و تقوا چون عالم عارف حضرت آیت ا... العظمی بهجت (ره) ، بهترین یاریگر و چراغ هدایت ما در راه این شناخت و عمل به وظایفی که زمینه ساز ظهور حضرت ولی عصر (عج) می باشد .

آیت ا... العظمی  بهاء الدینی (ره) در مورد شخصیت والای آیت ا... العظمی بهجت (ره) فرموده اند : «اکنون آقای  بهجت ، ثروتمندترین مرد جهان ، (از نظر معنویات) است .» ایشان از نظر علمای بزرگ استاد کامل ، اسوۀ اخلاق و تقوی و زهد  و عبد صالح خدا بودند .

از کلام آیت ا... بهاء الدینی می شود نتیجه گرفت  که حضرت آیت ا.. بهجت (ره)  نزدیکترین افراد به امام زمان (عج) بودند . زیرا هر چه انسان از نظر معنوی بالا باشد ، به همان مرتبه به امام زمان (عج) نزدیک تر است . نمونه های ارتباط ایشان با امام عصر (عج) بعد از رحلت جانسوز آن مرجع عالیقدر اندک اندک . مطرح می گردد ، زیرا ایشان بسیار کتوم  و شهرت گریز بودند همچنین چون برای شناخت هر چیزی باید به هم سنخ آن مراجعه کرد ، برای شناخت امام عصر (عج) هم بهترین راه علمای ربانی و عرفانی کامل می باشند ، که نمونۀ  بارز آن درعصر ما آیت ا... العظمی بهجت (ره) بودند . انشاء ا... با عمل به سفارشهای این بزرگان بتوانیم هر چه بهتر امام خود و در نتیجه وظایف خود را در برابر ایشان بشناسیم و با عمل به وظایفمان زمینه ظهور هر چه سریعتر حضرت را مهیا نمائیم .

 

 

 

 

 

 

 

معرفت به امام زمان (عج) :

آیت ا... العظمی بهجت در این زمینه می فرمایند :«اگر حقیقت را بخواهیم همان شهادت اولی (اشهد ان لا اله الا ا...) از برای شهادت به وصایت خاتم الاوصیاء (امام زمان (عج))کافی است،چون همۀ اینها سلسله وار بر یکدیگر مرتبت است اگر یکی بخواهد وصی یکی از اوصیا را رد کند ، با وجود اعتقاد و یقین به ثبوت وصایت او ، در واقع ، همان وصی را رد کرده است و همین طور کسی را هم که او این وصی  را تعیین کرده ، رد کرده است ، تا به آخر، مقصود اینکه اگر حسابش را بکنیم ،باید هر موحدی ، به خاتمیت وصایت دوازدهمین ولی خدا اقرار داشته باشد والا باشد اشکال همین طور برود بالا و به توحید شان اشکال کرد ... اگر کسی به یکی از ائمه اطهار (ع) اعتقاد نداشته  باشد در حقیقت ، همان اصل توحید را ایمان ندارد . بالاخره مقصود این است که  ایمان به توحید ، از برای اثبات وصایت آن حضرت که الان تشریف دارد ، کافی است «عین الله الناظره و اذنه الواعیه »  این حرف هایی که ما با هم می زنیم ، آن حضرت جلوتر می شنوند»[2] همچنین ایشان در تبیین مساله امام شناسی می فرمایند: «اگر مساله امام شناسی بالا رود ، خداشناسی هم بالا می رود، زیرا چه آیتی بالاتر از امام (ع) ؟ امام آینه ای است که حقیقت تمام عالم را نشان می دهد.»[3] همچنین ایشان درباره اهمیت شناخت مقام و منزلت ائمه اطهار (ع) را چنین بیان فرموده اند : «ائمه (ع) دربارۀ مقامات خود فرموده اند : «ما گنجینه داران عالم الهی ، ما مترجم دستور خدا ، ما افراد معصومی هستیم که خداوند دستور داده است که همه از ما اطاعت کنند و از نافرمانی ما خودداری کنند ماییم  محبت رسای خداوند بر تمام آنچه زیر آسمان و بالای زمین قراردارد »[4] نیز فرموده اند : «خداوند متعال ما را به خود اختصاص داد . پیروی از ما را پیروی خود ، و نافرمانی از ما را نافرمانی از خود قرار داده است.» [5] وای بر کسی که این مقامات را برای ائمه (ع) قائل نباشد ! وای بر کسی که این مقامات را برای آنان با لذات بداند » [6]

اطاعت از حضرت مهدی (عج) :

حضرت آیت ا... العظمی بهجت تبعیت از امام عصر (عج) را منشاء کمالات می دانند و می فرمایند :

«کسی که به خالق و مخلوق ، متقین و معتقد باشد ، و با انبیاء و اولیاء ، صلوات ا... علیهم ، جمیعا مرتبط و معتقد باشد ، و توسل اعتقادی و عملی ، به آنان داشته باشد ، و مطابق دستور آنان حرکت و سکون کند ، و درعبارات ، قلب را از غیر خدا ، خالی کند ، و فارغ القلب ، نماز را که همه چیز تابع آن است ، انجام دهد و با مشکوکات ، تابع امام عصر (عج) باشد ، یعنی هر که را امام مخالف خود می داند ، با او مخالفت باشد ، و هر که را موافق می داند ، با او موافق ، و لعن کند ملعون او را ، و ترحم کند ، بر مرحوم او ، و لو علی سبیل الاجمال ، هیچ کمالی را فاقد نخواهد بود ، و هیچ ورزو وبالی را واجد نخواهد » [7]

همچنین ایشان همراه بودن التزام قلبی و عملی به امامت حضرت ولیعصر (عج) را ضروری می دانند و در این باره فرموده اند :

«مرتبۀ اول در اعتقاد به امامت ائمه (ع) التزام قلبی به وصایت و خلافت ائمه اطهار (ع) و سفارش رسول خدا (ع) به آنان به نام هایشان و نام پدران بزرگوارشان ، و مرجعیت ایشان است ، و مرحلۀ بعد ، التزام عملی به متابعت از آنان است ، نه این که نماز بخوانیم و آنان و امامت آنان  را قبول نداشته باشیم ! کسی که به آنان اعتقاد نداشته باشد و از امامت انحراف داشته باشد ، هلاک است ، گر چه نماز بخواند ؛ چون ، اعتقادش خراب است . وای بر کسانی که مدعی قربه به خدا هستند ، اما ولی او را
 نمی شناسند!» [8]

حاضر و ناظر دیدن حضرت مهدی (عج) :

باید  بین عدم ظهور حضرت و عدم حضور ایشان تفاوت قائل شویم از نظر آیت ا...بهجت (ره) حضرت مهدی عین الله الناظره هستند و همه جا حاضر هستند و ناظر بر اعمال می باشند . ایشان در این باره فرموده اند : «آیا نباید توجه داشته باشیم که ما رییسی داریم که بر احوال ما ناظر است ؟ ! وای بر حال ما اگر در کارهایمان او را ناظر نبینیم و یا او را در همه جا ناظر ندانیم ! گناهان شخصی که در خلوت انجام می گیرد و ربطی به امور اجتماعی ندارد ، استحقاق جهنم را دارد ، «الا بتوبه مناسبه للحال».

عواقب گناهان اجتماعی که موجب تغییرات در جامعه  و اختلال نظام و انحلال آن ، و یا تحریم حلال و ترک واجب و یا مصادرۀ اموال و هتک حرمت و قتل نفوس زکیه و ریختن خون مسلمانان و حکم به ناحق و ... می شود ، چه گونه خواهد بود ؟

با وجود اعتقاد به داشتن رییسی که «عین الله الناظره» است ، آیا می توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم ؟ و هر کاری را که خواستیم انجام دهیم !؟ چه پاسخی خواهیم داد ؟! همه ادوات و ابزار را از خود او می گیریم و به نفع دشمنان به کار می گیریم ، و آلت دست کفار و اجانب می شویم و به آنان کمک می کنیم ؟! چه قدر سخت است اگر برای ما این امر ملکه نشود که در هر کاری که می خواهیم اقدام کنیم و انجام دهیم ، ابتدا ، رضایت و عدم رضایت او را در نظر بگیریم و رضایت و خشنودی او را جلب کنیم ! البته رضایت و سخط او در هر امری معلوم است و ظاهراً منتهی به واضحات می شود و در غیر واضحات و موارد مشکوک ، باید احتیاط کنیم .

در همین اواخر ، اتفاق افتاده که شخصی در تقلید و تعیین مرجع شایسته شک و تردید  داشت . در خواب ، چهرۀ شخص مورد نظر را به او معرفی کردند . به نجف رفت و پس از مدتی جستجو پیدا کرد او را . همچنین برای بعضی اتفاق  افتاده که در بقاء  بر تقلید و یا عدول به حی ، تردید داشته اند ، و از قبر معصوم شنیده است که «باقی باش» . البته ، هر کدام از این نقل ها ، قابل تکذیب است ، ولی از مجموع این قضایا ، معلوم می شود که امام زمان (عج) متوجه و مراقب ما است و نمی توان گفت ، از احوال  ما مطلع نیست و ما هر کار و یا هر چه را خواستیم ، می توانیم آزادانه انجام دهیم » . [9]بنابراین اگر مثلاً پرده ای هم دور عمل خود بکشیم ، فایده ای ندارد و دید امام (عج) نافذ تر است ، و در برابر چشمان واقع بین او ، مانع و حایل ایجاد
 نمی کند ، همچنین در رویت امام (ع) مقابله و مجازات شرط نیست ، بلکه  هر جا نشسته ، بر ارضین سفلی و سماوات سبع و مافیهن و ما بین ، اشراف دارد . [10]

همچنین ایشان در جای دیگر دربارۀ حاضر دانستن حضرت فرموده اند : «ما باید امام زمان (عج) را حاضر فرض کنیم ، هر جا می رود برویم ، هر چه می کند بکنیم و هر چه را ترک می کند ترک کنیم و اگر ندانیم ، احتیاط را که می دانیم و می توانیم ، ولی گویا ما نمی خواهیم در راه رضای آن حضرت باشیم ، نه اینکه رضای آن حضرت را نمی دانیم  و نمی توانیم آن را تحصیل کنیم.» [11]

انسان  حضرت را چشم خدا و گوش خدا می دانند و فرموده اند : «حضرت حرف هایی را که ما به هم می زنیم ، می شوند و می دانند . ایشان «عین الله الناظره و اذنه الواعیه» می باشند . جلوتر از ما ، حرف های ما را می شنوند ، بلکه خودمان که حرف می زنیم ، این صدا از لب تا به گوش برسد ، فاصله ای دارد ، حضرت جلوتر از این فاصله ، حرف خودمان را می شنود . آن وقت آیا ما می توانیم کاری کنیم که حضرت متوجه نشود و نداند ؟ »[12]

همچنین آیت ا.. بهجت(ره) فرموده اند :« آیا حضرت صاحب - عجل ا...- که از دست دشمنها در پشت پرده ی غیبت است ، از دوستانش هم غافل است که هر چه بر سرشان آمد ، آمد ؟ این خیال ها از ضعف ایمان است. آیا می شود که حضرت جهت حقانیت مذهبی را تقویت و تایید نکند ؟! خدا می داند آن حضرت تا به حال چه کرده و چه می کند! چه قدر فرق است بین کسی که او را «عین الله الناضره» ؛ (چشم بینای خدا) ، و این مجلس ما را در محضر او می داند ، و یقین دارد که حدود و اندازه ی همه ی کلمات و ... نزد آن حضرت از واضحات است ، و کسی که چنین فکر نمی کند !»[13]

 

توجه به رضایت حضرت مهدی (عج) :

یکی ازموضوعاتیکه موردتاکید آیت ا... بهجت(ره)می باشد، توجه کامل به رضایت حضرت مهدی (عج) می باشد،به طوری که در موارد مختلفی فرموده اندکه ملاک عمل بایدرضایت حضرت حجت(عج) باشد ، ایشان در این موضوع فرموده اند : «تمام شیعیان ،به منزلۀ اولاد فاطمه (س) هستند،ولی خدا می داند که چه کارهایی می کنیم ، که شاید سبب می شود ، آن حضرت از ما و کار ما ناراضی می شود . » [14]

«بنابراین در امور اجتماعی نباید به دیگران نگاه کنیم و از این و آن پیروی کنیم ، زیرا افراد معصوم نیستند ، هر چند بزرگ و بزرگوار باشند ، بلکه باید نگاه کنیم و ببینیم اگر خودمان تنها بودیم و دیگران نبودند ، آیا انجام می دادیم یا خیر ؟ و نباید به دیگران کار داشته باشیم. ما نباید خود را با اهل سنت مقایسه کنیم ، ما باید رضا و میل امام زمان (عج) را در کارها به دست آوریم ، چه در مصرف سهم امام (ع) و چه در کارهای اجتماعی دیگر  »[15]

همچنین ایشان در جای دیگر فرموده اند : «خدا می داند دردفتر امام زمان (عج) جزء چه کسانی هستیم ؟! کسی که اعمال بندگان در هفته دو روز (دوشنبه و پنج شنبه )به او عرضه می شود . همین قدر می دانیم ، آن طوری که باید باشیم ، نیستیم .»[16]

هم چنین آیت ا...العظمی بهجت دربیاناتی که می تواند انسان راسخت به تفکر فرو ببرد و باعث تجدید نظردرمسیر زندگی انسان شودفرموده اند:«ائمه ماعلیهم السلام هزار سال پیش خبرداده اندکه گرفتاری و ابتلائات برای اهل ایمان به حدی خواهد بود ، که عدۀ کثیری از آنان از ایمان خارج می گردند.

آیاخروج از ایمان خروج از ابتلائات را هم به دنبال دارد؟ آیا ما از منتظرین امام زمان(عج) هستیم ؟ آیا ما هم می خواهیم امام زمان(عج) ظهورکند ؟ آیا ما به ظهورش راضی هستیم؟آیا آن حضرت ازکارهای ما راضی است آیا آن حضرت راضی است مالش رادر جایی مصرف کنیم که گویا مال آن حضرت نیست؟ آیاآن حضرت راضی است که در ترویج مذاق اوو پدرانش (ع) تقصیروکوتاهی نمائیم ویا آن راترک کنیم؟» [17]

دعای فرج :

 حضرت آیت ا... بهجت به کرات و فراوان سفارش به دعای فرج کرده اند البته منظور از دعای فرج طبق نظر ایشان ، هر دعایی است که برای فرج و تعجیل آن باشد ، نظیر «اللهم  عظم البلاء ....» ایشان در مورد اهمیت دعای فرج فرموده اند : «خیال می کردیم که دعای تعجیل فرج ، تعلیق به عدم شقاوت دعا کننده است ، ولی چنین نیست ؛ زیرا ، اگر حضرت غایب (عج) ظهور ، کنند مگر انسان شقی از شقاوت  بیرون می آید ؟!ولی ظهور آن حضرت برای مومنان ، فرج و گشایش خواهد بود. وقتی انسان خودش در آب و گل فرو رفته باشد ! ، اگر عالم را آب فرا گیرد ، آیا او نجات می یابد ؟! وقتی حضرت ظهور کند ، می پرسد ، این کار آشکار را چرا انجام دادی ؟ معلوم نیست از کارهای پنهانی جستجو کند .» [18]

همچنین آیت ا... بهجت (ره) در سفارش مهمی فرموده اند :

«دوستان آن حضرت -عجل ا...- باید دو مطلب مهم را رعایت کنند :

یکی این که ، در شداید برای فرج دعا کنند ، که خود همین مژده ای است برای این که شداید به فرج متصل است .

دیگر اینکه ، دعا کنند که ظهور آن حضرت برای اهل ایمان ، همراه با عافیت باشد ، و تا وقت ظهور با وجود بلاها و شداید ، ثابت قدم  و استوار در دین و عامل به تکلیف باشند .

خدا کند که ظهور آن حضرت زود و قریب ، و با عافیت اهل ایمان همراه باشد !

«و اجعل لنا فی ذلک الخیره و العافیه.»

 خدایا ! این [ظهور] را برای ما مایه ی خیر  و عافیت بگردان.

زیرا ما ایمان میثم تمار را نداریم که هر چه بلا شدیدتر می شد ، ایمانش قوی تر می شد ! با ضعف ایمانی که ما داریم ، از کجا می دانی که در بلا ها و ابتلائات و شداید ثابت قدم خواهیم ماند ، از کجا می دانیم قلباً هم از دین خارج نخواهیم شد . برای بسیاری از مردم ، در اثر سختی ها و مشکلات و بلاها،تردید و شک حاصل می شود،و توقع دارندکه مثلاً الان باید وقت ظهور آن حضرت - عجل ا... - باشد و چرا ظاهر نمی گردد و ...بنابراین ، باید بدانیم که برای رفع این همه بلا چه باید بکنیم و چه گونه باید دعا کنیم و متوسل شویم ، و شرایط و موانع دعا چیست ؟

شاید اعمال ما باعث این گونه بلاها شده است . بنابراین ، باید از آنچه می کردیم ، دست برداریم  و بنای بر عود نداشته باشیم . اگر برای رفع و دفع این قضایا و بلاها دعای جدی و حقیقی می کردیم ، این طور نمی شود . آن شرط دعا کننده آن است که حتماً سلمان - رحمهم الله- باشد ؟ خیر ، بلکه دلش بسوزد و با سوز دل و اشک چشم دعا کند ، هر چه نزد خدا فاسق درجه ی اول باشد ! زیرا معلوم است که خدا نمی خواهد یکی از این ها هلاک شوند ، وگرنه مطلب به یک کاف و نون : (کن) بسته است ، آن هم تعبیر است ؛ زیرا او بسیط است ، لفظ و زبان لازم ندارد ، بلکه هر چه بخواهد ، می شود بدون کاف و نون (کن) ، لذا نباید انسان مایوس گردد .

به خدا پناه می بریم ! خدا تنبه بدهد که از ثقلین دست بر نداریم .چون از آن ها دست برداشتیم ، این بلاها بر سرمان آمد . ما باید دایره ای از قرآن و توسلات وضع کنیم که محیط بر اهل ایمان گردد و آن ها را حفظ کند . مبادا راه را گم کنیم ، به خدا پناه می بریم ! تمام بلاها از اهل کفر است . باز هم برای نجات به آن ها پناه می بریم ! به دشمن های خدا پناه می بریم ! »[19]
ایشان توبه را شرطی برای درخواست فرج می دانند و می فرمایند :

«کسانی که در خواب و بیداری تشرف حاصل کرده اند ، از آن حضرت شنیده اند که فرموده است : «برای تعجیل فرج من زیاد دعا کنید.» خدا می داند تعداد این دعاها باید چه قدر باشد تا مصلحت ظهور فراهم آید . قطعاً اگر کسانی ، در دعا ، جدی و راستگو باشند و به هم و ناراحتی اهل بیت (ع) مهموم و به سرور آنان مستبشر باشند ، مبصراتی خواهند داشت و قطعاً مثل ما ، چشم بسته نیستند !

باید دعا را با شرائط آن کرد . توبه به گناهان ، از جمله شرایط دعا است ، چنان که فرموده اند : «دعا التائب مستجاب» نه این که برای تعجیل فرج دعا کنیم که کارهایمان برای تبعید (دور کردن) و تاجیل (به تاخیر انداختن) فرج آن حضرت باشد.» [20] همچنین ایشان در مورد سفارش حضرت مهدی(عج)به دعا برای فرج می فرمایند :

باسمه تعالی

«چه مصائبی بر امام زمان (عج) که مالک همۀ کرۀ زمین است و نام امور به دست او انجام می گیرد وارد می شود و آن حضرت در چه حالی است و ما در چه حالی ؟ او در زندان است و خوشی و راحتی ندارد و ما چقدر از مطلب غافلیم و توجه نداریم»[21]  لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر (عج) تشرف حاصل پیدا کند بلکه شاید خواندن 2 رکعت نماز سپس توسل به ائمه (ع) بهتر از تشرف باشد زیرا هر کجا که باشیم آن حضرت می بیند و می شنود .

همچنین آیت ا... بهجت (ره) در بیان زیبایی که عمق آن نشانگر این است که ما به جای ترجیح خواسته های امام زمان (عج) فقط به خواسته های خود فکر می کنیم و با این کار چه جفایی به امام زمان (عج) کرده ایم ، ایشان می فرمایند :

«آقایی که زیاد به مسجد جمکران می رود ، می گفت : آقا (حضرت غایب (عج)) را در مسجد جمکران دیدم ، به من فرمود : به دل سوختگان ما بگو برای ما دعا کنند ، و یک مرتبه در نظرم غایب شد ، نه این که راه برود و کم کم از نظرم غایب شد .

همین آقا هفته ی قبل از آن هم ، حضرت را در خواب دیده بود ولی افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند ، و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد ، که برای تعجیل فرج او دعا کنند ! چنان که به آن آقا (شیخ ابراهیم حائری) فرموده بود : این ها که به اینجا (مسجد کوفه) آمده اند دوستان خوب ما هستند ، و هر کدام حاجتی دارند : خانه ، زن ، فرزند ، مال ، اداری دین ؛ ولی هیچ کس در فکر من نیست! آری ، او 1000 سال است که زندانی است ، لذا هر کس که برای حاجتی به مکان مقدسی مانند مسجد جمکران می رود ، باید که اعظم حاجت نزد آن واسطۀ فیض ، یعنی فرج خود آن حضرت را از خدا بخواهد. »[22]

همچنین حضرت آیت ا... العظمی بهجت (ره) فرموده اند :

«مداحی که حال خوبی هم دارد ، به خدمت صاحب الامر (عج) رسیدن و آن حضرت به او فرموده است : بعد از صلوات بر محمد و آل محمد (ع) گفته شود :

«و عجل فرجهم» البته معلوم است که دعا کردن برای فرج مطلوب است . اما اگر ما برای تعجیل فرج دعا نکنیم یا در دعا کردن جدی نباشیم ، یا آثار جدیت در ما نباشد ، به ضرر دنیای ما هم خواهد بود ، چه رسد به آخرت و از شروط استجابت دعا ، توبه از معاصی است . خلاصه اینکه اگر در دعا کردن برای فرج قاصد باشیم ، یا در آن تساهل و تکامل و سهل انگاری و سستی نکنیم و این مطلب را جداً نخواهیم ، در حقیقت دنیا ، دنیایی نخواهند  داشت.»[23]

توبه و اصلاح نفس :

حضرت آیت ا....بهجت مهمترین وظیفه هر فرد را اقدام برای اصلاح خود می دانند و شرط اصلاح نفس را اهل محاسبه بودن  می دانند و راه اصلاح دیگران را اصلاح خود می دانند ، یعنی ابتدا خود را اصلاح کنیم ، که تا خود را اصلاح نکنیم ، نمی توانیم دیگران را اصلاح کنیم ، ایشان در این باره می فرمایند :

«ما باید فکر کنیم و ببینیم که این همه گرفتاری های داخلی و خارجی برای چه پیش می آید و ما چه کار کرده ایم که به این همه بلاها ، مبتلا می شویم و در رفع این گونه ابتلائات چه باید بکنیم؟

فکر این را باید بکنیم که آخر ، ما چه کار کرده ایم که بی سرپرست مانده ایم ؟

جهت و علت ، این است که ما خودمان را اصلاح نکرده ایم و نمی کنیم و نخواهیم کرد و حاضر هم نیستیم خودمان را اصلاح کنیم . اگر ما خودمان را اصلاح می کردیم ، به این بلاها مبتلا نمی شدیم.

حضرت نبی اکرم (ع) فرمودند «الا اخبرکم بدائکم و دائکم ؟ دائکم الذنوب و دوائکم الاستغفار» !

ما می خواهیم هر کاری دل مان می خواهد بکنیم به نزدیکان مان ، به دوستانمان ، هر کاری می خواهیم بکنیم ، اما دیگران ، دشمنان ، حق ندارند به ما اسائه ای بکنند ! ما اگر به راه بودیم و در راه می رفتیم ، چه کسی امیرالمومنین (ع) را می کشت ؟ چه کسی امام حسین (ع) را می کشت؟ چه کسی همین امام حی حاضر را که هزار سال است از دیده ها غایب است مغلول الیدین می کرد ؟

تا رابطۀ ما با ولی امر امام زمان (عج)قوی نشود ، کار ما درست نخواهد شد . قوت رابطۀ ما با ولی امر (عج) هم در اصلاح نفس است . آیا واقعاً تا خودمان را اصلاح نکنیم ، کار درست می شود ؟

مملکتی که در آن جاسوس یا رشوه خوار  و رشوه ده ، واسطه باشد ، آیا ممکن است کسی بگوید برویم اصلاح بکنیم ؟» [24]

ایشان می فرمایند :

«ما که قدرت دفاع در برابر قدرت های بزرگ دنیا را - که برای ما ، با هم همدست شده اند - نداریم ، و نمی توانیم به صورت ظاهر با آنان بجنگیم ، چرا دست از وظیفۀ خود برداریم ؟! وظیفۀ فعلی ما ، با این همه ابتلائات و آتش هایی که برای نابودی شیعه در ایران ، عراق ، لبنان ، پاکستان ، افغانستان ، ... افروخته شده ، دعا و توسل به حضرت حجت (عج) و توصیۀ دیگران به دعا است . دعای خود حضرت را برای حضرت بخوانیم و دعای نائب بکنیم .البته توبۀ هر چیزی به حسب خود آن چیز است . اگر مال کسی را از بین برده باشیم ، باید اول آن را به صاحب اش بگردانیم و سپس از آن استغفار کنیم. »[25]

و در جای دیگر باز بر توجه تاکید می نمایند و می فرمایند :

«اصلاح فعلی ما ، در چیست ؟ به بازگشت و توبه از کارهایی که خودمان می دانیم ، در داخل یا در خارج انجام می دهیم . در خلوت مان با خدا ، در تضرعات مان و توبه مان ، در نمازهایمان و عبادات مان ، دعاها خصوصاً دعای شریف «عظم البلاء و برح الخفاء» را بخوانیم و از خدا بخواهیم صاحب کار را برساند و با او باشیم . حالا اگر خداوند ، حضرت را رساند ، که رساند و الا از کنار حضرت و از رضای او ، دور نرویم .» [26]

«ما خرابیم ، خدا کند که بفهمیم که خرابیم ، تا به فکر اصلاح و درمان برآییم .»[27]

ایشان در همین مورد در جای دیگر فرموده اند : «اگر ظهور حضرت حجت -عج- نزدیک باشد ، باید هر کس خود رابرای آن روز مهیا سازد ، از جمله این که از  گناهان توبه کند . همین توبه باعث می شود که این همه جلادهایی که بر سر شیعه آمده است که واقعاً بی سابقه است ، و بلاهای دیگری که تا قبل از ظهور آن حضرت می آید ، از سر شیعه رفع و دفع گردد .» [28]

ایشان در مورد علت توبه نکردن فرموده اند :

«آیا نباید به فکر باشیم و از گناهان گذشته که باعث این همه بلاها و مصیبت ها شده است توبه کنیم؟ ولی ما توبه نمی کنیم ، چون کارهای خود را بد نمی دانیم  ، و به خود و کارهای خود خوش بین هستیم ! آیا در این حوادث و گرفتاری ها که از هزار سال پیش به ما خبر داده اند ، نباید شرح صدر پیدا کنیم و همان طور که  دستور داده اند باشیم ؟! که  فرموده اند : «تمسکوا بالامر الاول» یعنی این که به یقینیان اعتقاد داشته باشیم و به واضحات و ضروریات دینی عمل کنیم ، و در موارد شک و تردید احتیاط کنیم ، و نیز در مثل این زمانه که اهل ایمان به  بلاهای  فراوان مبتلا هستند ، چنان که دستور داده اند ، دعای فرج را زیاد بخوانیم .» [29]

در ادامۀ بحث توبه را با کلام آسمانی امام سجاد (ع) ادامه می دهیم ، ایشان در این مورد فرموده اند :

«بارالها در این موقعیتی که در آنم از گناهان بزرگ و کوچک و از گناهان پوشیده و آشکارم و از لغزشهای گذشته و تازه ام  به سویت باز می گردم ، مانند بازگشت توبه کننده ای که خیال گناه در درونش نگذرد و فکر برگشتن به گناهرا به خاطرش راه ندهد و تو خود ای پروردگار من در کتاب محکمت فرمودی که توبه را از بندگانت می پذیری و از سیئات در می گذری و توبه کنندگان را دوست داری . »

همچنین آیت ا... بهجت (ره) در این زمینه فرموده اند :

 اخلاق ما را سبب غیبت حضرت می دانند و این نشانگر اهمیت توبه واصلاح نفس است .

«سبب غیبت امام زمان (عج) خود ما هستیم ؛ زیرا ، دست مان به او نمی رسد وگرنه اگر در میان ما بیاید و ظاهر و حاضر شود ، چه کسی او را می کشد ؟! آیا جنیان آن حضرت را می کشند یا قاتل او ، انسان است ؟! ما ، از پیش ، در طول تاریخ ائمه (ع) امتحان خود را پس داده ایم که آیا از امام تحفظ و اطاعت می کنیم و یا این که او را به قتل می رسانیم ؟!

انحطاط و پستی انسان به حدی است که قوم حضرت صالح (ع) ناقۀ صالح را با این که وسیلۀ ارتزاق و نعمت آنان بود ، پی کردند ، چنان که قرآن مجید دربارۀ آن می فرماید :

«لها شرب و لکم شرب یوم معلوم»

آن ناقه ، یک روز آب چاه را می خورد و در عوض به آنان شیر می داد! بنابراین ، همان گونه که ممکن است عقلا (!) ، خزینه و انبار نعمت را نابود کنند ، هم چنان که ناقۀ صالح را کشتند ، امکان دارد که ما انسان های عاقل (!) نیز امام زمان( عج) را که تمام خیرات از او است و از ناقۀ صالح ، برتر و پر فیض تر است ، برای اغراض شخصیۀ خود ، به قتل برسانیم !» [30]

 

 

 

دعا برای تثبیت دین :

حضرت آیت ا... بهجت (ره) تثبیت ایمان را مهم تر از ظهور می دانند و می فرمایند :

«برای مومنان تثبیت در دین و ایمان و ثبات قدم تا ظهور آن حضرت ، از ظهور آن حضرت ، مهم تر است» [31]

ایشان همچنین در مورد دعا برای تثبیت دین می فرمایند :

«در آخر الزمان ، گرفتاری اهل ایمان ، خیلی سخت می شود ، به حدی که در روایت آمده : «ینکره اکثر من قال بامامته»

یعنی بیش تر مردم از اعتقاد و ایمان به امامت آن حضرت بر می گردند ! لذا فرموده اند که در آخر الزمان ، دعای فرج را که دعای تثبیت در دین است ، زیاد بخوانیم :«یا الله یا رحمان ، یا رحیم ، یا مقلب القلوب ، ثبت قلبی علی دینک» [32]

همچنین ایشان در جای دیگر فرموده اند :

« مهم تر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج) دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او می باشد ؛ زیرا مردن ، تنها قطع حیات دنیای چند روزی فانی است ؛ اما  بیرون رفتن از عقیده ی صحیح ، موجب هلاکت ابدی از حیات جاوید آخرت و خلود در جهنم است ، لذا حضرت امیر - علیه االسلام- در لیله المبیت از رسول اکرم (ص) می پرسد :« اخی سلامه من دینی» آیا دین من سالم خواهد بود یعنی استقامت در دین و ثبات ایمان و عقیده تا مرز شهادت را که از خود شهادت بالاتر است ، از آن حضرت سوال می کند.»[33]

ایشان در مورد دشواری دینداری در آخر الزمان می فرمایند :

«ائمه ما (ع) در روایات به ما خبر داده اند که خیلی از اهل ایمان و عقیده ، دراثر ابتلائات ، بر می گردند .

خدا کند ایمان ما تا آن وقت باقی بماند وگرنه اگرظهور حضرت هم نزدیک باشد ، ولی ایمان ما زایل شده باشد ، دیگر ما را چه با ظهور آن حضرت و حضرت را چه با ما ؟!» [34] 

همچنین ایشان صبر را منشاء ظفر و رستگاری می دانند و می فرمایند :

«در زمان خیلی نزدیک به ظهور که ظلم فراگیر می شود - «ملئت ظلماً و جورا»- مظمون است ، بلکه بالاتر از ظن ، به افرادی که پیش از ظهور ، در دین و ایمان باقی می مانند و ثابت قدم هستند ، عنایات و الطاف خاصی می شود تا از دین خارج نشوند ؛ زیرا ، حضرت ولی عصر (عج) تکیه گاه مردم است و کسانی که تکیه گاه شان او باشد ، کوه ایمان اند ! گویا مردم تا زمان نزدیک به ظهور ، تصفیه می شوند و «یقوم بعد ارتداد اکثر القائلین بامامته»

قهراً  کسانی که از ابتلائات و آزمایش های الهی در آمده اند ، الطافی ویژه از ناحیۀ آن حضرت ، شامل شان می گردد .» [35]

همچنین حضرت آیت ا... العظمی بهجت فرموده اند :«دراین شداید و گرفتاری ها و جنگ میان برادران مسلمانان و شیعه ، قاعده اش این است که خود حضرت -عجل ا.. فرجه الشریف »

همچنین حضرت آیت ال... العظمی بهجت (ره) فرموده اند :

«در این شداید و گرفتاری ها و جنگ میان برادران مسلمان و شیعه ، قاعده اش این است که خود حضرت - عجل ا... فرجه الشریف- به خدا متوسل باشد و برای تثبیت عقاید اهل ایمان اظهار وجودی کند . تشرف به خدمت او و دیدن آن حضرت هم نوعی تثبیت اعتقادات است» [36]

داشتن ارتباط معنوی با حضرت مهدی (عج)

هر چند دیدار چهرۀ دلربا و آسمانی حضرت مهدی (عج) آرزوی همۀ منتظران آن حضرت می باشد ، و در دعای عهد از خداوند چنین می خواهیم : «اللهم اری الطلعه الرشیده و الغره الحمیده» اما این دیدار هدف اصلی نیست ، زیرا زمان پیامبر (ص) هم افراد زیادی حضرت را می دیدند اما معرفت به مقام والای پیامبر اعظم (ص)نداشتند و اطاعت از دستورات الهی پیامبر (ص) را نداشتند اما افرادی مانند اویس قرنی  پیامبر (ص) را ندیدند ، ولی تمام وجودشان مالامال از عشق به پیامبر (ص) بود و مطیع محض اوامر ایشان بودند .

حضرت آیت ا... بهجت در این موضوع می فرمایند :

«در زمان غیبت ، عنایات و الطاف امام زمان (عج) نسبت به محبان و شیعیان ، زیاد دیده شده است باب لقا و حضور ، بالکلیه مسدود نیست ، بلکه اصل رویت جسامی را هم نمی شود انکار کرد .» [37]

اما اطاعت و عبادت شاید بهتر از تشرف باشد ، ایشان در این زمینه می فرمایند :

«لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر (ع) تشرف حاصل کند ، بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز سپس توسل به ائمه بهتر از تشرف باشد ؛ زیرا ، هر کجا که باشیم ، آن حضرت ، می بیند و می شنود و عبادت در زمان غیبت ، افضل از عبادت در زمان حضور است . زیارت هر کدام از ائمه اطهار (ع) مانند زیارت خود حضرت حجت (ع) است.» [38]

اما متاسفانه ما ارتباط درستی با حضرت ولی عصر (عج) آنکه واسطۀ رسیدن تمام خوبی ها به ماست ، نداریم و شاید اگر ما ارتباط درستی داشتیم و وظیفۀ مان را درست انجام می دادیم ، حداقل برای ظهور حضرت از روی جد و راستی دعا می کردیم کار به جایی نمی رسید که حضرت مکرر در تشریف هایی که به محضرشان حاصل شده است ، سفارش به دعا کنند و از بی توجهی  شیعیان ناراحت باشند ؛

آیت ا.. بهجت در همین زمینه فرموده اند :

«هر دقیقه ای که می گذرد جایگزین و عوض ندارد ، از دست رفته و گذشته است و دیگر برنمی گردد . ای کاش اگر خانه و در خانه را نمی دانیم ، کوچه را می دانستیم .

حاج محمد علی نشندی - رحمه ا... - هنگام تشرف به محضر حضرت صاحب-عجل ا...-  عرض می کند : مردم - دعای توسل می خوانند و در انتظار شما هستند ، و شما را می خواهند، و دوستان شما ناراحتند. حضرت می فرماید : «دوستان ما ناراحت نیستند »» .[39]

و در جای دیگر نیز ایشان فرموده اند :

«حضرت غائب - عجل ا...- دارای بالاترین علوم است ، و اسم اعظم بیش از همه در نزد خود آن حضرت است ، با این همه ، به هر کس که در خواب یا بیداری به حضورش مشرف شده،فرموده است : برای من دعا کنید ....» [40]

مهمترین راه ارتباط داشتن با حضرت ولی عصر (عج) حفظ ایمان با رعایت تقوا و انجام واجبات و ترک محرمات است که این سفارش خود حضرت می باشد ، و فرموده اند : «هر یک از شما باید به گونه ای عمل کند که کارهایش او را به محبت ما نزدیک سازد و از اتمام اموری که موجب ناراحتی و خشم ماست دوری گزیند» [41]

همچنین یکی از راه های ارتباط با حضرت رفتن به مکانهای منتسب به حضرت ولی عصر (عج) از جمله مسجد مقدس جمکران می باشد ، آیت ا... بهجت در این زمینه چنین فرموده اند :

«عده ای از پاکان و نیکان با حضرت صاحب (عج) سوال و جواب می کنند و حاجت می طلبند و جواب می گیرند و در مسجد جمکران صدای آن حضرت را می شنوند ! آقایی که او را در بیداری دیده بودم ، در خواب به من فرمود : چرا به مسجد جمکران نمی آیی؟»[42]

همچنین آیت ا... بهجت فرموده اند :

«به صورت متعدد نقل کرده اند که کسانی که در مسجد جمکران به حضور حضرت غائب - عجل ا.. - مشرف شده اند ، مضافاً بر این که حال متوسلین به آن حضرت بر او  مخفی نیست »[43]

البته نخستین قدم ها برای ایجاد ارتباط معنوی با امام عصر (عج) می تواند با انجام کارهایی مانند خواندن دعای عهد در هر صبح ، عرض سلام خدمت حضرت در آغاز یا هر زمان از روز ، خواندن دعای منسوب به حضرت مانند زیارت آل یاسین یا دعای ندبه یا دعای سلامتی حضرت در قنوت یا تعقیب نماز ، خواندن نماز امام زمان (عج) و توسل به حضرت در مواقع مختلف صورت گیرد .

همچنین در جای دیگر ایشان چنین فرموده اند :

«یکی از امور مهم بلکه از اهم امور این است که بدانیم چه کار کنیم تا مثل کسانی از علما و متشرعه و صلحای تابع علما باشیم که فرج شخصی و ارتباط خاص با حضرت ولی عصر - عجل ا... - داشته اند ، و محتاج نبوده اند که در امور خودشان یا غیر خودشان فی الجمله عدل عمومی را خواستار باشند . از قبیل نواب اربعه  و علمای معاصر آن ها که مقامات و کراماتی داشته اند که ما نداریم ، به طوری که نمی توانیم بگوییم مثل آن ها هستیم . باید مجالسی تشکیل دهیم و با رفقا و اصدقا بنشینیم و مذاکره کنیم که به چه راهی می شود به آن حضرت رسید و با آن حضرت رابطه داشت ؛ زیرا بلاکلام هر فیضی به ما می رسد - چه خصوصی و چه عمومی و چه داخلی و یا خارجی ، و چه جسمانی و چه روحانی - فقط از ناحیه ی همان یک فیض است و توجه به همه ی ائمه - علیهم السلام- هم به او راجع می شود ؛ لذا شخصی به حضرت رسول اکرم (ص) توسل نمود و حضرت رسول (ص) او را به فلان امام و فلان امام و در آخر به امام زمان (عج) حواله داد.»[44]

همچنین آیت ا... بهجت دراین مورد فرموده اند :

«زمانی مرحوم شیخ ابراهیم حائری در مسجد کوفه معتکف بود، حضرت غایب - علیه السلام-  را در خواب دید . حضرت به او فرمود : این ها که در این جا معتکفند ، از خوبان و صلحا هستند ، ولی هر کدام حاجتی دارد : مال ، عیال ، خانه ، قضای دین ، رفع کسالت و مرض و ... ولی هیچ کس به فکر من نیست و برای ظهور و فرج من به طور جدی دعا نمی کند !

گویا حضرت - علیه السلام- از ما می خواهد که اعتکاف  و توسل و دعایمان برای خصوص فرج و ظهور آن حضرت واقع شود . ولی ما به او خطاب می کنیم که : «عالم ز دست رفت ، تو پا در رکاب کن .»و یا اینکه می گوییم :«ای یوسف زهرا ، بیا.» غافل از این که او هم از خدا می خواهد که بیاید . مگر آمدن او به دست اوست که از او می خواهیم از زندان بیرون بیاید ؟! بلکه همه باید از خدا بخواهیم تا اذن دهد او ظهور نماید ،خود او هم منتظر امر خدا و الهامات خداست ، تا ظهور کند و خود را معرفی کند ، و از غریبی و درماندگی نجات یابد زیرا گرفتاری او ، گرفتاری همه بشر و نجات و فرج او ، نجات همه و فرج برای همه است.» [45]

همچنین آیت ا... العظمی بهجت (ره) فرموده اند :

«امام زمان -عجل ا...- به شخصی فرمود : خود را درست کن ، ما به سراغت می آییم . ترک محرمات و ارتکاب محرمات ، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است .»[46]

همچنین حضرت آیت ا... بهجت (ره) فرموده اند :

«باید اعتقاد داشته باشیم که عنایت و امداد حضرت غائب - عجل ا...تعالی فرجه الشریف - در وقایع  و حوادث و گرفتاری ها نسبت به شیعیان شامل است ، و آن حضرت امام مفترض الطاعه و حی است و قطعاً ظهور خواهد نمود و او «عین الله الناظره» و بر احوال ما مطلع است .

ما کسانی را دیده ایم که گویی در گشایش و گرفتاری ها با آن حضرت مخابره و تلگراف داشتند ، هر چه گفتند و یا از آن حضرت می خواستند ، همان می شد ! شخصی پیاده و خسته در بیابان بود ، سه مرتبه گفت : یا امام زمان یک مالی بفرست . فوراً چرخ و ارابه ای پیدا شد و او را شوار نمود و به مقصد رساند !

آن حضرت خیای به ما نزدیک است ولی ما او را نمی بینیم و دور می پنداریم .»[47]

تبیین صحیح سیرۀ حضرت مهدی (عج):

یکی از وظایف شیعیان محبوب کردن حضرت در جامعه می باشد و این محبوب کردن مستلزم تبیین صحیح سیرۀ حضرت مهدی (عج) می باشد . متاسفانه گاهی در جامعه حضرت را چهره ای خشن و خونریز و مایۀ عذاب و هلاکت معرفی می نمایند ، در حالیکه حضرت مظهر رحمت و رافت الهی هستند و از هر کس دیگر به ما مهربانترند و برای رفع مشکلات ما دعا
می نمایند هر چند که ما با اعمالمان موجبات ناراحتی ایشان را فراهم کنیم . حضرت آیت ا... بهجت (ره) در این زمینه چنین فرموده اند :

ائمه اطهار را نسبت به قاصدان ، مجاوران و زائرین ، مانند پدر مهربان نسبت به فرزندانش می دانند و موارد متعددی از دستگیری ائمه اطهار ، خصوصاً امام زمان (عج) از شیعیان را نقل می فرمایند . ایشان همچنین در مورد نظریۀ خونریزی هنگام ظهور می فرمایند :

«بعضی خیال  می کنند ، وقتی که حضرت ظهور می کند ، کشتار واقع می شود ، ولی چنین نیست ، بلکه کشتار ، قبل از ظهور آن حضرت است .» [48]

 

ایشان ظهور را مانع خونریزی ها می دانند نه باعث عذاب و هلاکت و می فرمایند :

«از این خونریزی هایی که پیش از ظهور حضرت حجت (ع) واقع می شود ، معلوم می گردد که ظهور آن حضرت ، مانع از خونریزی است ، چون ، همه ، طوعا یا کرها، تابع آن حضرت خواهند شد . نیز معلوم می شود که آن قدر باید ظلم و خونریزی صورت بگیرد که برای همه روشن گردد که «ملئت ظلماو جورا» و همه اهل زمین در هر کجا که باشند ، احساس کنند سایۀ ظلم و جور بر سر آنان است و همۀ جهانیان ، حتی کفار ، در فشار ظلم و ستم به سر ببرند و به انتظار نجات و ظهور فرج و مصلح  باشند . » [49]

ایشان همچنین فرموده اند : «زمان ظهور ، زمان دارایی محض است . در روایت است : «تظهر الارض کنوزها» احتمال دارد ، معادن را هم شامل بشود ، نه تنها آن چه را مردم در زیر زمین پنهان کرده اند . گنج های زیر زمین از عجایب است . معادن و گنج هایی که هنوز کشف نشده ، همگی در زمان ظهور حضرت صاحب الامر (عج) ظاهر می شود» [50] این بحث زیبا را با کلام نورانی حضرت علی (ع) زینت می بخشیم ، آن حضرت در خطبۀ 128 فرموده اند : «.... زمین میوه های دل خود (معادن طلا و نقره) را برای او بیرون می ریزد ، و کلیدهایش را به او می سپارد ، او روش عادلانه در حکومت حق را به شما می نمایاند ، و کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) را که تا آن روز متروک ماندند ، زنده می کند.

او خواسته ها را تابع هدایت وحی می کند ، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوس های خویش قرار می دهند ، در حالی که به نام تفسیر نظریه های گوناگون خود را بر قرآن تحمیل می کنند ، او نظریه ها و اندیشه ها را تابع قرآن می سازد .... »

 همچنین حضرت علی (ع) در حکمت 209 فرموده اند :«دنیا پس از سرکشی ، به ما روی می کند ، چونان شتر مادۀ به خود که به بچه خود مهربان گردد سپس این آیه را خواندند :

« و اراده کردیم که بر مستضعفین زمین ، منت گذارده آنان را امامان و وارثان حکومت ها گردانیم.»

دعا و تضرع در گرفتاریها :

حضرت آیت ا... بهجت در موارد متعددی بر دعا و تضرع برای رفع گرفتاریها تاکید فرموده اند و از بی تفاوتی دربارۀ بلاهائی که بر مسلمانان وارد می شود منع نموده اند ، در این مورد ایشان فرموده اند :

«با این که اندوه و شادی مومن به دیگران سرایت می کند ، چرا ما با این همه بلاها و مصایب که بر اهل ایمان وارد می گردد،

بی تفاوت هستیم ، یا ما ایمان نداریم ، یا آنان و یا قلب ها قسی شده است ! در روایت است که ظهور قائم آل محمد (ص)

«بعد قسوه القلوب»  خواهد بود .» [51]  

ایشان در مورد فلسفۀ نزول بلا فرموده اند :

«خداوند بلاها را بدون مصلحت و ملاک نمی فرستد و برای رفع آن ها دعا لازم است .خداوند سبحان می فرماید : «فلولا اذجاء هم باسنا تضرعوا»

یعنی باس و سختی و فشار ، باس ما و از طرف ماست و ما آن را برای شما فرو می فرستیم ، برای اینکه  به درگاه ما تضرع کنید و به ما روی آورید و از ما درخواست کنید و دعا نمایید . چرا چنین نیستند ؟ » [52] ایشان در جای دیگر نیز چنین فرموده اند : «با این که بر سر ما آتش می ریزد و باید دعا کنیم تا برطرف شود ، ولی دعا نمی کنیم  و حال دعا ، انکسار قلب ، سوختگی و آه که وقتی از قلب خارج می شود ، مانند تیر به هدف می خورد ، در ما نیست ! بله لقلقۀ زبان خیلی داریم ... ولی ما با این که مظلوم هستیم ، آن نداریم.»[53]

همچنین آیت ا... بهجت فرمودند :

«در خلوت و جلوت باید برای مسلمانان دعای جدی کرد ، زیرا از جملۀ یملاالارض قطا وعدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا (امام زمان (عج) برای ظهور ) زمین را پر از عدل و داد می کند ، بعد از آن که زمین پر از ظلم و جور گردد می رساند که همه - به جز اندکی- منحرف می شوند و آن گاه حضرت برای هدایت مردم ظهور می کند .

عبارت «بعد ما ملئت ظلما و جورا» تهدید عجیبی است ،زیرا می رساند که در آن زمان ، در روی زمین یک وجب هم عدل حاکم نیست . ظلم حاکی است به طوری که همه ی ملل حتی کفار هم می دانند که به ظلم گرفتارند ؛ وگرنه اهل کفر ، هر کدام - به هر مرام و دینی باشند- خود را به حق و مستقیم می دانند .

البته نباید از ثبات قدم در دین مایوس باشیم ، و نباید از دعا دست برداریم ، بلکه اگر توانستیم دیگران را هم به ثبات و استقامت با خود موافق کنیم ، و اگر نتوانستیم ، تنها خویشتن را در مقام خود تثبیت کنیم و با ظلم هم پیمان نشویم و با ظالمان معاونت نکنیم. »[54]

نزدیک دانستن فرج :

در مورد نزدیک دانستن فرج امیرالمومنین علی (ع) در خطبۀ 150 نهج البلاغه فرموده اند :

«پس دربارۀ آنچه که باید باشد شتاب مکنید ، و آنچه را که در آینده باید بیابید دیر مشمارید ،، چه بسا کسی برای رسیدن به

چیزی شتاب  می کند اما وقتی به آن رسید دوست دارد که ای کاش آن را نمی دید ، و چه نزدیک است امروز ما به فردایی که سپیدۀ آن آشکار شد . ای مردم اینک ما در آستانۀ تحقیق وعده های داده شده ، و نزدیک طلوع آن چیزهایی که بر شما پوشیده  و ابهام آمیز است ، قرارداریم »

همچنین در مورد نزدیک دانستن امر فرج امام جواد (ع) فرموده اند : «اگر برای این امر وقتی تعیین شود ، دلها را قساوت
 می گیرد و تودۀ مردم از اسلام بر می گردند ، بگویید چه زود است ، چقدر نزدیک است تا دل مردم آرام گیرد و فرج نزدیک شود.»

در همین زمینه آیت ا... العظمی بهجت (ره) فرموده اند : «اگر خبر دهند (حضرت) فردا ظهور می کند هیچ استبعاد ندارد ، لازمه این مطلب آن است که در بعضی از علائم بدا صورت می گیرد ، و بعضی دیگر از علایم حتمی هم مقارن با ظهور آن حضرت اتفاق می افتد ...» [55] شاید هیچ دلیلی که ظهور را در زمانی بسیار دور بدانیم ، بلکه طبق روایات و سخنان علما ظهور ممکن است ، بسیار نزدیک باشد از جمله دلایل احتمال نزدیکی ظهور عبارتند از : ملاقاتهای زیاد و سفارش حضرت مهدی (عج) به دعا برای فرج ، سفارش به دعا برای فرج و اشاره به نزدیکی ظهور ، بلوغ فکری  و علمی بشر و دلایل دیگر .

عده ای معتقدند که اکنون در عصر ظهور صغری هستیم و بعضی از علما هم این موضوع را تایید کرده اند . خوابها و ملاقاتهای فراوانی که در آنها امام فرموده اند که فرج نزدیک است یا ان شاء ا... ظهور نزدیک است نشانگر این است که خورشید عالم تاب امامت انشاء ا... تعالی در بین الطلوعین قرار دارد و تا طلوع صبح و روشنایی آفتاب امامت ، اندکی باقی است حضرت آیت ا... العظمی بهجت (ره) فرموده اند : «آیا نباید در فکر این باشیم که از کسی که خداوند برای اصلاح جامعه قرار داده بخواهیم که بیاید ، خود  او در مسجد سهله ، جمکران ، در خواب و بیداری در گوش افرادی از دوستانش بدو اینکه او را ببینند فرموده است . «فرج من نزدیک است ، دعا کنید» یا به نقلی فرموده : «فرجم نزدیک شده ، دعا کنید بدا حاصل شود.» [56]همچنین حضرت ا... العظمی مکارم شیرازی مد ظلله العالی فرموده اند :

 « همانطور که غیبت 2 مرحله دارد مرحله غیبت صغری و کبری ، ظهور هم دارای 2 مرحله است، ظهور صغری و کبری. اگر وجود حضرت را تشبیه کنیم به آفتاب،که در احادیث زیادی تشبیه شده ، در زمان غیبت بین الغروبین خواهد بود و یک طلوع آفتاب  در بین الطلوعین که ظهور صغری است . نام و آوازۀ امام زمان (عج) همه جا پخش می شود ، کوچک و بزرگ در محیط های متعلق به امام زمان ارواحنا فداه شوق و اشتیاق و علاقه  و ارتباط تازه ای پیدا می کنند. کتابها ، مجلس و مساجد و  و برنامه ها زیاد می شود . در سابق کمتر  مسجد یا حسینه ای به نام حضرت مهدی (عج) نامیده می شده ، حالا الی ماشاء ا... موسسات مختلف و خیابانها  و تشکیلات زیادی به نام حضرت وجود دارد ، که اینها همه اش نشان می دهد که بالاخره عنایت و ارداده الهی ، تعلق گرفته است که ظهور نزدیک باشد و ما در بین الطلوعین قرارداشته باشیم....پیداست که عنایت خاصی به این حرکات وجود دارد .» [57]

پس لازمه ظهور کبری ، ظهور صغری یا کوچک است ، این ظهور صغری مقدمه ای است جهت آمادگی مردم برای ظهور کبری تا درخواست از طرف مردم باشد و در نتیجه خداوند زمینه ظهور را فراهم نماید ، همانطور که آیت ا... العظمی بهجت (ره) فرموده اند که «اگر عده ای توافق بر صلاح کنند در ظهور آن حضرت موثر است.»[58]

یعنی ما برای فرج امام عصر (عج) فقط یک چیز کم داریم و آن اراده همگان برای مهیا شدن جهت استقبال از امام زمان (عج) و آمادگی برای ظهور آن حضرت است . پس باید دلها را متوجه امام عصر (عج) نمود و محبت ایشان را در دلها پروراند و در جشن ها  و مراسمات و جلسات ، در نمازهای جمعه و جماعت ، همه از روی جد و از عمق دل و با حال حزن ، ذکر دعای فرج  را به مصداق ذکرا کثیرا تبدیل کنیم . نکته اصلی طبق فرموده آیت ا... بهجت (ره) این است که : «راه خلاص از گرفتاری ها منحصر است به دعا کردن در خلوت برای فرج ولی عصر (عج) نه دعای همیشگی و لقلقه زبان و صرف گفتن «عجل فرجه» بلکه دعای با خلوص و صدق نیت و همراه با توبه» [59] «به طور یقین دعا در امر تعجیل فرج آن حضرت موثر است ، اما نه لقلقه زبان و «عجل فرجه» خشک و خالی و دعای همیشگی که در آخر منبر برای اینکه مردم از جا بلند شوند گفته می شود .»  [60]

همچنین آیت ا.. العظمی بهجت (ره) فرموده اند :

«ما نمی توانیم تعیین و تحدید کنیم که در «ملئت ظلما وجورا» چه مرتبه ای از ظلم و جور منظور است ، ولی ظاهراً این است که وقتی ظلم فراگیر و پر شد دیگر کار تمام است و آن حضرت ظهور می کنند ، زیرا نفرمودند :

«ملئت و بقیت علی ما ملئت» (پر شود و بر آن حالت باقی بماند) بلکه فرمودند : ملئت و این امر یعنی ملئت ظلما و جورا در این زمانه مستقر شده است ، به طوری که الان یک وجب از زمین ، از ظلم و جوور خالی نیست . ولی ما نمی توانیم تحدید و مشخص کنید که مقصود چه مرتبه ای از ملئت منظور است ، زیرا تمام خصوصیات وقت ظهور تعیین نشده است ، و همه علامت هایی که برای ظهور تعیین کرده اند واقع نشده است ، از این جا معلوم می شود که آن مرتبه از «ملئت» هنوز تحقیق پیدا نکرده است.» [61]

آمادگی برای ظهور حضرت :

یکی از وظایف مهم منتظران  این است که ابتدا خود و سپس دیگران را ، برای امر ظهور آماده  کنند ، یعنی هر لحظه آماده پذیرش قیام و حکومت حضرت باشد . هر نهضتی در صورتی امکان پیروزی دارد که قبلاً در ابعاد مختلف برای آن زمینه سازی لازم شده باشد . همچنین آماده نبودن زمینه علت عدم موفقیت بسیاری از پیامبران و امامان گردید .

چون قیام حضرت مهدی (عج) هدف نهایی انقلاب های مقدس بشری است و انقلابی عمیق و همه جانبه است ، مستلزم آمادگی و زمینه سازی وسیعتری می باشد . بنابراین تا آمادگی فردی و اجتماعی در بین مردم ایجاد نگردد ، حضرت مهدی (عج) قیام نمی کنند . دوران انتظار ، دوران آمادگی است و همه افراد جامعه باید برای آنکه جزء منتظران و یاران واقعی حضرت باشند ، باید شایستگی های لازم را در خود و جامعه ای که در آن زندگی می کنند فراهم نمایند .

حضرت آیت ا... العظمی  بهجت (ره) در این زمینه می فرمایند : «ائمه (علیه السلام) را که ولی نعمت های ما و مجاری فیض هستند ، نمی توانیم مشاهده کنیم . امام زمان (عج) هم اگر بیاید ، با او همان معامله را می کنیم ، که با آبای طاهرینش کردیم . آیا می شود امام زمان - عجل ا... - 400 میلیون یاور داشته باشد و ظهور نکند.»[62] از این کلام ایشان چند نتیجه می توان گرفت یکی اینکه اگر شیعیان آماده باشند ، حضرت ظهور خواهد کرد ، و این مفهوم بعضی روایات نیز می باشد که یکی از شرایط هنگام ظهور ، تشنه بودن مردم برای آمدن یک منجی و درخواست عمومی مردم می باشد . نتیجه دیگر اینکه علت اصلی غیبت آماده نبودن مردم می باشد . وگرنه خداوند خیر مطلق است و بزرگترین رحمت خود را از مردم منع نمی کند مگر به خاطر ظرفیت نداشتن خود مردم اما نتیجه ای که مورد بحث ماست اینکه شیعیان ، آمادگی برای ظهور حضرت را ندارند ، و همانطور که از بعضی تشریفات هم می توان فهمید . هنوز عمومی شیعیان از عمق دل و باطن خود ، حضرت را نمی خواهند و از غیبت حضرت ناراحت نیستند . در همین زمینه ایشان فرموده اند : «تنها انتظار فرج کافی نیست ، تهیا ، بلکه طاعت و بندگی نیز لازم است ، مخصوصاً با توجه به قضایایی که پیش از ظهور امام زمان (عج) واقع می شود،به حدی که«ملات ظلما و جورا»

خدا می داند که به واسطۀ ضعف ایمان بر سر افراد چه می آید . خدا کند ظهور آن حضرت با عافیت مطلقه برای اهل ایمان و طاعت و بندگی انجام گیرد ؟ خدا به اهل ایمان توفیق دهد که از فتن مضله کناره گیری کنند.» [63] البته کار واقعاً مشکل است و شاید به همین دلیل انتظار فرج از افضل اعمال شمرده شده است . آیت ا... العظمی بهجت (ره) در این مورد چنین فرموده اند : «کسانی که در زمان ائمه (ع) به بنی امیه و بنی العباس گرایش داشتند ، مگر دیوانه بودند ؟!  آنها از میان دو راه دین و دنیا و

ضد آخرت را اختیار می کردند ، و هنور مناصب آنها برای ما عرضه نشده تا امتحان خود را پس بدهیم .»[64]

همچنین در جایی ایشان فرموده اند : «خدا توفیق دهد که به سوی امام زمان (عج) تیر پرتاب نکنیم»[65]

یعنی کار واقعاً سخت و حساس است و انسان باید از خدا بخواهد ، که او و دین او را حفظ کند . همچنین ایشان در جای دیگری چنین فرموده اند :

«در زیارت حضرت غایب (عج) وارد شده است :

با اینکه اگر انسان خائن باشد ، باید خائف باشد و شخص مهذب و بی گناه و پاک از کسی بیم ندارد ، ولی آن حضرت با آن حریم پاک ، از اظهار خود خایف است .

بنابراین ، از گناه ها و به خاطر اعمال ما است که آن حضرت هزار سال است در بیابان ها در به در و خائف است»[66]

یعنی ما باید خود را هم سنخ حضرت کنیم تا به حضرت نزدیک شویم و گرنه اگر اعمالمان خلاف رضایت حضرت باشد ، روز به روز از حضرت دورتر می شویم و خدای نکره ممکن است به عنوان دشمن ، در برابر حضرت قرار گیریم .

آیت ا... بهجت در مورد آمادگی برای ظهور چنین فرموده اند :

«یملا الارض قسطا و عدلا ، بعد ما ملت ظلما و جورا .» [67]

[حضرت مهدی - عجل ا... - پس از ظهور] زمین را پر از عدل و داد می کند . بعد از آن که زمین از ظلم و جور پر شده باشد .

«یعنی بدون عدل ، کار مردم درست نمی شود ، و جامعه و افراد اجتماع جز با آمدن آن حضرت اصلاح نمی گردد . با این که این مطلب خیلی روشن است که این انسان عادل می تواند عدل را اختیار کند و روی زمین گسترش دهد ، و این قضیه از قضایایی است که قیاساتها معها و نیاز به استدلال ندارد . با این حال ، چرا همه می خواهند او بیاید؟چون همه فهمیده اند به ظلم گرفتارند وهمه پی برده اندکه علاج آن ها اجرای عدل و رعایت حقوق است، لذا همه به زبان حال می گویند : عادل بیا !»

همچنین آیت ا العظمی بهجت (ره) فرموده اند :

« آرزوی ما این است که هم دولت حق در جهان حکومت کند ، و هم همه بر صراط مستقیم عبودیت قرار بگیریم . بنابراین ، اگر قبل از ظهور دولت حق خاطر جمع باشیم که بر صراط مستقیم بندگی هستیم ، بهتر است . لذا باید  از گناهانی که زمینۀ ظهور دولت حضرت غائب (عج) را برای ما فراهم نمی کند ، پرهیز نماییم .»[68]

 

منابع :

1- نهج البلاغه - ترجمه محمد دشتی

2- صحیفۀ سجادیه - ترجمه حسین انصاریان

3- امام زمان (عج) در کلام آیت ا... بهجت (ره) - محمد تقی امیدیان

4- در محضر آیت ا... العظمی بهجت 600 نکته - محمد حسین رخشاد

5- در محضر آیت ا... العظمی بهجت 700 نکته - محمد حسین رخشاد

6- در محضر آیت ا... العظمی بهجت 500 نکته - محمد حسین رخشاد

7- معرفت امام عصر (عج) و تکلیف منتظران - ابراهیم شفیعی سروستانی



1- 500 نکته

5و2و1 - امام زمان در کلام آیه ا... بهجت

3- ترجمۀ روایت ذکر شده اصول کافی ج 1 ص 369

4- بر گرفته از مضامین آیات و روایات به ویژه آیه ی 59 سورۀ نساء

 

 

2و1- امام زمان (عج) در کلام آیت ا... بهجت

 

1- امام زمان (عج) درکلام آیت ا.. بهجت (ره)

2- 600 نکته

3- 700 نکته

4- امام زمان درکلام آیت ا... بهجت

5- در محضر آیت ا... بهجت 500 نکته

2و1-  600 نکته

3- 700 نکته

4- در محضر آیت ا... بهجت  - 700 نکته

 

1-  امام زمان (عج) در کلام آیت ا... بهجت (ره)

1- 500 نکته

2- امام زمان (عج) در کلام آیت ا... بهجت (ره)

3-  600 نکته

1- در محضر آیت الله بهجت 600 و 700 نکته

2- 500 نکته

1- فیضی از ورای سکوت

2- 600 نکته

3- فیضی از ورای سکوت

4-  600 نکته

5- در محضر آیت ا.. بهجت 600 نکته

1- در محضر آیت ا.. بهجت 600 نکته

2- 600 نکته

3و2و1- در محضر آیت ا... بهجت

4- 600 نکته

 

 

 

1- امام زمان (عج) در کلام آیت ا... بهجت

2- 500 نکته

4و3- امام زمان (عج) در کلام آیت ا... بهجت

 

1- در محضر آیت ا... بهجت 700نکته

2- در محضر آیت ا... بهجت 700نکته

3-  بحار الانوار

4- در محضر آیت ا... بهجت

5- 500 نکته

1- 500 نکته

2- 500 نکته

1- 500 نکته

2- 500 نکته

3- 600 نکته

1-600 نکته

2- 500 نکته

2و1- 600 نکته

3- 700 نکته

4- 500 نکته

 

1- در محضر آیت ا... بهجت

2- در محضر آیت ا... العظمی بهجت (ره)600 نکته .

1- مجله خورشید مکه شماره 5 ، ص 27

2 - در محضر آیت ا... بهجت

3- در محضر آیت ا... بهجت

4- در محضر آیت ا... بهجت

5- 700 نکته

 

1- در محضر آیت ا... بهجت (ره) 600 نکته

2- در محضر آیت ا... بهجت (ره) 600 نکته

1- در محضر آیت ا... بهجت (ره) 600 نکته

2- در محضر آیت ا... بهجت (ره) 700 نکته

3- در محضر آیت ا... بهجت (ره) 700 نکته

 4- 500 نکته

5- 500 نکته

مقاله روحیه جهادی

 

 

باسمه تعالی

روحیۀ جهادی از منظر امام خمینی (ره) و امام خامنه ای(مد ظله العالی)

احمد محمدی فرد زیارانی

چکیده

 روحیه جهادی از مهمترین موضوعاتی است که مورد نیاز جامعه امروز ما می باشد، زیرا تنها با روحیه جهادی است که، عقب ماندگی های گذشته، در ابعاد مختلف جبران می گردد.امام خمینی (ره) و امام خامنه ای از بهترین الگوها در داشتن اوج روحیه جهادی می باشند، و با بهره گیری از کلام نورانی و مراجعه به سخنرانی ها و بررسی دقیق توصیه های مهم ایشان ، می توان به راه کارهای چگونگی ایجاد افزایش روحیه جهادی ، دست یافت.  ایمان ، معنویت و انگیزه الهی ، مسؤولیت پذیری به اندازه توان و با نیت الهی، جدیت و تلاش خستگی ناپذیر با به کار گیری عقل، علم، تخصص، تجربه و استفاده از همه ظرفیت ها  و توان موجود،  از مولفه های مهم در سخنان ایشان در موضوع  روحیه جهادی می باشد. داشتن سعدصدر و تحمل سختی ها و همچنین مدیریت خرد مندانه ، با اعتماد به نیروهای مومن و کارامد و سپردن کار به آنها از مواردی است که از کلام ارزشمند و رهنمودهای حکیمانه امام خمینی (ره) و امام خامنه ای به دست می اید ، که با بهره گیری و نصب العین قراردادن  این رهنمودها ،  روحیۀ جهادی  در جامعه گسترش یافته  و پیشرفت سریع تر  در راه رسیدن به اهداف نظام اسلامی حاصل خواهد شد.

کلید واژه: روحیه، جهادی، امام خمینی (ره) و امام خامنه ای

مقدمه

 روحیه جهادی از مهمترین اموری است که جهت پیشرفت و رسیدن به هدف باید بکار گرفته شود. الگوی عملی در داشتن روحیه جهادی در عصر حاضر بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) و نائب بر حق ایشان امام خامنه ای می باشند که این انقلاب عظیم را در این دنیای پر از حوادث و فتنه به خوبی هدایت کرده اند. با توجه به اینکه ملت ها در زمان طاغوت های گذشته از ابعاد مختلف عقب نگه داشته شده اند، لازمۀ جبران این عقب ماندگی، روحیه جهادی می باشد. اساسا روش صحیح کار در فرهنگ غنی اسلام، روش جهادی می باشد. در این روش، فرد منتظر دستور و پاداش و نتیجه نیست بلکه هدفش ادای تکلیف و کسب  رضایت خدا می باشد.

« در تعریف روحیه گفته اند: « روحیه عبارت است از مجموعه کلی و کیفی هاله های پدیده ای احساسات، عواطف و اشتیاق فردی و یا گروهی انسانی برای کار بهتر نتایجی که از اختلاط و امتزاج عوامل روحی و روانی انسانی که منجر به روحیه می گردد عبارت اند از: اعتماد به نفس، امید به زندگی و موثر بودن در کلیه جریانات فردی و اجتماعی» روحیه و انگیزه می تواند مادی باشد و لذا در اثر دستیابی یا عدم دستیابی به انتظارات مادی، فراز و نشیب خواهد داشت، درحالی که معنویت، عامل غیر مادی است و فرد خود را در برابر خدای متعال موظف می بیند که تلاش و حرکت اجتماعی یا سیاسی یا جهادی را انجام دهد و اگر بر تلاش و جهاد خود اجری قائل باشد آن را نزد خداوند تبارک و تعالی جستجو می کند و بالاترین فوز را برای خود، رضایت حق می بیند» ( معاونت تبلیغات سپاه، 1389، ص 56 و55 )

روحیه جهادی با داشتن انگیزه خالص الهی به دست می آید و وقتی انسان به خداوند متعال وصل شد ، می تواند با توکل به خدا کارهای بزرگ که به ظاهر،  نشدنی است را محقق سازد.« از نظر لغت جهاد از ریشه جَهد و جُهد به معنای مشقت و زحمت و همچنین توان و طاقت است. بنابراین جهاد به معنای به کار بردن تمام توان و قدرت و تحمل سختی ها برای مقابله با دشمن است. این کلمه بیشتر بر دفع دشمن به وسیله جنگ اطلاق می شود. ولی گاهی نیز معنای آن وسعت یافته، شامل دفع هر چیزی که ممکن است به انسان ضرری برساند می شود، مانند: مبارزه با شیطان که انسان را گمراه می کند و یا نفس اماره که به بدیها امر می کند چنان که پیامبر (ص) مخالفت با هوای نفس را جهاد اکبر نامیده است. »(فرقانی، 1377، ص 15)

آیات متعددی در قران به اهمیت و فضیلت جهاد در راه خدا اشاره کرده است. به عنوان نمونه در آیات انتهایی سوره صف خداوند مومنان را تشویق به جهاد می کند و وعده های متنوعی را به عنوان پاداش این جهاد با جان و مال ذکر می کند از بخشش گناهان گرفته تا ورود در بهشت و نصرت و پیروزی. (سوره صف، آیات 9 تا 13)

البته جهاد فقط مختص به جنگ نظامی نیست بلکه ابعاد مختلفی دارد که در هر زمانی می توان از این امر مقدس برای پیشبرد اهداف اسلام استفاده کرد، از جمله ابعاد فرهنگی، اقتصادی و سیاسی  . در روایات متعددی معصومین (ع) به جهاد سفارش فرموده اند از جمله امام علی (ع)  در حدیثی فرموده اند: « جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند آن را بر روی خواص دوستان خود گشوده، چنان که جهاد، لباس تقوا زره محکم الهی و سپر قوی اوست.» ( فرقانی، 1377، ص 37، به نقل از نهج البلاغه، خطبه 27).

بعد از معصومین (علیه السلام) در عصر حاضر بهترین الگوی عملی در امر مقدس جهاد، علمای ربانی و فقهای عظام می باشند و جا دارد که در همه امور زندگی که بیش از گذشته از اندیشه ها و نظرات عالمان بزرگ معاصر به ویزه امام خمینی (ره) و امام خامنه ای استفاده شود ، به ویژه در بحث روحیۀ جهادی که این دو باقیمانده از خاندان پیامبر (ص) با تلاش بی وقفه  والهی خود، نظام مقدسی را بنیان نهاده اند که حفظ و رشد روزافزون آن ، نیاز مند روحیه جهادی است.

تحقیق قبلی با عنوان این مقاله  مشاهده نشده است ، اما در موضوعات مرتبط با آن تحقیق صورت گرفته است.

در این تحقیق  روحیۀ جهادی از منظر امام خمینی (ره) و امام خامنه ای مورد بررسی قرار می گیرد و  راه کارهای عملی موجود در سخنان ایشان جهت تحقق روحیۀ جهادی ، استخراج می گردد.

در این تحقیق  از روش کتابخوانی استفاده شده است و با مراجعه به کتابهای مختلف مرتبط با موضوع که شامل سخنان امام خمینی (ره) و امام خامنه ای بوده است ، از اندیشه ها و نظرات ایشان در موردایجاد و حفظ  روحیه جهادی،  در مردم جامعه ، استفاده شده است.

روحیۀ جهادی و اخلاص و معنویت

از عواملی که در افزایش روحیه جهادی موثر است اخلاص است، فردی که انتظار اجر و پاداش از کارش نداشته باشد، در صورتی که دیگران هم کار او را نبینند، برای خدا کارش را انجام می دهد و کاهش در روحیه جهادی او نخواهد داشت. امام خمینی (ره) در پیامی در این زمینه فرموده اند: « دنیا با همه زرق و برق ها و اعتباراتش به مراتب کوچکتر از ان است که بخواهد پاداش و ترفیع مجاهدان فی سبیل الله گردد و جهاد فی سبیل الله بزرگتر از ان است که گوهر زیبای عمل خود را به عیار زفارف دنیان محک بزند.» ( مهدی مرندی، 1383، ص 60)

البته لازمۀ اخلاص که مقام بسیار بالایی می باشد ، مراقبت از نفس و محاسبه می باشد ونیاز به مجاهدت و تلاش مستمر دارد. امام خمینی (ره) خطاب به  پاسداران در این زمینه فرموده اند: «اگر بخواهید به اسلام و ملت خودتان خدمت بکنید، اگر بخواهید خدمت شما دوام داشته باشد، اگر بخواهید خدمت شما پیش خدای تبارک و تعالی اجر داشته باشد، مقصد را مقصد الهی کنید، برای خدا قدم بردارید، مجاهده را برای خدا بکنید، پاسداری را برای خدا بکنید، شما خیلی زحمت می کشید، خیلی زحمت کشیدید، شما به اسلام حق دارید لکن جهاد کنید؛ جهاد نفس کنید.» ( همان، ص 94 و 93 )

البته از لوازم اخلاص این است که انسان کار بزرگی را که انجام می دهد، از خود نبیند ، بلکه از خدا ببیند و این ندیدن عمل باعث افزایش روحیه جهادی خواهد شد. امام خمینی (ره) در سخنانی در جمع فرماندهان سپاه در این زمینه فرموده اند: « امروز صبح بعد از ملاقات با تنی چند از پاسداران به این فکر افتادم که ای کاش من هم یک پاسدار بودم اینها چه می کنند و من چه کار، انها می روند با دشمن اسلام می جنگند و من در اینجا هستم و نمی توانم. شما قدر خود را بدانید... عمده این است که قصدتان خالص باشد که بحمدلله است. روحیه این جوانان 20 ساله از اموری است که انسان را به تعجب وا می دارد.» ( همان، ص 58)این از عظمت روحی امام خمینی (ره) است که با وجود اینکه بنیانگذار نظام اسلامی و رهبر کبیر انقلاب بودند، نقش خود را اندک و دیگران را از خود بالاتر می دیدند. اخلاص و ایمان، مقدمه و لازمه داشتن روحیه جهادی می باشد و با آنها روحیه جهادی مضاعف می گردد. امام خمینی (ره) در این زمینه فرموده اند: « اول باید اخلاصتان را قوی بکنید، ایمانتان را قوی بکنید، بعد دنبال کار بروید، به ان طوری که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است و این اخلاص و ایمان، شما را تقویت می کند و روحیه شما را بالا می برد و نیروی شما جوری می شود که هیچ قدرتی نمی تواند مقابله بکند.» (موسسه قدر ولایت، 1388، ص 114و113)

مکرر در بیانات امام خمینی (ره) و امام خامنه ای به اهمیت موضوع ایمان در پیشرفت امور مادی و معنوی اشره شده است و یک کلید واژه پر تکراری در کلام ایشان می باشد حضرت امام خمینی (ره) در بره این موضوع فرموده اند: « توجه به خدای تبارک و تعالی و مبدا قدرت است که شما را پیروز می کند. قوه الهی در خودتان ایجاد کنید. این قوه الهی و قدرت الهی موجب این معنا می شود که خدای تبارک و تعالی طرف شما را بترساند، هر چند زیاد باشند، شما غلبه به انها بکنید.» (همان، ص 128)

ار اثار و نتایج معنویت، تکلیف مداری است که انسان با ایمان کار را به عنوان تکلیف الهی به صورت جهادی انجام می دهد. مقام معظم رهبری در این زمینه فرموده اند: « وقتی ما برای خدا کار کنیم، اگر به حسب ظاهر پیشرفت کردیم، خشنودیم، اگر پیشرفت هم نکردیم، باز هم خشنودیم. چون برای خدا کار کرده ایم. چون وظیفه مان را انجام داده ایم، چون ادای تکلیف کرده ایم... ما باید خودمان را علاج کنیم. باید متحول بشویم. باید به سمت حیات معنوی اولیای خدا حرکت کنیم. این علاج همه دردها در دنیا و برای همه است.» ( اداره تبلیغات سپاه، 1386، ص 60)

معنویت در حفظ قوانین روحیه جهادی مساله اساسی و مهمی است و باعث می شود انسان در برابر دشمنان بایستد و مقاومت کند و پیروز  شود، مقام معظم رهبری در این زمینه می فرمایند: «معنویت، اسنان را در برابر مطامع استکباری و زیاد طلبی های دشمنان، بر می انگیزاند و راه را قدرتمند و با اراده و در نهایت پیروز می سازد. قوت قلب و شجاعت و نترسیدن یکی از اثار مهم معنویت است... معنویت تمامی گره های به تظاهر سخت و بازنشدنی را می گشاید. پیروزی در انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، ازمایش بزرگ از این اثر ارزشمند معنویت بود.»(اداره تبلیغات سپاه، 1386، ص 57و56)

روحیۀ جهادی و تحمل مشکلات

از لوازم داشتن روحیه جهادی، تحمل مشکلات است و بودن صبر و استقامت و روحیه جهادی محقق نمی شود. استقامت و صبر و تحمل مشکلات، کلید فتح و پیروزی است و در قران و روایات و سخنان علما به ان تاکید ویژه ای شده است. مقام معظم رهبری در این زمینه فرموده اند: « سنت الهی این است. «فان مع العسر یسرا» (سوره انشراح آیه 5) اگر سختی ها را تحمل کردید، خدای متعال درهای فرج را خواهد گشود. اگر مجاهدت در راه خدا را به جسم و نفس خودتان هموار کردید، خدای متعال روشنایی فرج را به شما نشان خواهد داد و درهای فرج را به روی شما باز خواهد کرد. «و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب» ( سوره طلاق، ایه 3و2) خدای متعال به برکت مجاهدت و به شرط ایستادگی و به شرط ایستادگی، بیرون از دایره محاسبه معمولی عقول بشری، درها را باز می کند و راه ها را هموار می نماید.» (اداره تبلیغات سپاه، 1386، ص 233)

امام خمینی (ره) در زمینۀ طبیعی بودن وجود مشکلات و ضرورت تحمل آن،  در جمع مسولین سپاه فرموده اند: « هر انسانی که مشغول کاری می شود البته مشکلات دارد و کسی که بخواهد مشکلی در کاری نباشد باید مثل مرده ها در قبرستان برود و یا منزوی باشد، اگر قرار باشد افراد متعهد کنار بروند، مسوول هستند. انان که کمر برای حفظ اسلام بسته اند، باید اگر همه هم رفتند، انها بمانند.» فردی که به خدا توکل کند، دیگر مشکلات مادی نمی تواند او را از پای در اورد. زیرا مشکلات مادی محدود هستند و در برابر عظمت خدا چیزی به حساب نمی ایند. امام خمینی (ره) در این زمینه فرموده اند: «مشکلات، مشکلات مادی است، مشکلات مادی در مقابل معنویت نمی تواند عرض اندام کند. انها که به معنویت مجهزند، آنهایی که به خدا متصل هستند و انهایی که به مبدا وحی متصل هستند، انها را امور مادی از مقاصد خودشان باز نمی دارد.» (معاونت تبلیغات سپاه، 1389، ص 186) امام خامنه ای نیز در این زمینه به پاسداران سفارش فرموده اند: «کارتان را یک کار الهی بدانید، این شرط اول، باید قدرت تحمل داشته باشید. این خصوصیت لباس شما و کار شما و شغل شما است. خودتان را باید اماده کنید، برای اینکه مشکلات را تحمل کنید.» (عزت الله معتمد، 1388، ص 181)

روحیه جهادی و مسؤولیت پذیری

مسوولیت پذیری از لوازم داشتن روحیه جهادی است. فردی که روحیه جهادی داشته باشد از مسوولیت بزرگ و کارهای سنگین نمی ترسد بلکه در حد توان خود مسوولیت های بزرگ را انجام می دهد. امام خامنه ای در این مورد فرموده اند:«به اعتقاد بنده سه بخش عمده در مسوول وجود دارد سه امادگی و احساس مسوولیت: اول اینکه برای نفس کار و عمل اماده باشد. تنبلی و بی حالی و سهل انگاری و کار را به دست حوادث و قضا و قدر سپردن، اولین بلایی است که ممکن است یک مدیر را از صلاحیت کافی و لازم، ساقط کند. جدی بودن در کار، ارام نداشتن برای کار، احساس مسوولیت برای اصل اقدام و کار و وظیفه ای که بر عهده گرفته، بسیار مهم است. به همین جهت هم هست که اگر کسی واقعا در بخشی از بخشهای کشور احساس می کند که کفایت لازم برای این کار را ندارد، معلوم نیست که پذیرش ان کار، شروع باشد. چون قبول این کار، به معنای این است که تعهد کند و بپذیرد که این کار را به انجام برساند. این بدون کفایت و لیاقت امکان پذیر نیست.» (معاونت تبلیغات سپاه، 1389، ص 75) البته این به معنای قبول هر مسوولیتی توسط هر فردی نیست، چه بسا گاهی روحیه جهادی باعث شود فرد یک مسوولیت را نپذیرد. زیرا می بیند که فرد بهتر از او برای انجام کار وجود دارد و قبول مسوولیت را خیانت به نظام می داند. مقام معظم رهبری در این زمینه فرموده اند:«اگر در جایی احساس کردید که مسوولیت شما موجب این است که کارها را که بشود، حتما مسوولیت را واگذار کنید.... آقایی است که اشتغالات خیلی زیادی دارد... این به کارها نمی رسد همین طور در آنجا مانده است. این شغل را به یک نفر دیگر واگذار کنند که بیاید سریع این کار را انجام بدهد. یعنی این طور نباشد که برای ما، شغل مسالۀ اول باشد، مساله اول کار است.» (همان، ص 91) مقام معظم رهبری درباره نقش مهم احساس مسوولیت و ارتباط ان با نقش ایمان، فرموده اند: «ایمان باید همراه بشود با احساس مسؤولیت، یعنی انسان یک وظیفه ای را متوجه به خود بداند، بداند وظیفه دارد. بدون احساس مسوولیت، این ایمان کارایی خود را از دست خواهد داد. این دو عنصر باید همراه بشود با شجاعت، رشادت، روحیه امدن به میدان، توجه به قدرت درونی خود، چون یکی از چیزهایی که هر مجموعه ای را ، هر ملتی را ، هر سپاهی را ، دچار انهدام می کند، این است که از قدرت خود غافل بماند.» (عزت الله معتمد، 1388، ص 220)

روحیه جهادی و جدیت و تلاش

جدیت و تلاش عنصر جدایی ناپذیر، روحیۀ جهادی است و اصل اساسی در روحیه جهادی تلاش و مجاهدت مستمر و خستگی ناپذیر و دوری از کم کاری و سستی در کار می باشد. مقام معظم رهبری در این زمینه فرموده اند:« ان جاهایی که موفقیتی نبود، ناشی از چند عامل بوده است که کم کاری و کم ابتکاری از جمله انهاست، این ها به مدیریت مربوط می شود. مدیریت های ضعیف، معمولا کارشان، ابتکارشان و پزینش انسان های کار امدشان کم است، یا این که در مقابل امواج فرهنگی غرب تسلیم می شوند... یک مدیر اگر در مقابل این ها حالت وادادگی پیدا کرد، همین چیزهایی که پیش امده (ضعف فرهنگی) پیش می آید. وادادگی مدیران، یگی از مهمترین و مؤثرترین و مضرترین عواملی است که دستگاه های فرهنگی را به انحراف می کشاند.» (همان، ص 89)

یکی از لوازم داشتن جدیت و تلاش، داشتن وجدان کاری است. وقتی فرد خود را در برابر مردم و بیت المال و خون شهدا مسؤول بداند، وجدان کاری خواهد داشت و بدون داشتن وجدان کاری روحیه جهادی محقق نمی شود. مقام معظم رهبری در این زمینه فرموده اند:« من می خواهم یک نکته را که واقعا در کشور ما باید رویش قدری کار بشود، عرض بکنم و آن وجدان کاری است که باید در کارکنان ما خیلی زیاد تزریق و تلقین بشود،... باید به وجدان کار، و وجدان آن وظیفه و مسوولیتی که بر دوش هر یک از افراد شماست، خیلی اهمیت بدهید و آن را احیا کنید. امروز کار در کشور ما، باستی پر تلاش انجام بگیرد. بدون وجدان کار هم نمی شود.» (همان، ص 97) البته این جدیت و تلاش باید همراه با بکار گیری همه ظرفیت های ممکن باشد و این لازمۀ یک مدیریت جهادی می باشد. مقام معظم رهبری در این زمینه می فرمایند: «تلاش مجاهدت امیز و تلاش سخت؛ یعنی بکار گیری عقل، علم، تخصص و تجربه و به کار بردن همه ظرفیت دستگاه تحت مدیریت، برای رسیدن به ارمان های نظام اسلامی، رفتار دینی است. اگر یک مسوول خیلی هم مقدس مناسب باشد، اما از ظرفیت خود برای کار و تلاش استفاده نکند، رفتار دینی او ناقص است...البته مسؤول متدین کسی است که این ضوابط را در زندگی خود به عنوان اصول حتمی و غیر قابل تخلف در نظر داشته باشد.» (همان، ص 101)

امام خمینی (ره) خود الگوی جدیت و تلاش مستمر و خستگی ناپذیر بودند. « یکی از خدمتگزاران جمهوری اسلامی می گوید: خدمت امام رسیدم و عرض کردم من از کار کردن خسته شده ام. کارهایم خیلی زیاد است و توان انجام آنها را ندارم اگر ممکن است، دیگری را به جای من نصب کنید، تا من کمی استراحت کنم. امام در پاسخ فرمودند: « اگر بناست کسی دست از کار بکشد و از وظیفه شانه خالی کند من از شما اولی هستم، چون با این سن پیری و خستگی فراوان، بیشتر نیاز به آسایش دارم. من شرمنده شدم و دیگر حرف نزدم.» (عباس شفیعی، 1387، ص 151)

در این زمینه بکار گیری همه توان برای رسیدن به هدف مقام معظم رهبری خطاب به پاسداران فرموده اند: «همه تلاش و ابتکار خلاقیت و دانش و تخصص و ایمان و صفا و معنویت خود را باید به کار گیرد تا بتواند نقش تاریخی خود را برای دنیا نه فقط برای ایران اسلامی تعیین کننده است ایفا کند.» (عزت الله معتمد، 1388، ص 179) و این اهمیت کار سپاه و پاسداران سپاه را نشان می دهد که طبق گفته فرمانده معظم کل قوا در کل عالم تاثیر گذار می باشد.

ایشان در جای دیگر درباره جدیت و تلاش در پیشبرد اهداف نظام در دیدار با پاسداران فرموده اند:« عزیزان من لحظه ای نباید متوقف شد. باید دائم در حال پیشرفت بود؛ چون دشمن منتظر توقف است تا حمله کند. بهترین راه برای متوقف کردن حمله دشمن و بر هم زدن آرایش او، حمله شماست. پیشرفت شما حمله به دشمن است.» (همان، ص 200) فرماندهی معظم کل قوا تاکید ویژه ای بر مجاهدت و تلاش برای رسیدن به اهداف والای مادی و معنوی دارند. ایشان در این زمینه فرموده اند:« امروز حرف اصلی من به شما عزیزان و ملت ایران این است که به هیچ فردی، به هیچ ملتی، به هیچ جمعیتی، از خزانه غیب الهی، هیچ چیزی نمی دهند، مگر با تلاش و کوشش... «لیس للانسان الا ما سعی» (سوره نجم، ایه 39) هم در دنیای مادی این طور است؛ یعنی ملت هایی که کار کنند، فکر کنند، ابتکار کنند، سختی ها را تحمل کنند، به امکانات مادی و رفاه و پیشرفت خواهند رسید و هم در میان معنویات این گونه است. ملت هایی که تلاش کنند، مجاهدت کنند، ایثار کنند و از کار و فداکاری نترسند، خدای متعال به آنها همه چیز را خواهد داد.» (اداره تبلیغات سپاه، 1386، ص 331)

روحیه جهادی و مدیریت

«مدیریت فرایند برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل و استفاده بهینه از منابع، به منظور انجام اهداف عملکردی، مدیریت نامیده می شود.» (عباس شفیعی، 1387، ص7). مساله مهم در مدیریت انجام کار بوسیله دیگران می باشد، مقام معظم رهبری در این زمینه فرموده اند:« خداوند مدیریت می کند، اما عمل را به عهده دیگران می گزارد. به هر حال «مردی و کاری»؛ به این نکته هم اهمیت بدهید، خیلی مهم است. مدیر وظیفه هدایت و نظارت مجموعه تحت امر در راستای رسیدن به اهداف را به عهده دارد. اجرا به عهده افراد است. مدیران نباید با ورود در اجرائیات، از مساله مهم هدایت مجموعه به سوی مقصد و نظارت بر عملکرد انان غفلت نمایند.» (معاونت تبلیغات سپاه، 1389، ص 100).

لازمه سپردن کار به دیگران، اعتماد به نیروهای لایق و مطمئن می باشد و با توجه به مشکلات فراوان که در این مسیر ممکن است بوجود اید، سعد صدر امر بسیار مهمی در مدیریت می باشد. مقام معظم رهبری در این رمینه فرموده اند:« از رموز موفقیت در این راه، اعتماد بر نیروهای مومن و کار امد و بهره مندی از آنان، حفظ یکپارچگی و وحدت، سعدصدر در مدیریت امور فرهنگی و از همه مهمتر، توکل بر قدرت لایزال الهی است.» (همان، ص 99) از امور دیگری که در بحث مدیریت مهم است در نظر گرفتن اولویت های کاری می باشد تا کارهای غیر ضروری و کم اثر مانع از رسیدگی به دمای اصلی نگردد.مقام معظم رهبری در این زمینه فرموده اند:«اولویت های کاری را مشخص کنید؛ معنایش این نیست به کارهای غیر اولی نپردازید؛ نه، چند نقطه برجسته را که می تواند در بخش های دیگر اثر بگذارد و حالت سر فصل و چهار راه به خود می گیرد، اینها را مشخص کنید.» (همان، ص 178)

از مواردی که باعث افزایش روحیۀ جهادی می گردد ، همراهی مسؤول  با نیروهای زیر مجموعه می باشد که این مورد از نتایج داشتن روحیۀ جهادی می باشد.حضور  مسؤول بالاتر در بین افراد زیر مجموعه ، و ارتباط نزدیک و دو طرفه ، باعث یکدلی و افزایش روحیه افراد می گردد، که این مطلب از نکات مهم در مدیریت می باشد.  مقام معظم رهبری در این زمینه فرموده اند:« سر پیشرفت سپاه این بود که فرمانده کل سپاه گاهی در خطوط مقدم پیدایش می شد... این حالت همشه باید وجود داشته باشد؛ یعنی فرماندهان در رده های مختلف یگان ها بروند. انها بایدحضور شما را احساس بکنند این حضور، چیز فوق العاده با اهمیتی است و تاثیرات بسیار مثبتی دارد... مواظب باشید که این از شما گرفته نشود؛ یعنی این درجه ( که چیز با ارزشی است) شما را از کارکنان، پایین رده ها، جدا نکند.» (عزت الله معتمد، 1388، ص 220)

روحیه جهادی در عرصه فرهنگی

ار مهمترین اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایجاد تحول معنوی و فرهنگی در جامعه می باشد و هدف اصلی همین رشد وتعالی معنوی می باشد. مقام معظم رهبری در مورد اهمیت کار فرهنگی، در دیدار با فرماندهان سپاه فرموده اند:     « یک وظیفه در سطح وسیع تر است و آن کار و تلاش فرهنگی است...و این مبارزه، مبارزه فرهنگی است و من این وظیفه را برای همه جزء بزرگ ترین وظایف می دانم؛ به خصوص برای امثال شماها برادران سپاه.... من معتقدم کار فرهنگی وظیفه یکایک برجستگان سپاه است. خود عناصر سپاه، فرماندهان بخش های مختلف و فرماندهان... باید کار فرهنگی بکنند. کار فرهنگی صحیح و عمیق، خود و احیانا... برخاسته از علایق شخصی نه ، کار دقیق، حساب شده و قوی؛ این هم یک وظیفه است.» (عزت الله معتمد، 1388، ص 231)

این صحبت های فرمانده معظم کل قوا نشان از اهمیت کار فرهنگی دارد، و هر کس که توان دارد می تواند در این زمینه وارد شود و یک گوشه از این کار عظیم را بر عهده بگیرد. ایشان همچنین در دیدار فرماندهان و مسوولین سپاه درباره لزوم کار فرهنگی تربیتی برای پاسداران فرموده اند: « اقایان؛ هر چه در نیرو دارید برای هنر تبلیغ و بیان احکام و غیرت دینی و هر چه دارید اینجا صرف کنید. کاری باید شماها بکنید که این آقایان (پاسداران) هر کدامشان تبدیل بشوند به یک «حنظله غسیل الملائکه» به یک ابی ذر، به یک سلمان، این را شماها می توانید بکنید، اینها پاک هستند، هر چه ممکن است شما وقت صرف کنید.» (همان، ص 232-231)

از این جملات مقام معظم رهبری به ویژه جمله اخر نتیجه می گیریم که باید در این زمینه کار دقیق و صحیح و با صرف وقت فراوان صورت گیرد، وگاه این موضوعات تربیتی مهم در اولویت قرار نمی گیرد و وقت کافی صرف این کار نمی شود، اما این فرمان فرماندهی کل قوا است و باید با دقت این فرمان در تمامی رده ها اجرا گردد.

روحیه جهادی در عرصه نظامی

امام خمینی (ره) که خود الگوی داشتن روحیه جهادی بودند، به مردم به ویژه رزمندگان توصیه می کردند که دارای روحیه جهادی باشند. ایشان در این زمینه فرموده اند:« آن چیزی که از شما پاسدارها و رفقای خودتان و همه پاسدارهای ایران، من توقع دارم این است که آن جهات لطیف اسلامی را حفظ کنید. انسان اگر آن جهت روحانیت اسلام را، آن جهت معنویت اسلام را حفظ بکند، یک آدم می شود، صد تا، یک آدم می شود هزار تا، اگر چنانچه آن خط معنوی را رشد دادید، یکی تان یک فوج می شوید، یک نفر دیگر نیستید... یک قطره می شود دریا.» (معاونت تبلیغات سپاه، 1389، ص 55و54، به نقل از صحیفه امام خمینی (ره) ج 7 ص 478)

این صحبت امام خمینی (ره) همان الگو گیری از روش قران است. پیامبر (ص) و یاران ایشان است که در جنگ های صدر اسلام عده ای اندک در برابر انبوه لشکر کفر می ایستادند و مبارزه می کردند و پیروز می شدند در این پیروزی ناشی از معنویت و روحیه جهادی است. پیروزی نظام مقدس جمهوری اسلامی خود از نتایج روحیه جهادی است و همچنین مقاومت 8 ساله نظام در برابر ابرقدرتها ناشی از روحیه جهادی و ایمان و توکل به خدا بود. امام خمینی (ره) در زمینه مبارزه نظام اسلامی با دشمنان فرموده اند:« اینها می خواهند محاصره اقتصادی بکنند. اینها می خواهند محاصره نظامی بکنند نه ما از محاصره اقتصادی است می ترسیم کسی که اسلام را، نهضت اسلامی را منشا همه چیزها می داند و می خواهد مجاهده کند... این خوف از این ندارد که کسی حمله بکند همان طوری که ان جا یک نفرشان مقابل هزار نفر استادند، شما هم یک نفرتان مقابل هزار نفر انشاء الله می ایستید و دفاع از مملکتتان می کنید.» (موسسه قدر ولایت، 1388، ص 123).

از آثار روحیه جهادی در رزمندگان اسلام، افزایش روحیه مقاومت انها می باشد، امام خمینی (ره) در مورد اثر معنویت در افزایش روحیه جهادی کارکنان سپاه فرموده اند:« بنیه معنوی سپاه باید تقویت بشود، هر یک از احاد سپاه از لحاظ ذخیره معنوی و ایمانی باید به ان حد برسد که اگر خود او به تنهایی ماند و هیچ چیز دیگر با او نماند، قدرت و طاقت و دل و زهره ایستادگی در مقابل همه دنیا را داشته باشد، این لازم است.» (اداره تبلیغات سپاه، 1389، ص 55). از این جمله امام خمینی (ره) نتیجه می گیریم که در افزایش روحیه جهادی تاثیر به سزایی دارد، وقتی که فرد متصل به نیروی لایزال الهی شد، می تواند در برابر همه دنیا بایستد.

نتیجه گیری

روحیۀ جهادی امر بسیار مهمی است به ویژه در شرایط امروز جامعه اسلامی باید بسیار مورد توجه قرار گیرد. با مراجعه  به بیانات نورانی و راهگشای امام خمینی (ره) و امام خامنه ای که خود در اوج قله روحیه جهادی قرار داشته و دارند، راهکارهای رسیدن به روحیه جهادی در دسترس ما قرار می گیرد. ایمان و معنویت و داشتن اخلاص نکته اصولی در بحث روحیه جهادی است. انتظار پاداش و تشویق مردم را نداشتن و فقط تکیه داشتن بر خداوند متعال نکته مهمی در ایجاد و حفظ روحیه جهادی در فرد خواهد داشت که مورد تاکید امام خمینی (ره) و امام خامنه ای می باشد همان طور که خود نیز این گونه بوده و هستند. روحیه جهادی متکی به نیروهای الهی منجر می شود به افزایش توان مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن که این امر در دفاع مقدس هشت ساله به وضوح مشاهده گرید. داشتن قدرت تحمل و صبر در سختیها از لوازم داشتن روحیه جهادی است که مورد سفارش امام خمینی (ره) و امام خامنه ای بوده است. مسؤولیت پذیری مولفه دیگر داشتن روحیه جهادی است که امر دقیق و حسابی می باشد. نپذیرفتن مسوولیت های متعدد که انسان ار عهده ان بر نیاید و نپذیرفتن مسوولیت خارج از حد توان مواردی است که از بیانات امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب استنتاج می شود. از مهمترین مباحث در موضوع روحیه جهادی، جدیت و تلاش می باشد که بسیار مورد تاکید می باشد و اساس روحیه جهادی هم، همین مجاهدت خستگی ناپذیر و مستمر و بی وقفه می باشد. توجه به بحث وجدان کاری، عدم تسلیم در برابر فشارهای دشمن و تکلیف گرایی از موضوعات مهم در این مبحث است.مدیریت صحیح در بکار گیری نیروها و امکانات و اعتماد به نیروهای مومن و کارامد و اولویت بندی درست کارها مولفه دیگر مدیریت جهادی است. تاکید بر کار فرهنگی و تربیتی صحیح و مستمر و بی وقفه سفارش دیگر فرماندهی معظم کل قوا حضرت امام خامنه ای می باشد. البته در این مقاله به گوشه ای از بیانات امام خمینی (ره) و امام خامنه ای در بحث مدیریت جهادی پرداخته شد، سعی شد به نکات مهم و کاربردی اشاره شود.

فهرست منابع

1-    قران کریم

2-    اداره تبلیغات سپاه، معنویت بار مبنا و ذخیره لازم عوامل مسایل و عوامل افزایش، اداره تبلیغات سپاه، 1386، سوم.

3-    شفیعی، عباس، سبک رهبری امام خمینی (ره)، قم، انتشارات امیر کبیر، 1387، اول.

4-    فرقانی، قدرت الله، دفاع در اسلام، تهران، اداره عقیدتی سیاسی سپاه، 1377، اول.

5-    موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، ایمان و تقوا در رهنمودهای حضرت امام خمینی (ره)، تهران، موسسه قدر ولایت، 1388، اول.

6-    مرندی، مهدی، سپاه پاسداران در اندیشه امام خمینی (ره)، تهران، موسسه تنظیم و نشر اثار امام خمینی (ره)، 1383، دوم.

7-    معاونت تبلیغات سپاه (الف)، معنویت مهار مادیت و تربیت الهی انسان، تهران، بنیاد قران و عترت، 1389، اول.

8-    معاونت تبلیغات سپاه (ب)، مدیریت ولایی، تهران، بنیاد قران و عترت، 1389، اول.

9-    معتمد، عزت الله، باورها و رفتارهای متعالی، کتیبه گیل، 1388، اول.

 

آثار سبک زندگی اسلامی

آثار و نتایج  سبک زندگی اسلامی  در ابعاد  فردی و اجتماعی

احمد زیارانی

چکیده:

سبک زندگی اسلامی مبتنی بر آموزه های وحیانی و تعالیم الهی انبیاء می باشد و هدف در سبک زندگی اسلامی ، رشد و تعالی معنوی و مادی  فرد و جامعه می باشدو مبنای این سبک زندگی ، خدا و اطاعت از دستورات الهی می باشد . سبک زندگی اسلامی با توجه به اهمیت موضوع چگونه زندگی کردن از دیدگاه اسلام و همچنین گسترۀ وسیعی از دستورات که در مورد چگونه زیستن در اسلام وجود دارد ، آثار و نتایج بسیار خوب و فراوانی در طریقۀ زیستن انسان دارد ،  زیرا  اسلام  با اتکاء به وحی الهی  و بهره گیری از دستورات  قرآن  وسخنان معصومین  علیهم السلام  ، برای جزئی ترین امور زندگی انسان دستور و سفارش دارد که عمل به این دستورات ، منتهی به سعادت انسان در دنیا و آخرت   می گردد. از جملۀ  آثار سبک زندگی اسلامی  در بعد اجتماعی ، ارتباط صحیح با جامعه و نزدیکان، داشتن خانوادۀ  با بنیان محکم و ایجاد برابری و برادری در جامعه و در بعد فردی نیز زندگی همراه با معنویت ، مصرف به اندازه ، پوشش و تغذیۀ مناسب می باشد .

کلید واژه: سبک زندگی ، اسلامی، آثار ، فردی ، اجتماعی

مقدمه:

انسان برای زندگی روش های مختلفی را می تواند انتخاب کند، اما برای اینکه بدانیم کدامین روش زندگی بهتر است باید بدانیم هدف ما در زندگی چیست تا طبق آن هدف روش زندگی مشخص گردد. آیا انسان خود می تواند برای زندگی روشی را تعریف کند و طبق آن زندگی کند یا خیر؟ با توجه به اینکه خداوند خالق انسان است آگاه تر از خود انسان به ابعاد مختلف وجود او می باشد. خدایی که دلسوزتر از هر کسی برای انسان است و از خلقت انسان هدف مشخصی داشته، انسان را بدون برنامه رها نکرده که طبق میل خود زندگی اش را تعیین کند. بنابراین بهترین روش برای انسان روشی است که خداوند توسط پیامبران الهی تعیین کرده است و با توجه به اینکه دین اسلام کاملترین دین و پیامبر اسلام (ص) ، اعظم پیامبران است در می یابیم که روشی که اسلام برای زندگی تعیین کرده ، بهترین روش است و الگوی نمونه ، برای همه مردم طبق آیه قرآن خود شخص پیامبر اعظم (ص) می باشند. همانطور که در زیارت عاشورا نیز به این معنا اشاره شده است که « خدایا زندگی مرا زندگی محمد و آل محمد (ص) قرار بده » (1) بنابراین بهترین سبک زندگی برای هر انسانی در هر زمانی ، سبکی است که اسلام ارائه می نماید.

سبک به معنای طرز خاصی از نظم و نثر بوده که در اصطلاح روش خاص ادراک و بیان افکار، به وسیله ترکیب و طرز تعبیر است (2). «سبک زندگی ناظر به مسائلی است که متن زندگی انسان را در دنیا شکل می دهد. به عبارتی، وقتی از چگونگی زیستن مؤمنانه سخن می گویند، تمام مسائلی را که آدمی در متن زندگی با آن مواجه است، باید مدنظر قرار داد» (3). اسلام برای جزئی ترین امور زندگی هم برنامه و آدابی دارد که رعایت آنها  به مصلحت دنیا و آخرت انسان می باشد و این دیدگاه طبق جهان بینی الهی می باشد. اما در سبک زندگی غربی تنها چیزی که برای استخراج روش زندگی مورد استفاده قرار می گیرد تفکرات انسان می باشد که خدا در تفکر او نقش چندانی ندارد و محور تفکرات در جهان بینی او انسان می باشد و هدف، لذت بردن انسان و در واقع طرح ریزی زندگی حیوانی است. در این تفکر انسان  مانند حیوان درنظر گرفته می شود که تلاش می شود بیشترین بهره را از زندگی دنیوی خود ببرد. معنویت، و منبع عظیم وحی الهی و آموزه های دینی در این تفکر در حاشیه قرار دارد و در حد یک سنت اجتماعی، کوچک شمرده می شود و هدف اصلی، انسان است و خواسته های مادی او. در مجموع می توان آثارسبک زندگی در جامعه انسانی را در دو بخش کلی فردی و اجتماعی بررسی کرد. در بخش آثار  اجتماعی به موضوعاتی مانند چگونگی ارتباط صحیح  فرد با جامعه ، برابری و برادری در جامعه ، ازدواج و خانواده اسلامی ، اخلاق معاشرت اسلامی و صلۀ رحم پرداخته می شود، و در بخش آثار فردی به مباحثی در زمینۀ زندگی همراه معنویت ، مصرف به اندازه ، پوشش اسلامی و خواب و تغذیه مناسب پرداخته می شود .

تحقیق قبلی با عنوان این مقاله مشاهده نشده است ، اما در موضوعات مرتبط با آن تحقیق صورت گرفته است. در این تحقیق سبک زندگی اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد ، آثار مهم فردی و اجتماعی آن مورد کنکاش قرار می گیرد . در این تحقیق  از روش کتابخوانی استفاده شده است و  به کتابهای مختلف مرتبط با موضوع  مراجعه شده است و  به آیات قرآن و احادیث اهل بیت و نظرات علمای بزرگ استناد گردیده است.

الف) آثار و نتایج  سبک زندگی از جهت اجتماعی

سبک زندگی اسلامی  از جهت اجتماعی آثار گستره وسیعی دارد ، که در اینجا به چند بحث مهم آن پرداخته می شود.

1-   ارتباط صحیح فرد با جامعه

جامعه انسانی از منظر اسلام به منزله یک کشتی است که سعادت و شقاوت فرد و جامعه به هم مرتبط می باشد و فرد در این تفکرات نمی تواند بگوید که من کار خودم را انجام می دهم و به جامعه کاری ندارم و آنچه که در جامعه مثل شده است که عیسی به دین خود، موسی به دین خود در تفکر الهی جایی ندارد و اعضای جامعه مانند اعضای یک پیکرند که درد یک عضو باعث به درد آمدن کل پیکر می گردد. در روایات اسلامی آمده است که « اصحاب پیامبر اعظم (ص) پیش از جدا شدن از هم سوره والعصر را می خواندند و یکدیگر را به حق و صبر سفارش می کردند.» (4). در شرع مقدس امر به معروف و نهی از منکر یک فریضه بسیار مهم شمرده شده است که فرایض دیگر به وسیله آن اقامه می شوند و عظمتی دارد که فرایض دیگر در برابر  آن بسیار کوچک می باشند.. اگر فردی در جامعه تخلفی کرد افراد پشت سر هم به او تذکر دهند آن هم تذکری با زبان نرم، یا فرد متخلف از این تذکرات تاثیر می پذیرد و رفتار خود را اصلاح  می کند یا به خاطر تذکرات مکرر به اجبار دست از تخلف خود برمی دارد. اگر امر به معروف و نهی از منکر در مورد قوانین اجتماعی هم جابیفتد و افراد خلاف قانون را خلاف شرع بدانند و به متخلفان تذکر دهند ، کمتر شاهد تخلفات اجتماعی خواهیم بود.

 وقتی افراد جامعه در برابر تخلفاتی که می بینند، سکوت کنند و عکس العمل نشان ندهند فرد تشویق به ادامه تخلف خود می شود .  اگر در جامعه امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، جامعه پر از مفاسد مختلف خواهد شد ، به عنوان مثال اگر به فردی که پوشش اسلامی را رعایت نمی کند ، چندین بار با زبان نرم تذکر داده شود مطمئنا فرد متخلف ، با جرأت و علنی ،  ارزش های اسلامی را زیر پا نخواهد گذاشت.

اگر طبق آیات قرآن که مؤمنان برادر یکدیگرند (سوره حجرات، آیۀ 10)،  افراد جامعه اسلامی یکدیگر را برادر بدانند و دلسوز هم باشند آیا به راحتی برای مقدار کمی منفعت مادی دروغ خواهند گفت؟ و یا سراغ فریب دیگران و کلاهبرداری خواهند رفت. غیبت و تهمت و بدگویی و سایر گناهان،  همه ناشی از دوری از فرهنگ اسلام و قرآن می باشد و اگر افراد جامعه طبق حدیث شریف که هرچه را برای خود می پسندی برای دیگران بپسند و آنچه را که برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند، با یکدیگر برخورد کنند دیگر کسی سراغ زیر پا گذاشتن حق دیگران نخواهد رفت.

2- برابری و برادری

یکسان بودن انسان ها در پیشگاه الهی، اصل مهمی است که در فرهنگ اسلامی ایرانی مورد توجه قرار می گیرد. طبق آیه قرآن "ان اکرمکم عند الله اتقاکم" (سوره حجرات آیه 13) گرامی ترین مردم در پیشگاه خدا با تقواترین مردم است در فرهنگ اسلامی و قرآنی امور ظاهری ملاک برتری نیست، خداوند متعال در قرآن می فرماید:« ای مردم ما شما را خلق کردیم از مرد و زن و شما را ملت ها و قبائل قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید و بی تردید گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. یقیناً خدا دانا و آگاه است.» (سورۀ حجرات آیه 13).

امیرالمؤمنین علی علیه السلام در سفارش به مالک اشتر در مورد یکسان بودن انسان ها فرموده اند:« مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست ومهربان باش ، مبادا هرگز چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی ، زیرا مردم دو دسته اند، دسته ای برادر دینی تو و دستۀ دیگر همانند تو در آفرینش می باشند.» (5)  در فرهنگ اسلامی جنسیت، نژاد، قومیت و ظاهر ملاک برتری نیست. در زندگی اسلامی مسلمانان با هم برادرند و رفتارشان با هم مانند رفتار دو برادر باید باشد . در فرهنگ اسلامی در نماز جماعت وزیر و وکیل و ثروتمند در کنار یا پشت سر کارگر و فقیر قرار می گیرند  و با هم نماز می خوانند و این یکسان بودن مردم است که وجدان خفته بعضی از غربی ها را بیدار می کند و با دیدن چنین صحنه هایی پی به حقانیت دین مبین اسلام می بند و مسلمان می شوند. در اسلام عرب بودن ملاک برتری نیست و سلمان فارسی که نه از قریش او نه از عرب گوی سبقت را می رباید و به مقام « منا اهل البیت » می رسد و بعد از معصومین (ع) به مقام بالاترین صحابه پیامبر (ص) دست می یابد. بلال حبشی سیاه پوست و صهیب رومی مقام بالایی نزد پیامبر (ص) داشتند ، اما ابولهب و ابوجهل که از نزدیک ترین افراد از لحاظ نسبت بودند ، در واقع مطرودترین افراد در نزد پیامبر (ص) بودند.

3 -  ازدواج مناسب و خانواده مستحکم

 در فرهنگ اسلامی ، ازدواج امری مقدس است و بسیار به آن سفارش شده است ،  ازجمله در روایتی «پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:« ازدواج سنت من است پس هرکس از این روش من رویگردان شود از من نخواهد بود.». بررسی سیره معصومین (ع) به ما می آموزد که آنها در بهار جوانی ازدواج کرده اند. «پیامبراسلام (ص) در 25 سالگی، امام علی (ع) در 23 سالگی، امام سجاد (ع) در 19 سالگی و امام جواد (ع) در 17 سالگی ازدواج کردند.» (6)، که این موضوع ،  نشان دهندۀ تاکید اسلام بر ازدواج در اوایل جوانی می باشد. طبق فتوای مراجع عظام تقلید کسی که اگر ازدواج نکند به گناه می افتد واجب است که ازدواج کند و این اهمیت دوری از گناه را می رساند ، در حالیکه در فرهنگ غربی فاصله بین بلوغ و ازدواج بسیار زیاد است و چه بسیار مفاسدی که در این فاصله اتفاق می افتد. اگر جوان زود و به موقع ازدواج کند هم از گناه جلوگیری کرده و هم به لذات دنیایی حلال رسیده و هم در آینده فاصله سنی او با فرزندانش زیاد از حد نخواهد شد و یکی از علل کاهش جمعیت در جامعه،  همین ازدواج دیر هنگام می باشد. در فرهنگ اسلام ، ازدواج رفع محدودیت ها و رسیدن به بزرگترین آرزوی دنیایی یک جوان است ، اما در فرهنگ گناه آلود غرب ازدواج محدودیت و ازبین رفتن فرصت های رسیدن به لذات بی حد و حصر می باشد. برخلاف فرهنگ غربی که در بحث ازدواج افراط وتفریط شده است و بعضی مثل راهبان ، ازدواج را بر خود حرام کرده اند و بعضی حد و مرز و قید و بندی برای خود در این زمینه درنظر نمی گیرند ، اسلام دین اعتدال و میانه روی است و ازدواج  را راهی  برای رشد وتعالی معنوی و پرورش فرزندانی الهی در کانون گرم خانواده می داند.  در سبک زندگی اسلامی ، زن و شوهر باید در امر پیشرفت مادی ومعنوی یکدیگر ،کمک هم باشند و در انجام واجبات و ترک محرمات به هم کمک کنند. مرد باید اهل خود را به نماز و هر واجب مهم دیگری امر کند و از گناهان و معاصی بازدارد. «از نظر اسلام هر کسی موظف است تربیت را از خود و خانواده خویش شروع کند،خداوند در  قرآن به مؤمنان چنین هشدار می دهد:« ای کسانی که ایمان آورده اید، خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم ان مردم و سنگهاست حفظ کنید.»(سوره تحریم، آیۀ 6) زن و شوهر بهترین آمر به معروف و ناهی از منکر یکدیگر می باشند و باید مواظب یکدیگر باشند و یکدیگر را به صبر و خیر و نیکی سفارش نمایندهمانطور که افضل زوج های عالم ، امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) ، همدیگر را بهترین یاری کننده در طاعت الهی یافتند و این ازدواج مقدس و ساده و الهی و به موقع ، باید الگوی تمام مسلمانان باشد. .«زن و شوهر باید وجود خود را به تقوا و ایمان و عمل صالح آراسته کنند ، سپس به تأدیب وتهذیب کودک و تعلیم محاسن اخلاق به او ، و حفظ وی از رفیق بد بکوشند ... اگر تمام خانه ها اساسش تقوا باشد ، اگر تقوای پدر و مادر به کودک سرایت داده شود ، جامعه از داشتن زندان و مأموران انتظامی فراوان و دادگستری به این گستردگی بی نیاز خواهد شد .»(7) در نتیجه با اصلاح خانواده ها ، جامعه نیز اصلاح خواهد شد.

« اصولا اسلام راجع به غریزه جنسی یک حساب خاص باز کرده است و آن این است که باید آن را دفع کرد نه رفع ، یعنی کاری کرد که غریزه جنسی گل نکند. لذا اول می گوید نگاه شهوت آمیز به یکدیگر نکنید این دفع است نه رفع. بعد هم راجع به خانم ها می گوید از نظر گفتار، لباس، کردار، تماس با نامحرم بسیار مواظب باش. همه و همه به اندازه ضرورت باشد. حتی چادر رنگی نباشد، جالب نباشد، کفش هایت جالب نباشد، طرز راه رفتنت جالب نباشد. برای اینکه اگر چادرت جالب باشد ظلم است و ظلمش بزرگ است زیرا تحریک شهوت می کند. اگر جوانی تحریک شد جلوی غریزه جنسی را گرفتن بسیار مشکل است.» (8).

همۀ  سخت گیری های ظاهری که در سبک زندگی اسلامی وجود دارد نشانگر حساسیت و اهمیت غریزه جنسی است که کنترل آن بسیار سخت می باشد ، اما راهکار اصلی ،  ازدواج زود و به موقع است. در جامعه ای که ارتباط محرم و نامحرم کنترل شده است، اولاً غریزه جنسی تحریک نمی شود ،  ثانیاً میل به ازدواج بیشتر می باشد.

4- اخلاق معاشرت اسلامی

 «یکی از مهمترین اهداف پیامبران الهی، رشد و ارتقای اخلاقی انسان ها می باشد. پیامبر گرامی اسلام (ص) با تاکید بر این مسئله می فرمایند:«همانا من برای تتمیم و تکمیل خوی و رفتارهای ستوده و ارزشمند به پیامبری مبعوث شده ام.»» (9) . همانطور که همه قطعات یک کالا علامت کارخانه تولید کننده آن کالا را دارد ، یک مسلمان هم باید هر رفتار و گفتار او تأییدیه ای از دین اسلام داشته باشد و دیگران با دیدن اعمال و رفتار او بتوانند او را الگوی عملی خود قرار دهند. در فرهنگ اسلامی مسلمان طوری با دیگران رفتار می کند که دوست دارد دیگران همانگونه با او رفتار کنند. رفتاری همراه با ارزش قائل شدن و محبت و دلسوزی اگر طبق احادیث آنچه را که برای خود دوست داریم برای دیگران هم دوست بداریم و آنچه را برای خود ناپسند می شماریم برای دیگران هم ناپسند بدانیم ، دنیا مانند بهشت  می شود و دادگاه ها تعطیل می شوند ، زیرا دیگر کسی به حقوق دیگران تعدی نمی کند و همه رعایت حقوق هم را می کنند. آنچه که حاکم بر روابط اجتماعی و خانوادگی در فرهنگ اسلامی است عبارتست از خوش اخلاقی، عفو و گذشت، بخشش ، محبت، تواضع، صبر و تحمل، تفقد ورسیدگی و ایثار و از خود گذشتگی.

در اسلام به شدت از هرچه که به روابط اجتماعی ضربه بزند نهی شده است ازجمله غیبت و تهمت و سخن چینی و تمسخر . این امر به اندازه ای مهم است که در چند آیه قرآن ، از غیبت و عیب جویی و سخن چینی و تمسخر نهی شده است. همچنین در روایات متعددی به این موضوع اشاره شده است ، از جمله امام علی (ع) فرموده اند:« ای بندۀ خدا در گفتن عیب کسی شتاب مکن، شاید خدایش بخشیده باشد و بر گناهان کوچک خود ایمن مباش، شاید برای آنان کیفر داده شوی! پس هرکدام از شما که به عیب کسی آگاه است به خاط آنچه که از عیب خود می داند باید از عیب جویی دیگران خودداری کند» (10). یکی از آداب پسندیده در سبک زندگی اسلامی، رسیدگی به مشکلات محرومان و رفع مشکلات آنها می باشد ، که این مسأله مورد تأکید اسلام  می باشد ، و در روایات متعدد به آن سفارش شده است.

از موارد مهمی که در موضوع اخلاق معاشرت مطرح می باشد و باید به آن توجه کرد حلم و صبر می باشد که در جامعه امروز باید به آن توجه کرد و ریشه بسیاری از در گیری ها و قتل ها ، ناشی از عدم صبر و تحمل  می باشد و با کمی صعه صدر و حوصله می شود از آسیب های فراوانی جلوگیری کرد. امام صادق (ع) در سفارش های خود به عنوان بصری در این مورد می فرمایند:« اگر کسی بگوید اگر سخنی گویی ده برابر می شنوی تو بگو اگر ده تا بگویی سخنی نشنوی و اگر کسی تورا دشنام دهد به او بگو اگر در مورد آنچه گفته ای راستگو هستی ازخدا می خواهم که مرا بیامرزد و اگر در آن دروغگویی از خدا خواهانم که از تو درگذرد. و اگر کسی تو را تهدید به ناسزا گویی کند تورا به خیرخواهی و مراعاتش وعده بده.» (11) امامان معصوم ما با عمل به این دستورات چه بسیار انسانهایی را که به راه حق هدایت کردند ، که این عمل ایشان باید الگوی هر مسلمان باشد.

5- صلۀ رحم و احسان به والدین

«پیوند با خویشاوندان و نیکی به آنان به ویژه پدر و مادر، از راه های مهم رشد و تعالی (در همه زمینه ها) و تقرب به خدای سبحان است که پس از ایمان به خدا از با فضیلت ترین اعمال دینی به شمار می آید و اجر و پاداش مادی و معنوی فراوانی دارد. این پیوند چنان مهم است که به اجماع عالمان شیعه بر پایه ادله سه گانه کتاب، سنت و عقل، از واجبات دینی مهم شمرده شده و برای دستیابی به آن، سفر یک ساله نیز توصیه شده است. قطع ارتباط با خویشاوندان هم نوعی پیمان شکنی با خدای سبحان به شمار می آید.» (12). در سبک زندگی ایرانی اسلامی پدر و مادر جایگاه ویژه ای دارند و خداوند متعال در قران کریم پس از امر به عبادت خدا سفارش به نیکی به پدر و مادر نموده است (سوره مبارکه بقره، آیه 82).

 طبق روایات اهل بیت علیهم السلام صله رحم آثار مادی و معنوی فراوانی دارد. از پیامبر اعظم (ص) نقل شده است:« هرکس صله رحم کند خدا او را دوست دارد و روزی وی را گسترش دهد و عمرش را فزونی بخشد و او را به بهشتی درآورد که وعده داده است .» (13). البته منظور از صله رحم تنها، رفت و آمد و سر زدن به خویشاوندان نیست بلکه کمک در ابعاد مختلف ، رفع نیاز  و خوشحال کردن آنان بیشتر مد نظر است. به ویژه در مورد خانواده در سبک زندگی اسلام سفارش های فراوانی  شده است. قرآن کریم فرزندان را از کوچکترین آزار به پدر و مادر نهی می کند و حتی از اُف گفتن هم باز می دارد (سوره ، اسراء آیه 23). سفارش اسلام است که انسان حتی در هنگام نماز خواندن مستحبی هم پاسخ مادر خود را بدهد و حاجت او را برآورده کند. در سبک زندگی اسلامی ،  اطاعت از اوامر پدر و مادر واجب است مگر جایی که خلاف دین خدا باشد. احسان به والدین در قرآن بعد از عبادت و اطاعت از خدا ذکر شده است (سوره اسراء ، آیه 23). پیامبر اکرم (ص) فرموده اند:« بهترین شما کسی است که برای خانواده اش بهتر باشد و من بهترین شما برای خانواده ام هستم.» (14). همچنین الگوی عملی ما در عصر حاضر علمای ربانی هستند. در این زمینه آیت الله العظمی بهجت (ره) می فرمایند:« اگر بخواهیم محیط خانواده گرم و با صفا و صمیمی باشد فقط باید صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رافت را پیشه خود کنیم تا محیط خانواده گرم و نورانی باشد.» (15).

جایگاه مادر و همسر برای زن و جایگاه پدر و شوهر برای مرد در اسلام به عنوان یک مقام مقدس و متعالی مطرح می باشد و طبق روایات  معصومین (ع) برای کوچک ترین خدمت زن و شوهر به هم پاداش های بزرگی در نظر گرفته شده است.

آثار و نتایج سبک زندگی اسلامی از جهت فردی

سبک زندگی اسلامی از جهت فردی  آثار و نتایج وسیعی را در بر می گیرد که در اینجا به صورت مختصر به چند بحث مهم و کاربردی در این زمینه اشاره می شود.

1-   زندگی با معنویت

عنصر اصلی در سبک زندگی اسلامی ، زندگی با یاد خدا و همراه با معنویت می باشد ، چون در زندگی اسلامی ، دنیا سرای فانی و زود گذر است ، بیشترین همت فرد سعادتمندی در سرای باقی می باشد ، و با چنین عقیده ای فرد مسلمان با برخورد به سختی های کوچک و بزرگ ، خود را نمی بازد ، بلکه خود را به خدا می سپارد و چون خدا در نظر او بزرگ است ، دنیا و سختیهای آن برای او کوچک می شود.در سبک زندگی اسلامی انسان ، معصومین (علیهم السلام ) را الگوی خود قرار می دهد و سعی می کند ، گفتار و رفتار و زندگی خود را شبیه ایشان قرار دهد . توکل به خدای متعال و توسل به معصومین (علیهم السلام ) دو بال پیشرفت در زندگی اسلامی می باشد ، در این سبک ،  برنامه زندگی طبق دستورات قرآن و سفارش های اهل بیت (ع) می باشد.  در چنین زندگی ای هیچ بن لستی وجود ندارد ، زیرا هیچ قدرتی بدون اذن خدا ، اثر نخواهد کرد و همه چیز در دست قدرت خداست و هیچ مشکل لا ینحلی وجود نخواهد داشت . در سبک زندگی اسلامی ، انسان خدا را آگاه ترین به نیاز هایش و دلسوز ترین به حالش و قادر ترین بر برآورده شدن حاجاتش می داند ، بنابراین تاریکی یأس و نا امیدی رخت برمی بندد و در هر شرایطی نور امید بر زندگی خواهد تابید.

اعتقاد به آینده ای پر از خیر و رحمت برای بشریت و اعتقاد به ظهور منجی ،  و پایان فتنه ها و مصیبت ها و مفاسد در دنیا ، باعث امید بیشتر برای اصلاح خود و جامعه می گردد. خروج از پوچی و بی هدفی و گذشت از منافع شخصی زود گذر و ایجاد شور و امید ونشاط  ، از آثار و نتایج ، سبک زندگی اسلامی می باشد.

2-   مصرف به اندازه

      ازموارد مهم در سبک زندگی چگونگی مصرف می باشد. در سبک زندگی اسلامی، آنچه که مورد تاکید است درست مصرف کردن است. در قرآن به بهره برداری از نعمت های الهی سفارش ده و همه سفارش ها درباره کار و تولید و اهمیت آن، برای ایجاد زمینه مصرف درست در جهت رشد و تعالی انسان است.

     در سبک زندگی اسلامی بخل و اسراف هر دو مذموم است و رعایت اعتدال در مصرف مورد تاکید اسلام می باشد و بیشتر از مصرف، بر بخشش و اطعام دیگران مورد سفارش اسلام می باشد. پیامبر اکرم (ص) در این زمینه فرموده اند: «بخورید، بیاشامید، بپوشید و به دیگران صدقه دهید بی آنکه اسراف کنید و بخل بورزید زیرا خدا دوست دارد اثر نعمتش را بر بنده اش ببیند.» (16)

    قرآن به شدت از اسراف نهی می کند و در موارد متعددی در قرآن و روایات از اسراف نهی شده است و به میانه روی در مصرف و قناعت و شکر نعمت شفارش شده است. در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است که فرموده اند: «به پایین تر از خود بنگر و به کسی که از نظر دارایی و توانگری برتر از توست نگاه نکن، زیرا این کار تو را به آنچه روزیت شده قانع تر می کند و از سوی پروردگارت سزامند افزایش می گردد» (17).

امام علی(ع) درباره نهی از اسراف فرموده اند: «از اسراف بپرهیزید و میانه روی را برگزین، از امروز به فکر فردا باش و از اموال دنیا به اندازه کفاف خویش نگهدار و زیادی را برای روز نیازمندیت در آخرت پیش فرست.» (18)

دقت و رعایت جزئیات توسط علمای ربانی که زهد را روش زندگی خود برگزیده بودند الگوی بسیار خوبی برای هر مسلمان می باشد. در سبک زندگی اسلامی بیشتر از خوردن طعام، به اطعام و بیشتر از مصرف به بخشش سفارش شده است و از مصرف بیش از حد نهی شده است.  نظام اقتصادی اسلام با وضع قوانینی مانند خمس، زکات، وقف و سفارش به انفاق های واجب و مستحب منجر به توزیع ثروت در جامعه و درنتیجه اعتدال در مصرف می گردد. همچنین در میزان مصرف حامل های انرژی، سفارش اسلام به صرفه جویی و مصرف صحیح و به اندازه می باشد تا همه مردم بتوانند از این نعمت های الهی استفاده نمایند و اساساً از هرگونه مصرف بیش از اندازه در هر موردی در اسلام نهی شده است و از احادیثی که در این زمینه وارد شده است میزان اهمیت و حساسیت اسلام در این زمینه مشخص می باشد. ازجمله در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است: «کمترین اسراف دور ریختن مانده آب و استفاده نابجا از لباس مهمانی و دور افکندن هسته خرماست.» (19)

3-   پوشش مناسب

لباس هر انسان نشان دهنده ی نوع نگرش و عقیده ی او می باشد و در اسلام آداب بسیاری در این باب وارد شده است . در کتاب شریف سنن النبی آمده است: «پیامبر خدا از لباس های سبز رنگ خوشش می آمد و بیشتر لباس های سفید بر تن می کرد. همه لباس های حضرت تا بالای قوزک پا بود و روپوشی که بالای آن می پوشید تا وسط بالای ساق پا می رسید.» (20)  از این روایت اهمیت پوشیدن لباس بلند مشخص می شود زیرا  لباس بلند به حیا نزدیک تر است. بسیاری از مفاسدبه دلیل  پوشش های نامناسب  از جمله پوشیدن لباس های تنگ و کوتاه به وجود می آید. اینکه ناهنجاری ها و مشکلات فراوانی در کشورهای غرب برای زنان به وجود می آید یک علت عمده آن برهنگی زنان می باشد. هر اندازه که زنان به بی حجابی رو آورند ،  میزان فساد نیز افزایش یابد. البته حجاب فقط مخصوص بانوان نیست بلکه مردها نیز باید رعایت پوشش اسلامی را بنمایند تا جامعه به سمت ارزش های الهی  پیشرفت کند. امروزه دانشمندان دریافته اند که رنگ لباس نیز در روان انسان تاثیر گذار است. در روایات آمده است که پیامبر (ص) عادت به رنگ های سبز و سفید داشتند و سفارش به پوشیدن لباس سفید در اسلام هم از نظر بهداشتی و هم از نظر روانی مورد تایید می باشد. همچنین در روایت آمده که پیغمبر خدا(ص) در لباس گشاد نماز می خواند و ضروری است  امت پیامبر(ص) به تبعیت از روش پیامبر امروز نیز از لباس های تنگ دوری کنند.

همچنین در احادیث از تشبه به کفار در پوشش نهی شده است.« از امام صادق (ع) نقل شده است که خدای عزوجل فرمود به پیغمبری از پیامبرانش که بگو به مومنان که نپوشند جامه های دشمنان مرا و به مسلک دشمنان من سلوک ننمایید ، که ایشان نیز مانند آنان  دشمنان من خواهند بود.» (21).در فرهنگ اسلامی ملاک شرع مقدس و تعالیم الهی است. پیامبر اعظم(ص) در حدیثی به امام علی (ع) فرمودند:« ای علی هر مردی از همسرش اطاعت کند خدا او را به رو در جهنم افکند. علی (ع) پرسید این چه اطاعتی است؟ فرمود: در پوشیدن لباس نازک به وی اجازه دهد.» (22)

، در فرهنگ اسلامی تمام بدن زن غیر از وجه و کفین به منزله عورت است و باید پوشیده شود و برخلاف فرهنگ غربی در اسلام پوشیدن هر نوع لباسی که انسان بخواهد آزاد نیست ، زیرا ملاک فرهنگ غربی هوای نفس انسان و حس لذت جویی او است و مبنای سبک زندگی اسلامی اطاعت از دستورات الهی می باشد.

4- خواب مناسب

خواب یکی از نعمت های الهی است که با برآورده شدن و تنظیم درست این نیاز اساسی انسان ، بیداری و تلاش برای او لذت بخش می شود. انسان حدود یک سوم عمر خود را در خواب می گذارند و در اسلام سفارش های فراوانی در آداب خواب وارد شده است. در این زمینه امام رضا (ع) می فرمایند:« قدرت و سلطنت خواب، در مغز است و خواب مایه پایداری و نیرومندی جسم است.» (23)

خواندن آیه الکرسی و سوره توحید قبل از خواب، نخوابیدن با شکم پر، کم خوابیدن در شب از دیگر آدابی است که در روایات به آن اشاره شده است. در قرآن در چند مورد به کم خوابیدن در شب جهت عبادت شبانه به ویژه عبادت در سحر سفارش شده است ، از جمله در سوره مبارکه مزمل آیه 2 و سوره مبارکه ذاریات آیه 17 و 18 خداوند متعال سفارش فرموده است که در شب به عبادت پرداخته شود. خداوند متعال در آیه 9 و10 سوره مبارکه نبأ می فرماید:« ما خواب را مایه آرامش و آسایش شما و شب را پوششی برای شما  قرار دادیم.» از این آیه می توان نتیجه گرفت که صحیح نیست که انسان در شب اصلاً نخوابد و فقط در روز بخوابد ، زیرا خداوند شب تاریک را برای خواب قرار داده است. خواب در فرهنگ اسلامی فرصت استراحتی است که زمان ویژه ای  هم دارد ، برای آمادگی بیشتر جهت انجام امور روزانه و پیشرفت مادی و معنوی انسان. در روایات سفارش شده که انسان از خواب عبرت بگیرد و یاد مرگ بیفتد و بداند خواب برادر مرگ است و شب قبل از خواب اعمال روز خود را محاسبه کند و با توجه به خداوند بخوابد و اصولاٌ در اسلام می توان هر عملی را به نیت الهی و تقرب الی الله انجام داد هرچند این عمل مباح باشد.

سفارش های متعددی در روایات بر مسألۀ کم خوابی شده است، ازجمله رسول خدا (ص) می فرمایند: «خدا سه چیز را دوست دارد: کم گویی، کم خوابی و کم خوری» (24).  البته منظور از کم خواب، بی خوابی بیش از حد که به سلامت انسان ضربه بزند نیست و آن اندازه که انسان برای فعالیت های روزانه نشاط پیدا کند، مورد نیاز انسان می باشد. و مقدار خواب هم طبق مزاج های افراد، با هم تفاوت دارد و نمی شود به همه افراد یک مدت شخصی از خواب را توصیه کرد. اما داشتن نظم در خواب و اول شب خوابیدن برای انسان مفید می باشد. در روایت دیگری از امام صادق (ع) فرموده اند: «پرخوابی دین و دنیا را از بین می برد» (25).

5- تغذیه سالم :

« از آنجا که تأمین سلامت و حفظ و ارتقاء آن یک مقدمۀ لازم برای حفظ حیات ، شکوفایی عمر و بهرۀ شایسته از زندگانی است ، لذا در آیین حیات بخش اسلام این موضوع از اهمیت خاصی برخوردار است ، و در بسیاری از احکام اسلامی ، به شکل مختلف به آن توجه شده است. »(26)  بنابراین تغذیۀ سالم و سلامت جسمی یک اصل مهم است که خود مقدمه ای لازم برای ایجاد توانایی برای انجام وظایف دینی در بعد فردی و اجتماعی و داشتن روحیه و اخلاق مطلوب اسلامی می باشد. در فرهنگ اسلامی آداب فراوانی در باب تغذیه وارد شده است که مهمترین آنها تغذیه حلال است که مورد سفارش معصومین (ع) و علمای ربانی بوده است. دستورات فراوانی که در مورد تغذیه صحیح وارد شده است برای سلامتی جسم و روح انسان موثر می باشد. با رعایت اصول تغذیه اسلامی انسان دارای جسم سالم و روحیه ای پرنشاط خواهد شد که عمر طولانی علمای اسلامی که تغذیه ساده و سالم و منطبق بر اصول اسلام داشته اند تصدیق کننده این مسأله می باشد. ازجمله سفارش های اسلام در باب تغذیه استفاده از سبزی و میوه می باشد که تاثیر به سزایی در سلامت انسان دارد.

    در مورد استفاده از غذای حلال و طیب و پاک هم در قرآن سفارش شده و هم روایات متعددی وارد شده است. خداوند متعال در قرآن فرمود: «یا أیها الرسل کلوا من الطیبات و اعملوا صالحاً انّی بما تعملون علیم» (سوره مومنون،آیۀ51).  ای رسولان از غذاهای پاکیزه تناول کنید و به اعمال صالح بپردازید ، من به آنچه می کنید آگاهم. « خداوند متعال در این آیه شریفه استفاده از غذای پاک و حلال را بر عمل صالح مقدم آورده و این را نتیجه آن ذکر فرموده است. تا خوراک بنده خدا حلال نباشد دل و جان او را به سوی طاعت و بندگی حق کشش نیست. رسول خدا در این باره فرموده اند: «خوراک خود را پاک و حلال کن تا دعای تو مستجاب شود.»» (27). همچنین آیت الله العظمی بهجت (ره) در این زمینه فرموده اند: «خوردن غذای شبهه ناک و نیز خوردن غذای کسی که از حرام پرهیز ندارد اگرچه جایز است ولی انسان را مریض و از عبادت محروم می کند و یا سبب سلب توفیق می شود. (28)

      در فرهنگ اسلام خوردن هدف نیست تا فرد به هر وسیله ای چیزی به دست آورد و شکم خود را پر کند ،  شاهد این مسأله ، گفتار خداوند متعال در قرآن کریم است که هر جا از خوردن و آشامیدن سخن گفته است ، در ادامه دستوری الهی از قبیل به جا آوردن شکر نعمت ، انجام عمل صالح ، دوری از اسراف آمده است. اصل در اسلام رشد معنوی است و هرچه که مانع رشد معنوی انسان است ،  از خوردن آن نهی شده است .

 در فرهنگ اسلامی سفارش شده که مدت زمان  نشستن در سر سفره طول داده شود، که این طول دادن هم از نظر طبی به علت خوب جویدن غذا ، منجر به گوارش مناسب و کم شدن بیماری های شایع گوارشی می گردد و هم از نظر روحی جمع شدن اعضای خانواده دور هم تاثیر مثبت در روحیه افراد دارد و حتی ثابت شده دانش آموزانی که صبحانه را همراه خانواده خود صرف می کنند در آزمون های درسی نتیجه بهتری می گیرند. طبق آیه "فلینظر الانسان الی طعامه" (سوره عبس ،آیۀ24) سفارش شده که انسان به غذای خود نگاه کند و با آن ارتباط برقرار کند و هدف فقط پرشدن شکم نیست.

در حدیث عنوان بصری که ، شامل نکات بسیار مهمی برای زندگی به سبک اسلامی می باشد ، از امام صادق نقل شده است که فرمودند :«مبادا چیزی را بخوری که به آن اشتها نداری که این کار حماقت و ابلهی را به همراه دارد و غذامخور مگر آنگاه که گرسنه شوی و چون خواستی که بخوریبا نام خدا بخورو از حلال بخورو یادآور سخن رسول خدا(ص) باش که فرمودند آدمی ظرفی را بدتر از شکمش پرنکرده است. پس اگر ناچار به خوردن شدی یک سوم شکم را برای طعام و یک سوم را برای آب و یک سوم دیگر را برای تنفس قرار بده.» (29)که در این کلام گهر بار امام صادق علیه السلام نکات مهمی وجود دارد که بارعایت آن  بسیاری از مشکلات از جامعه رخت خواهد بست. از آداب مهم غذا خوردن که در روایات به آن سفارش شده است خوردن نمک می باشد. «خوردن نمک در ابتدای غذا باعث می شود تا به هضم غذا در معده کمک شود، از امام علی (علیه السلام) نقل شده که فرمودند: «ابتدای غذا نمک بخورید، اگر مردم می دانستند نمک چه خاصیتی داردهرآینه به جای داروهای مجرب آن را انتخاب می کردند.»» (30 )

 حضرت آیت الله بهجت (ره) در مورد استفاده از غذاهای مفید فرموده اند:« امروزه مردم غذای لذیذ می خواهند نه غذای مفید، اصولا غذاهای سرخ کرده ضرر دارند ولی چون به ذائقه انسان خوش می آیند. لذا همه خواهان آن هستند و توجه به ضرر آن ندارند.»(31) در احوالات شیخ رجبعلی خیاط آمده است که:«بیشتر اوقات غذاهای ساده ای مانند سیب زمینی و فرنی میل می کردند و به دنبال غذاهای لذیذ نبودند. سر سفره رو به قبله و دوزانو می نشستند و همیشه غذا را با اشتهای کامل می خوردند و هیچگاه هنگام غذا خوردن حرف نمی زدند.»   (32)

در کتاب سنن النبی در مورد غذا خوردن پیامبر اعظم(ص) آمده است:« پیامبر(ص) همه غذاها را دوست داشت و هر غذایی را که خداوند حلال کرده بود با خانواده و خدمتگذارش می خورد و نیز با مسلمانان که حضرت را دعوت می کردند روی زمین می نشست و از هر غذایی که فراهم بود میل می کرد.»(33)

امروزه که خوردن غذاهای آماده ، اما ناسالم  فراوان شده است و از آن طرف بیماری های گوارشی و  بیماری های دهان و دندان نیز زیاد شده است ، به اهمیت رعایت آداب ودستورات اسلام در خوردن غذا ،  پی می بریم. از پیامبر اعظم (ص) نقل شده که فرموده اند :«از غذای اضافی بپرهیزید که قلب را قسی می کند و از اطاعت حق دور می سازد و گوش را از شنیدن موعظه کر می نماید. غذاها علاوه بر اثر جسمی بر اخلاق و رفتار ما نیز اثر می گذارند، به عنوان مثال انگور برای دفع غم و اندوه، انار برای از بین بردن وسوسه های شیطانی و روشنایی قلب، به برای شجاعت، عدس برای دفع قساوت قلب، عسل برای صفای دل، عدم ترک گوشت به مدت چهل روز برای رفع بداخلاقی سفارش شده است.»(34)

     نتیجه گیری:

دین مبین اسلام که کامل ترین دین می باشد، برای سعادت مادی و معنوی انسان ها بهترین دستورات راداده است پیروی از روش پیامبر اعظم و جانشینان آن حضرت (علیهم السلام) که انسانهای کامل و الگوی حسنه زندگی انسان هستند، بهترین و سریعترین راه در کسب کمالات انسانی و رسیدن به سعادن دنیا و آخرت می باشد. زندگی به سبک اسلامی ، آثار و نتایج بسیار مؤثر و مفیدی در ابعاد فردی و اجتماعی انسان دارد. در بعد اجتماعی ، ارتباط صحیح فرد با جامعه با تکیه بر توجه به دیگران به وسیلۀ  امر به معروف و نهی از منکر ، برابری و برادری در جامعه اسلامی ، داشتن خانواده ای با بنیانی محکم که منتهی به داشتن جامعه سالم می گردد  و ارتباط صحیح  با نزدیکان به ویژه والدین که مورد تأکید ویژه اسلام است و صلۀ رحم با خویشاوندان همراه با اخلاق والای اسلامی از آثار سبک زندگی اسلامی می باشد . در بعد فردی نیز مصرف درست و به اندازه و دوری از اسراف و تبذیر ، داشتن پوشش مناسب و نزدیک به حیا  برای زن و مرد ، خواب به موقع و منظم و تغذیۀ سالم و مناسب و به اندازه ،  از آثار زندگی به سبک اسلامی می باشد. چون این نوع زندگی از آموزه های وحیانی سرچشمه می گیرد،  بهترین سبک زندگی برای دنیا و آخرت هر انسانی می باشد. اسلام برای هرکاری روش مورد نظر خود را دارد و در جزئی ترین امور هم نظر داده است و چون خداوندی که خالق انسان است و بهتر از هر  کسی  ، او را می شناسد ،  بهترین دستورات را برای زندگی ارائه داده است. و جامعه اسلامی ما باید از این مرداب و منجلاب که غرب در آن گرفتار شده است درس بگیرد و با جدیت هرچه بیشتر در بکارگیری دستورات فرهنگی غنی اسلامی بکوشد. هدف اسلام در سبک زندگی رسیدن به رشد معنوی و مادی و آباد ساختن دو سرا و خدمت به خود و دیگران و تقرب به درگاه الهی می باشد.

پی نوشت:

1.     شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، قم ، 1388، ص 697

2.     عباس شفیعی، سبک رهبری امام خمینی (ره)، قم،  1387، اول  ، ص 6

3.     محمدباقر پور امینی، سبک زندگی، مشهد، 1392، ص 17

4.     ناصر مکارم شیرازی ،  تفسیر نمونه، تهران، 1387،  ص 328

5.     محمد دشتی ، ترجمه نهج البلاغه، قم، 1380، ص 567

6.     محمدرضا پیوندی و همکاران، راه و رسم جوانی ، قم ، 1391، ص 142

7.     حسین مظاهری ، اخلاق در خانه ، قم ، 1382 ، ص59

8.     حسین انصاریان ، نظام خانواده در اسلام ، قم ، 1380 ، ص55

9.     جواد محدثی  ، اخلاق معاشرت ، قم، 1386، ص 13

10.محمد دشتی ، ترجمه نهج البلاغه، قم، 1380، ص 259

11.مهدی نوری ، حدیث عنوان بصری، قم ، 1388، ص 68و69

12.عبدالله جوادی آملی، 1391، مفاتیح الحیاه، قم، اسراء ، ص 209

13.همان ، ص 209

14.حمزه کریم خانی ، اخلاق خانوادگی عارفان، قم ، 1389، ص3  

15.همان، ص 34

16.عبدالله جوادی آملی، 1391، مفاتیح الحیاه، قم، اسراء ، ص 627

17.همان، ص 637، به نقل از علل الشرایع ص 659

18.محمد دشتی ، ترجمه نهج البلاغه، قم، 1380، ص 501

19.عبدالله جوادی آملی، 1391، مفاتیح الحیاه، قم، اسراء ، ص 630

20.محمد حسین طباطبایی، ترجمه سنن النبی ( احمد جانپور) ، مشهد،  1388، ص 81

21.محمدباقر مجلسی ، حلیه المتقین، قم، انتشارات پیام علمدار ،1391، ص 12

22. عبدالله جوادی آملی، 1391، مفاتیح الحیاه، قم، ص 162

23.محمدباقر پور امینی ، سبک زندگی، مشهد، ، 1392، ص 72

24.عبدالله جوادی آملی، 1391، مفاتیح الحیاه، قم، ص194

25.همان ، ص 209

26.محمد مهدی اصفهانی  ، آیین تندرستی، تهران ، 1385، ص 1و2

27.ابراهیم کاظمی خوانساری ، توصیه های پزشکی عارفان ، قم ،  1389، ص 22 و23

28.همان ، ص 21

29.مهدی نوری ، حدیث عنوان بصری، قم ، 1388، ص 67

30.ابراهیم کاظمی خوانساری، ، توصیه های پزشکی عارفان ، قم ،  1389،ص 67

31.همان، ص2

32.همان ص3

33.محمدحسین طباطبایی، ( احمد جانپور) ، سنن النبی، مشهد،  1388، اول، ص107

34.ابراهیم کاظمی خوانساری ، توصیه های پزشکی عارفان ، قم ،  1389،ص 51و52

منابع:

قرآن کریم

اصفهانی ، محمد مهدی ، نظام سلامت ، تهران ، تندیس، 1385، ششم

انصاریان، حسین ، نظام خانواده در اسلام ، قم ، ام ابیها ، 1380 ، هفدهم

پور امینی، محمدباقر، سبک زندگی، مشهد، قدس رضوی،1392، دوم

پیوندی، محمدرضا و همکاران،  راه و رسم جوانی، قم، انتشارات زمزم هدایت ،1391 ، اول

جوادی آملی، عبدالله ، مفاتیح الحیاه، قم، اسراء ،1391 ، هفتاد و چهارم

دشتی، محمد ، ترجمه نهج البلاغه، قم، انتشارات مومنین ، 1380، سوم

شفیعی، عباس، سبک رهبری امام خمینی (ره)، قم، انتشارات امیر کبیر، 1387، اول.

طباطبایی، محمدحسین، ترجمه احمد جانپور، سنن النبی، مشهد، انتشارات استوار، 1388، اول

قمی ، شیخ عباس ، مفاتیح الجنان، قم، انتشارات زائر، 1388، هفتم

کاظمی خوانساری، ابراهیم ، توصیه های پزشکی عارفان ، قم، انتشارات عطر یاس، 1389، دوم

کریم خانی، حمزه ، اخلاق خانوادگی عارفان، قم، انتشارات عطر یاس، 1389، اول

مجلسی؛ محمدباقر ، حلیه المتقین، قم، انتشارات پیام علمدار ،1391، پنجم

محدثی  ، اخلاق معاشرت ،  قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه قم ،1386، سیزدهم

مطهری ، مرتضی ، خدمات متقابل اسلام و ایران ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی ،1357، هشتم

مظاهری، حسین، اخلاق در خانه ، قم، نشر اخلاقی ، 1382 ، چاپ 9 نهم

مکارم شیرازی، ناصر،  تفسیر نمونه، تهران، دار الکتاب الاسلامیه ، 1387،سی و ششم

نوری ،  مهدی ، حدیث عنوان بصری، قم ، میراث ماندگار،  1388، دوم

 

سبک زندگی اسلامی ایرانی

بررسی تطبیقی سبک زندگی ایرانی -  اسلامی  با  سبک زندگی غربی

احمد زیارانی

چکیده:

سبک زندگی ایرانی اسلامی با سبک زندگی غربی تفاوت ماهوی دارد. سبک زندگی ایرانی اسلامی مبتنی بر آموزه های وحیانی و تعالیم الهی انبیاء می باشد و هدف آن رشد و تعالی معنوی و مادی فرد و جامعه    می باشد و مبنای این سبک زندگی ، خدا و اطاعت از دستورات الهی می باشد. اما در سبک زندگی غربی، مبنا لذت جویی و منفعت طلبی بشر است و منبع قانونگذاری برای رسیدن به این هدف ، تفکرات تک بعدی انسانی با تاکید بر جنبه مادی او می باشد. سبک زندگی ایرانی اسلامی با تأکید بر منابع غنی قرآن و سیره معصومین علیهم السلام و بهره گیری از تمدن کهن ایرانی،  بهترین روش برای زندگی سعادتمندانه می باشد. در این تحقیق با استفاده از روش کتابخوانی و مراجعه به متون دینی و ارزش های اسلامی و ارزش های حاکم بر غرب، آنها با هم مقایسه شده و نقاط قوت و ضعف آنها احصا می شود.

کلید واژه: سبک زندگی، ایرانی ، اسلامی، غربی

مقدمه:

انسان برای زندگی روش های مختلفی را می تواند انتخاب کند، اما برای اینکه بدانیم کدامین روش زندگی بهتر است باید بدانیم هدف ما در زندگی چیست تا طبق آن هدف روش زندگی مشخص گردد. آیا انسان خود می تواند برای زندگی روشی را تعریف کند و طبق آن زندگی کند یا خیر؟ با توجه به اینکه خداوند خالق انسان است آگاه تر از خود انسان به ابعاد مختلف وجود او می باشد. خدایی که دلسوزتر از هر کسی برای انسان است و از خلقت انسان هدف مشخصی داشته، انسان را بدون برنامه رها نکرده که طبق میل خود زندگی اش را تعیین کند. بنابراین بهترین روش برای انسان روشی است که خداوند توسط پیامبران الهی تعیین کرده است و با توجه به اینکه دین اسلام کاملترین دین و پیامبر اسلام (ص) ، اعظم پیامبران است در می یابیم که روشی که اسلام برای زندگی تعیین کرده ، بهترین روش است و الگوی نمونه ، برای همه مردم طبق آیه قرآن خود شخص پیامبر اعظم (ص) می باشند. همانطور که در زیارت عاشورا نیز به این معنا اشاره شده است که « خدایا زندگی مرا زندگی محمد و آل محمد (ص) قرار بده » (1  ) بنابراین بهترین سبک زندگی برای هر انسانی در هر زمانی ، سبکی است که اسلام ارائه می نماید.

ایران با سابقه تمدن چند هزار ساله ، نقش مهمی در پیشبرد اهداف اسلام داشته است. از جمله امام صادق  ( علیه السلام) در تفسیر آیه 38 سوره محمد (ص) فرموده اند:« این امر (پشت کردن مردم عرب بر قرآن ) تحقق پیدا کرد و خداوند به جای آنها موالی یعنی ایرانیان را فرستاد و آنها از جان و دل اسلام را پذیرفتند.» (2) نمونه بارز  ایرانی پیشتاز در اسلام ، حضرت سلمان (ع) هستند که بعد از معصومین (ع) در میان اصحاب پیامبر (ص) ، بالاترین مقام معنوی را داشتند. در بین مردم ایران سنت های پسندیده ای وجود دارد که مورد تأیید اسلام هم می باشد؛ مانند دید و بازدید مردم در ایام نوروز که مطابق برنامه صله رحم در اسلام می باشد. 

تلفیق فرهنگ غنی اسلامی های متکی به وحی الهی با سنت های مترقی و متمدنانه ایرانی ، سبکی از زندگی اسلامی ایرانی ارائه می دهد که می تواند الگوی جهانیان قرار گیرد. دین مبین اسلام و تمدن ایرانی در پیشرفت یکدیگر ، خدمات متقابلی داشته اند، و  « به همان نسبت که اسلام یک دین همه جانبه است و بر جنبه های مختلف حیات بشری سیطره دارد ، خدمات ایرانیان به اسلام نیز وسیع و گسترده و همه جانبه است ... اولین خدمتی که باید از آن نام برد ، خدمت تمدن کهن ایرانی به تمدن جوان اسلامی است .» (3)

سبک به معنای طرز خاصی از نظم و نثر بوده که در اصطلاح روش خاص ادراک و بیان افکار، به وسیله ترکیب و طرز تعبیر است (4). «سبک زندگی ناظر به مسائلی است که متن زندگی انسان را در دنیا شکل می دهد. به عبارتی، وقتی از چگونگی زیستن مؤمنانه سخن می گویند، تمام مسائلی را که آدمی در متن زندگی با آن مواجه است، باید مدنظر قرار داد» (5). اسلام برای جزئی ترین امور زندگی هم برنامه و آدابی دارد که رعایت آنها  به مصلحت دنیا و آخرت انسان می باشد و این دیدگاه طبق جهان بینی الهی می باشد. اما در سبک زندگی غربی تنها چیزی که برای استخراج روش زندگی مورد استفاده قرار می گیرد تفکرات انسان می باشد که خدا در تفکر او نقش چندانی ندارد و محور تفکرات در جهان بینی او انسان می باشد و هدف، لذت بردن انسان و در واقع طرح ریزی زندگی حیوانی است. در این تفکر انسان  مانند حیوان درنظر گرفته می شود که تلاش می شود بیشترین بهره را از زندگی دنیوی خود ببرد. معنویت، و منبع عظیم وحی الهی و آموزه های دینی در این تفکر در حاشیه قرار دارد و در حد یک سنت اجتماعی، کوچک شمرده می شود و هدف اصلی، انسان است و خواسته های مادی او. در مجموع می توان سبک زندگی در جامعه انسانی را در دو بخش کلی فردی و اجتماعی بررسی کرد. در بخش فردی به مباحثی در زمینه تغذیه و  پوشش و خواب پرداخته می شود و در بخش اجتماعی به موضوعاتی مانند اخلاق معاشرت و ارتباط با دیگران پرداخته می شود.

تحقیق قبلی با عنوان این مقاله مشاهده نشده است ، اما در موضوعات مرتبط با آن تحقیق صورت گرفته است. در این تحقیق سبک زندگی ایرانی اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد و با سبک زندگی غربی مقایسه     می شود . در این تحقیق  از روش کتابخوانی استفاده شده است و  به کتابهای مختلف مرتبط با موضوع  مراجعه شده است و  به آیات قرآن و احادیث اهل بیت و نظرات علما استناد گردیده است.

الف) سبک زندگی از جهت اجتماعی :

سبک زندگی از جهت اجتماعی گستره وسیعی را در برمی گیرد ، که در اینجا به چند بحث مهم آن پرداخته می شود.

1-   ارتباط فرد با جامعه:

جامعه انسانی از منظر اسلام به منزله یک کشتی است که سعادت و شقاوت فرد و جامعه به هم مرتبط می باشد و فرد در این تفکرات نمی تواند بگوید که من کار خودم را انجام می دهم و به جامعه کاری ندارم و آنچه که در جامعه مثل شده است که عیسی به دین خود، موسی به دین خود در تفکر الهی جایی ندارد و اعضای جامعه مانند اعضای یک پیکرند که درد یک عضو باعث به درد آمدن کل پیکر می گردد. در روایات اسلامی آمده است که « اصحاب پیامبر اعظم (ص) پیش از جدا شدن از هم سوره والعصر را می خواندند و یکدیگر را به حق و صبر سفارش می کردند.» (6). در شرع مقدس امر به معروف و نهی از منکر یک فریضه بسیار مهم شمرده شده است که فرایض دیگر به وسیله آن اقامه می شوند و عظمتی دارد که فرایض دیگر در برابر  آن بسیار کوچک می باشند. مقام معظم رهبری هم بر تذکر لسانی تاکید ویژه دارند و از     بی توجهی به مفاسد اجتماعی نهی کرده اند. اگر فردی در جامعه تخلفی کرد افراد پشت سر هم به او تذکر دهند آن هم تذکری با زبان نرم، یا فرد متخلف از این تذکرات تاثیر می پذیرد و رفتار خود را اصلاح      می کند یا به خاطر تذکرات مکرر به اجبار دست از تخلف خود برمی دارد. اگر امر به معروف و نهی از منکر در مورد قوانین اجتماعی هم جابیفتد و افراد خلاف قانون را خلاف شرع بدانند و به متخلفان تذکر دهند کمتر شاهد تخلفات اجتماعی خواهیم بود.

 در تفکر غربی فرد در پی منفعت زودگذر خود می باشد و کاری به دیگران ندارد. اگر دو نفر در وسط خیابان  با هم در گیر شوند و یمدیگر را در حد کشتن هم بزنند ،  دیگران با بی اعتنایی از کنار آن رد می شوند و بزرگترین عکس العمل آنها گفتن کلمه « آه » می باشد. موارد متعددی از این موارد در جوامع غربی مشاهد شده  ، از جمله موردی که یک ایرانی در انگلیس توسط یک نژادپرست به آتش کشیده شد و به قتل رسید و شاهدین کاری برای این فرد بی گناه ایرانی نکردند.

2- برابری و برادری:

یکسان بودن انسان ها در پیشگاه الهی، اصل مهمی است که در فرهنگ اسلامی ایرانی مورد توجه قرار می گیرد. طبق آیه قرآن "ان اکرمکم عند الله اتقاکم" (سوره حجرات آیه 13) گرامی ترین مردم در پیشگاه خدا با تقواترین مردم است در فرهنگ اسلامی و قرآنی امور ظاهری ملاک برتری نیست، خداوند متعال در قرآن می فرماید:« ای مردم ما شما را خلق کردیم از مرد و زن و شما را ملت ها و قبائل قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید و بی تردید گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. یقیناً خدا دانا و آگاه است.» (سوره مبارکه حجرات آیه 13).

در فرهنگ اسلامی جنسیت، نژاد، قومیت و ظاهر ملاک برتری نیست. در زندگی اسلامی مسلمانان با هم برادرند و رفتارشان با هم مانند رفتار دو برادر باید باشد . در فرهنگ اسلامی در نماز جماعت وزیر و وکیل و ثروتمند در کنار یا پشت سر کارگر و فقیر قرار می گیرند  و با هم نماز می خوانند و این یکسان بودن مردم است که وجدان خفته بعضی از غربی ها را بیدار می کند و با دیدن چنین صحنه هایی پی به حقانیت دین مبین اسلام می بند و مسلمان می شوند. در اسلام عرب بودن ملاک برتری نیست و سلمان فارسی که نه از قریش او نه از عرب گوی سبقت را می رباید و به مقام « منا اهل البیت » می رسد و بعد از معصومین (ع) به مقام بالاترین صحابه پیامبر (ص) دست می یابد. بلال حبشی سیاه پوست و صهیب رومی مقام بالایی نزد پیامبر (ص) داشتند ، اما ابولهب و ابوجهل که از نزدیک ترین افراد از لحاظ نسبت بودند اما در واقع مطرودترین افراد در نزد پیامبر (ص) بودند. اما در فرهنگ غربی، ملاک برتری اموری غیر واقعی و ظاهری می باشد و گاهی نژاد و قومیت ملاک برتری است. مانند رژیم صهیونیستی که خود را از نژاد برتر می داند واز نظر آنها همه افراد دنیا باید مثل حیوانات در خدمت آنان باشند و برای رسیدن به این هدف شوم، زن و کودک و پیر و جوان را می کشند ،  همانطور که در جنگ های غزه و لبنان ،کشتار فجیع مردم توسط صهیونیست ها رخ داد.همچنین در بعضی کشورها مثل انگلیس عده ای از نژادپرستان رنگ پوست و مو را ملاک برتری می دانند و هرکه سیاه پوست باشد یا موی سرش سیاه باشد ، نزد آنان تحقیر می گردد و هنوز هم در این کشورها افراد به خاطر رنگ پوست سیاه یا حتی به خاطر مسلمان بودن، مورد تحقیر و اهانت قرار می گیرند و گاهی به خاطر آن به قتل می رسند. به ویژه در کشور آمریکا که تا کنون چندین نفر از سیاهپوستان فقط به خاطر رنگ پوستشان توسط پلیس آمریکا به قتل رسیده اند که آخرین مورد آن قتل جوان سیاهپوستی به نام مایکل براون توسط پلیس در ایالت میسوری آمریکا بود ، که اعتراضات فروانی را در پی داشت، که اینها نشان دهنده عمق وجود تبعیض نژادی در فرهنگ غربی می باشد.

3 -  ازدواج

 در فرهنگ ایرانی اسلامی ، ازدواج امری مقدس است و بسیار به آن سفارش شده است ازجمله در روایتی پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: ازدواج سنت من است پس هرکس از این روش من رویگردان شود از من نخواهد بود (7). بررسی سیره معصومین (ع) به ما می آموزد که آنها در ابتدای جوانی ازدواج کرده اند. پیامبر (ص) در 25 سالگی، امام علی (ع) در 23 سالگی، امام سجاد (ع) در 19 سالگی و امام جواد (ع) در 17 سالگی ازدواج کردند (8). که نشان دهنده تاکید اسلام بر ازدواج در اوایل جوانی می باشد. طبق فتوای مراجع عظام تقلید کسی که اگر ازدواج نکند به گناه می افتد واجب است که ازدواج کند و این اهمیت دوری از گناه را می رساند ، در حالیکه در فرهنگ غربی فاصله بین بلوغ و ازدواج بسیار زیاد است و چه بسیار مفاسدی که در این فاصله اتفاق می افتد. اگر جوان زود و به موقع ازدواج کند هم از گناه جلوگیری کرده و هم به لذات دنیایی حلال رسیده و هم در آینده فاصله سنی او با فرزندانش زیاد از حد نخواهد شد و یکی از علل کاهش جمعیت همین ازدواج دیر هنگام می باشد. در فرهنگ اسلام ازدواج رفع محدودیت ها و رسیدن به بزرگترین آرزوی دنیایی یک جوان است ، اما در فرهنگ گناه آلود غرب ازدواج محدودیت و ازبین رفتن فرصت های رسیدن به لذات بی حد و حصر می باشد. در فرهنگ غربی در بحث ازدواج افراط وتفریط شده است. بعضی مثل راهبان ، ازدواج را بر خود حرام کرده اند و بعضی حد و مرز و قید و بندی برای خود در این زمینه درنظر نمی گیرند. اما اسلام دین اعتدال و میانه روی است و ازدواج  راراهی  برای رشد وتعالی معنوی و پرورش فرزندانی الهی در کانون گرم خانواده می داند.همانطور که افضل زوج های عالم ، امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) ، همدیگر را بهترین یاری کننده در طاعت الهی یافتند و این ازدواج مقدس و ساده والهی و زود و به موقع ، باید الگوی تمام مسلمانان باشد.به علت افراط و تفریط در فرهنگ غربی معضلات زیادی در آنها به وجود آمده است. از مفاسد اخلاقی فراوانی که در بین کشیش های مسیحی به وجود آمده که آبروی کلیسا را برده است تا آمار تکان دهنده از درصد بسیار بالا از باردار شدن دختران قبل از ازدواج و خشونت و سوء استفاده جنسی از زنان و دختران. همچنین عمل شرم آور همجنس­گرایی که حتی از حیوانات هم در این زمینه پیشی گرفته اند و مثلاٌ « از نظر قانون اساسی و عرفی مردم انگلیس و بعضی دیگر از کشورهای غربی، اگر یک مرد برای زن خود هوویی از جنس زن بیاورد جایز نیست و یک عمل غیر انسانی است اما اگر هوویی از جنس مرد بیاورد عمل شرافتمندانه و انسانی و متناسب با مقتضیات قرن 21 انجام داده است.» (9).

4- اخلاق معاشرت:

یکی از مهمترین اهداف پیامبران الهی، رشد و ارتقای اخلاقی انسان ها می باشد. پیامبر گرامی اسلام (ص) با تاکید بر این مسئله می فرمایند: همانا من برای تتمیم و تکمیل خوی و رفتارهای ستوده و ارزشمند به پیامبری مبعوث شده ام (10). بر خلاف فرهنگ غربی، روح و محتوای فرهنگ دینی ما بر پایه ارتباط، صمیمیت، تعاون، همدردی و عاطفه استوار است  (11). همانطور که همه قطعات یک کالا علامت کارخانه تولید کننده آن کالا را دارد یک مسلمان هم باید هر رفتار و گفتار او تأییدیه ای از دین اسلام داشته باشد و دیگران با دیدن اعمال و رفتار او بتوانند او را الگوی عملی خود قرار دهند. در فرهنگ اسلامی مسلمان طوری با دیگران رفتار می کند که دوست دارد دیگران همانگونه با او رفتار کنند. رفتاری همراه با ارزش قائل شدن و محبت و دلسوزی اگر طبق احادیث آنچه را که برای خود دوست داریم برای دیگران هم دوست بداریم و آنچه را برای خود ناپسند می شماریم برای دیگران هم ناپسند بدانیم ، دنیا مانند بهشت  می شود و دادگاه ها تعطیل می شوند ، زیرا دیگر کسی به حقوق دیگران تعدی نمی کند و همه رعایت حقوق هم را می کنند. آنچه که حاکم بر روابط اجتماعی و خانوادگی در فرهنگ اسلامی است عبارتست از خوش اخلاقی، عفو و گذشت، بخشش ، محبت، تواضع، صبر و تحمل، تفقد ورسیدگی و ایثار و از خود گذشتگی.

در اسلام به شدت از هرچه که به روابط اجتماعی ضربه بزند نهی شده است ازجمله غیبت و تهمت و سخن چینی و تمسخر . این امر به اندازه ای مهم است که در چند آیه قرآن ، از غیبت و عیب جویی و سخن چینی و تمسخر نهی شده است. همچنین در روایات متعددی به این موضوع اشاره شده است ، از جمله امام علی (ع) فرموده اند:« ای بنده خدا در گفتن عیب کسی شتاب مکن، شاید خدایش بخشیده باشد و بر گناهان کوچک خود ایمن مباش، شاید برای آنان کیفر داده شوی! پس هرکدام از شما که به عیب کسی آگاه است به خاط آنچه که از عیب خود می داند باید از عیب جویی دیگران خودداری کند» (12). یکی از رسوم پسندیده در جامعه ایرانی ، رسیدگی به مشکلات محرومان و رفع مشکلات آنها می باشد ، که مورد تأیید اسلام نیز می باشد .

5- ارتباط با نزدیکان :

«پیوند با خویشاوندان و نیکی به آنان به ویژه پدر و مادر، از راه های مهم رشد و تعالی (در همه زمینه ها) و تقرب به خدای سبحان است که پس از ایمان به خدا از با فضیلت ترین اعمال دینی به شمار می آید و اجر و پاداش مادی و معنوی فراوانی دارد. این پیوند چنان مهم است که به اجماع عالمان شیعه بر پایه ادله سه گانه کتاب، سنت و عقل، از واجبات دینی مهم شمرده شده و برای دستیابی به آن، سفر یک ساله نیز توصیه شده است. قطع ارتباط با خویشاوندان هم نوعی پیمان شکنی با خدای سبحان به شمار می آید.» (13). در سبک زندگی ایرانی اسلامی پدر و مادر جایگاه ویژه ای دارند و خداوند متعال در قران کریم پس از امر به عبادت خدا سفارش به نیکی به پدر و مادر نموده است (سوره مبارکه بقره، آیه 82).

 طبق روایات اهل بیت علیهم السلام صله رحم آثار مادی و معنوی فراوانی دارد. از پیامبر اعظم (ص) نقل شده است:« هرکس صله رحم کند خدا او را دوست دارد و روزی وی را گسترش دهد و عمرش را فزونی بخشد و او را به بهشتی درآورد که وعده داده است .» (14). البته منظور از صله رحم تنها، رفت و آمد و سر زدن به خویشاوندان نیست بلکه کمک در ابعاد مختلف ، رفع نیاز  و خوشحال کردن آنان بیشتر مد نظر است. به ویژه در مورد خانواده در سبک زندگی اسلام سفارش های فراوانی  شده است. قرآن کریم فرزندان را از کوچکترین آزار به پدر و مادر نهی می کند و حتی از اُف گفتن هم باز می دارد (سوره مبارکه اسراء آیه 23). سفارش اسلام است که انسان حتی در هنگام نماز خواندن مستحبی هم پاسخ مادر خود را بدهد و حاجت او را برآورده کند. در سبک زندگی اسلامی ،  اطاعت از اوامر پدر و مادر واجب است مگر جایی که خلاف دین خدا باشد. احسان به والدین در قرآن بعد از عبادت و اطاعت از خدا ذکر شده است (سوره مبارکه اسراء آیه 23). پیامبر اکرم (ص) فرموده اند:« بهترین شما کسی است که برای خانواده اش بهتر باشد و من بهترین شما برای خانواده ام هستم.» (15). همچنین الگوی عملی ما در عصر حاضر علمای ربانی هستند. در این زمینه آیت الله العظمی بهجت (ره) می فرمایند:« اگر بخواهیم محیط خانواده گرم و با صفا و صمیمی باشد فقط باید صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رافت را پیشه خود کنیم تا محیط خانواده گرم و نورانی باشد.» (16). این موضوعات در جامعه ای می تواند اجرا شود که بنیان خانواده در آن محکم باشد و صله رحم به عنوان یک ارزش والا تلقی گردد . در جامعه ایرانی نیز دید و بازدید و سر زدن به دوستان و آشنایان به عنوان یک رسم پسندیده و قدیمی ، به ویژه در ایام نوروز ، از زمان های گذشته وجود داشته است .

بر خلاف سبک زندگی ایرانی اسلامی ، در سبک زندگی غربی بنیان خانواده بسیار سست می باشد ، زیرا محور خانواده در غرب منفعت طلبی و لذت جویی است و چه بسا پدر و مادری از دنیا برود و تا مدت ها فرزندان از مرگ والدین خود مطلع نشوند. خانه های سالمندان مربوط به فرهنگ غربی است نه اسلام ، که این همه برای احترام و اطاعت از والدین سفارش کرده است. در سبک زندگی غربی، خانواده جایگاه حقیقی خود را ندارد و به علل مختلف از جمله تنوع طلبی زن و مرد، هدف بودن لذت جویی، رواج فرهنگ برهنگی که از کودکی تا بزرگسالی به عنوان یک ارزش تلقی می گردد و رواج فیلم های غیر اخلاقی که به عنوان یک صنعت کثیف ولی پر درآمد در غرب مطرح شده است، خانواده به آن معنا که در سبک زندگی اسلامی وجود دارد ، در غرب آن جایگاه والا را ندارد و در چنین زندگی ای که خیانت زن و شوهر به یکدیگر به عنوان یک عرف پذیرفته شود ، دیگر جایگاه مادر و همسر برای زن و جایگاه پدر و شوهر برای مرد به عنوان یک مقام مقدس و متعالی مطرح نیست و در چنین خانواده ای چطور می توان انتظار داشت ارزشهای متعالی انسان به معنای واقعی رعایت گردد.  در بعضی از کشورهای اروپایی آمار روابط نامشروع بیشتر از روابط مشروع می باشد. در سوئد هفتاد درصد دختران پیش از ازدواج به طور نامشروع باردار شده، بچه را سقط می کنند. در نروژ نود درصد دختران کمتر از 18 سال پیش از ازدواج باردار می شوند. در آمریکا بیست درصد کودکان به طور نامشروع به دنیا می آیند. در انگلیس از هر ده کودک یکی حرامزاده است (17).  در چنین جامعه ای دیگر خانواده بنیانی سست است که اصلا قابل مقایسه با خانواده در سبک زندگی اسلامی نمی باشد ، و شرایط بحرانی ای وجود دارد که حتی در بین حیوانات هم کم نظیر می باشد. در این جوامع در اثر این رفتارها انسان ها بهتر از انسان با حیوانات انس می گیرند و همراهی خارج از عرف انسان با حیوان به عنوان یک ارزش در سبک زندگی غربی مطرح می باشد.

سبک زندگی از جهت فردی:

ارتباط با خود گستره وسیعی را در بر می گیرد ، در اینجا به صورت مختصر به چند بحث مهم و کاربردی در این زمینه اشاره می شود.

1-   پوشش:

لباس هر انسان نشان دهنده ی نوع نگرش و عقیده ی او می باشد و در اسلام آداب بسیاری در این باب وارد شده است . در کتاب شریف سنن النبی آمده است: «پیامبر خدا از لباس های سبز رنگ خوشش می آمد و بیشتر لباس های سفید بر تن می کرد. همه لباس های حضرت تا بالای قوزک پا بود و روپوشی که بالای آن می پوشید تا وسط بالای ساق پا می رسید.» (18) همچنین در احادیث از تشبه به کفار در پوشش نهی شده است.« از امام صادق (ع) نقل شده است که خدای عزوجل فرمود به پیغمبری از پیامبرانش که بگو به مومنان که نپوشند جامه های دشمنان مرا و به مسلک دشمنان من سلوک ننمایید که ایشان نیز ماندد آنا دشمنان من خواهند بود.» (19).در فرهنگ اسلامی ملاک شرع مقدس و تعالیم الهی است. پیامبر اعظم(ص) در حدیثی به امام علی (ع) فرمودند:« ای علی هر مردی از همسرش اطاعت کند خدا او را به رو در جهنم افکند. علی (ع) پرسید این چه اطاعتی است؟ فرمود: در پوشیدن لباس نازک به وی اجازه دهد.» (20) البته قبل از اسلام هم مردان ایرانی  لباس های بلند برتن می کردند و زنان هم پوشش مناسب داشتند ، حتی تا حکومت قاجار هم استفاده از لباس بلند در ایران مرسوم بود ، اما رضاخان ملعون که مجری طرح های شیطانی غرب بود باعث شد ایرانیان تا حدودی از رسم دیرینه خود جدا شوند .

اما در فرهنگ غربی خلاف فرهنگ اسلامی عمل می شود ، در فرهنگ اسلامی تمام بدن زن غیر از وجه و کفین به منزله عورت است و باید پوشیده شود اما در فرهنگ غربی می بینیم که مثلا در برنامه های رسمی شان مردها کت و شلوار پوشیده و خیلی مرتب و دارای پوشش مناسبند اما زن ها برهنه و پوشش اندکی دارند و حتی در برنامه های رسمی هم زن آزاد است که لباس های خلاف حیا بپوشند و این فرهنگ عجیب غربی از این نشأت می گیرد که با زن در فرهنگ غربی به عنوان یک کالا برخورد می گردد و به عنوان موجودی که باید کاملا در اختیار شهوت مردان قرار گیرد و حتی در عرف بعضی از غربی ها این یک زن متعلق به یک مرد باشد امری عجیب و خلاف تلقی می گردد. و این برهنگی سلاحی است در دست استعمارگران که با آن جوانان کشورهای خود و به ویژه کشورهای اسلامی را مشغول فساد و شهوت کنند تا بهتر بتوانند نقشه های شوم استعماری خود را در کشور خود و کشورهای اسلامی پیاده کنند و پایه های قدرت خود را محکمتر کنند.برخلاف فرهنگ غربی در اسلام پوشیدن هر نوع لباسی که انسان بخواهد آزاد نیست زیرا ملاک فرهنگ غربی هوای نفس انسان است و حس لذت جویی او.

 در سبک زندگی غربی که خود را از سرچشمه زلال وحی محروم کرده است ، فرهنگ اصلی ، فرهنگ برهنگی است و نتیجه این برهنگی در آمار جرم و جنایت و آزار و اذیت هایی که از طرف خود غربی ها منتشر می شود،  مشهود می باشد و این همه جنایت و فساد ناشی از دوری از فرهنگ ناب اسلام و آموزه های الهی می باشد.

2- خواب:

خواب یکی از نعمت های الهی است که با برآورده شدن و تنظیم درست این نیاز اساسی انسان ، بیداری و تلاش برای او لذت بخش می شود. انسان حدود یک سوم عمر خود را در خواب می گذارند و در اسلام سفارش های فراوانی در آداب خواب وارد شده است. در این زمینه امام رضا (ع) می فرمایند:« قدرت و سلطنت خواب، در مغز است و خواب مایه پایداری و نیرومندی جسم است.» (21)

خواندن آیه الکرسی و سوره توحید قبل از خواب، نخوابیدن با شکم پر، کم خوابیدن در شب از دیگر آدابی است که در روایات به آن اشاره شده است. در قرآن در چند مورد به کم خوابیدن در شب جهت عبادت شبانه به ویژه عبادت در سحر سفارش شده است ، از جمله در سوره مبارکه مزمل آیه 2 و سوره مبارکه ذاریات آیه 17 و 18 خداوند متعال سفارش فرموده است که در شب به عبادت پرداخته شود. خداوند متعال در آیه 9 و10 سوره مبارکه نبأ می فرماید:« ما خواب را مایه آرامش و آسایش شما و شب را پوششی برای شما  قرار دادیم.» از این آیه می توان نتیجه گرفت که صحیح نیست که انسان در شب اصلاً نخوابد و فقط در روز بخوابد ، زیرا خداوند شب تاریک را برای خواب قرار داده است. خواب در فرهنگ اسلامی فرصت استراحتی است که زمان ویژه ای  هم دارد ، برای آمادگی بیشتر جهت انجام امور روزانه و پیشرفت مادی و معنوی انسان. در روایات سفارش شده که انسان از خواب عبرت بگیرد و یاد مرگ بیفتد و بداند خواب برادر مرگ است و شب قبل از خواب اعمال روز خود را محاسبه کند و با توجه به خداوند بخوابد و اصولاٌ در اسلام می توان هر عملی را به نیت الهی و تقرب الی الله انجام داد هرچند این عمل مباح باشد.

سفارش های متعددی در روایات بر مساله کم خوابی شده است، ازجمله رسول خدا (ص) می فرمایند: «خدا سه چیز را دوست دارد: کم گویی، کم خوابی و کم خوری» (22).  البته منظور از کم خواب، بی خوابی بیش از حد که به سلامت انسان ضربه بزند نیست و آن اندازه که انسان برای فعالیت های روزانه نشاط پیدا کند، مورد نیاز انسان می باشد. و مقدار خواب هم طبق مزاج های افراد، با هم تفاوت دارد و نمی شود به همه افراد یک مدت شخصی از خواب را توصیه کرد. اما داشتن نظم در خواب و اول شب خوابیدن برای انسان مفید می باشد. در روایت دیگری از امام صادق (ع) فرموده اند: «پرخوابی دین و دنیا را از بین می برد» (23).

 اما بر خلاف این موضوع در فرهنگ غربی، فرد تا نیمه های شب پای برنامه ها و سرگرمی های بیهوده خود را مشغول می کند و از بیداری در زمان هایی که از نظر مادی و معنوی برای انسان مفید است ، مانند سحر و بین الطلوعین ، محروم می شود. همچنین برخلاف اسلام که از خواب زیاد در شب نهی شده، در فرهنگ غربی گاه تاکید می شود که خواب زیاد مورد نیاز انسان است و تأکید آنها به جنبه حیوانی انسان است ، وخواب در سبک زندگی غربی بر اساس غفلت و شهوت برنامه ریزی شده است.

3- تغذیه:

در فرهنگ اسلامی آداب فراوانی در باب تغذیه وارد شده است که مهمترین آنها تغذیه حلال است که مورد سفارش معصومین (ع) و علمای ربانی بوده است. دستورات فراوانی که در مورد تغذیه صحیح وارد شده است برای سلامتی جسم و روح انسان موثر می باشد. با رعایت اصول تغذیه اسلامی انسان دارای جسم سالم و روحیه ای پرنشاط خواهد شد که عمر طولانی علمای اسلامی که تغذیه ساده و سالم و منطبق بر اصول اسلام داشته اند تصدیق کننده این مسأله می باشد. ازجمله سفارش های اسلام در باب تغذیه استفاده از سبزی و میوه می باشد که تاثیر به سزایی در سلامت انسان دارد.

    در مورد استفاده از غذای حلال و طیب و پاک هم در قرآن سفارش شده و هم روایات متعددی وارد شده است. خداوند متعال در قرآن فرمود: «یا أیها الرسل کلوا من الطیبات و اعملوا صالحاً انّی بما تعملون علیم» (مومنون/51).  ای رسولان از غذاهای پاکیزه تناول کنید و به اعمال صالح بپردازید ، من به آنچه می کنید آگاهم. خداوند متعال در این آیه شریفه استفاده از غذای پاک و حلال را بر عمل صالح مقدم آورده و این را نتیجه آن ذکر فرموده است. تا خوراک بنده خدا حلال نباشد دل و جان او را به سوی طاعت و بندگی حق کشش نیست. رسول خدا در این باره فرموده اند: «خوراک خود را پاک و حلال کن تا دعای تو مستجاب شود.» (24). همچنین آیت الله العظمی بهجت (ره) در این زمینه فرموده اند: «خوردن غذای شبهه ناک و نیز خوردن غذای کسی که از حرام پرهیز ندارد اگرچه جایز است ولی انسان را مریض و از عبادت محروم می کند و یا سبب سلب توفیق می شود. (25)

      در فرهنگ اسلام خوردن هدف نیست تا فرد به هر وسیله ای چیزی به دست آورد و شکم خود را پر کند ،  شاهد این مسأله ، گفتار خداوند متعال در قرآن کریم است که هر جا از خوردن و آشامیدن سخن گفته است ، در ادامه دستوری الهی از قبیل به جا آوردن شکر نعمت ، انجام عمل صالح ، دوری از اسراف آمده است. اصل در اسلام رشد معنوی است و هرچه که مانع رشد معنوی انسان است ،  از خوردن آن نهی شده است .

 اما در سبک زندگی  غربی پر کردن شکم با هر غذایی و صرف لذت بردن از خوردن و مصرف غذای  گران قیمت و تجملاتی یک ارزش می باشد ،  و علت فراوان شدن فست فودها در غرب پر شدن سریع تر شکم می باشد. در فرهنگ غربی گاه نشستن اعضای خانواده دور هم برای غذا خوردن یک افسانه است. زیرا به نظر آنان وقت تلف می شود و باید به کارهای به ظاهر مهمتر پرداخت. اما در فرهنگ اسلامی سفارش شده که به نشستن سفره طول داده شود. که این طول دادن هم از نظر طبی به علت خوب جویدن غذا منجر به گوارش مناسب و کم شدن بیماری های شایع گوارشی می گردد و هم از نظر روحی جمع شدن اعضای خانواده دور هم تاثیر مثبت در روحیه افراد دارد و حتی ثابت شده دانش آموزانی که صبحانه را همراه خانواده خود صرف می کنند در آزمون های درسی نتیجه بهتری می گیرند. طبق آیه "فلینظر الانسان الی طعامه" (عبس/24) سفارش شده که انسان به غذای خود نگاه کند و با آن ارتباط برقرار کند و هدف فقط پرشدن شکم نیست. افزایش بیماری های گوارشی و موارد مرتبط با آن از جمله پیامدهای افزایش غذاهای فست فود و غذاهای ناسالم مانند سوسیس و کالباس و نوشابه می باشد. حتی افزایش بیماری های دهان و دندان هم از پیامدهای غذاهای به سبک غربی می باشد. همچنین مشکل همه چیز در سبک زندگی غربی علاوه بر مشکلات جسمی و بیماری های گوناگون، باعث به وجود آمدن رفتارهای ناهنجار و گاه غیراخلاقی می گردد. مثلاً خوردن گوشت خوک که علاوه بر بیماری های جسمی ، باعث بی غیرتی و افزایش جنایت و خیانت های جنسی می گردد که وضعیت نابسامان جوامع غربی امروز در این موضوع کاملاً واضح و آشکار می باشد و خود بهترین دلیل و برهان و شاهد می باشد. استفاده از گوشت هایی که ذبح شرعی نشده اند و استفاده از گوشت حیوانات حرام، مفاسدی دارد که بعضی از آنها هنوز توسط دانشمندان کشف نشده است. اما بی تردید خداوند طبق مصلحت و دلیل آنها را حرام کرده است. مسأله مهم دیگر استفاده از مشروبات الکلی در سبک زندگی غربی است که علاوه بر ایجاد بیماری های متعدد و آثار روانی مخرب، تاکنون منجر به قتل افراد بی گناه بسیاری گردیده است و این آثار منفی فراوان همه ناشی از دور شدن از مکتب الهی و تکیه دانش تک بعدی و متکی بر هوا و هوس می باشد.

     نتیجه گیری:

مقایسه سبک زندگی ایرانی اسلامی با فرهنگ غربی می تواند کمک کند تا انسان بیشتر به عظمت فرهنگ اسلامی ایرانی پی ببرد. زندگی اسلامی ایرانی چون از آموزه های وحیانی سرچشمه می گیرد بهترین سبک زندگی برای دنیا و آخرت می باشد. اسلام برای هرکاری روش مورد نظر خود را دارد و در جزئی ترین امور هم نظر داده است و چون خداوندی که خالق انسان است و بهتر از خودش انسان را می شناسد بهترین دستورات را برای زندگی ارائه داده است. تمدن عظیم ایرانی هم با تجربه ای عظیم و گرانسنگ در مباحث اجتماعی با استفاده از تعالیم وحیانی به رسیدن به اوج قله سبک زندگی کمک می کند و این از خدمات متقابل اسلام و ایران می باشد. اما در فرهنگ غربی چون فقط اندیشه انسان است انسانی که محدود است و فکر او محدود نمی تواند به همه جوانب سعادت بشر احاطه پیدا کند و طرحی ناقص و یک جانبه و صرفا مادی به بشر ارائه می دهد که نشانه این نقص، این همه مشکلات و معضلات عظیم فردی و اجتماعی و مفاسد اخلاقی فراوان در جوامع غربی می باشد و جامعه ایرانی اسلامی ما باید از این مرداب و منجلاب که غرب در آن گرفتار شده است درس بگیرد و با جدیت هرچه بیشتر در بکارگیری دستورات فرهنگی غنی اسلامی ایرانی بکوشد. هدف اسلام در سبک زندگی رسیدن به رشد معنوی و مادی و آباد ساختن دو سرا و خدمت به خود و دیگران و تقرب به درگاه الهی است اما هدف غرب در سبک زندگی تامین نیازهای صرفا مادی و لذت جویانه انسان تک بعدی است.

پی نوشت:

1.     شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، قم ، 1388، ص 697

2.     مرتضی مطهری  ، خدمات متقابل اسلام و ایران ، قم ، 1357 ، ص 51

3.     همان ص 327و328

4.     عباس شفیعی، سبک رهبری امام خمینی (ره)، قم،  1387، اول  ، ص 6

5.     محمدباقر پور امینی، سبک زندگی، مشهد، 1392، ص 17

6.     ناصر مکارم شیرازی ،  تفسیر نمونه، تهران، 1387،  ص 328

7.      محمدرضا پیوندی و همکاران، راه و رسم جوانی ،قم ، 1391، ص 142

8.     همان، ص 142

9.     همان ،ص 132

10. جواد محدثی  ، اخلاق معاشرت ، قم، 1386، ص 13

11.همان ص 15

12. محمد دشتی ، ترجمه نهج البلاغه، قم، 1380، ص 259

13.عبدالله جوادی آملی، 1391، مفاتیح الحیاه، قم، اسراء ، ص 209

14.همان ، ص 209

15.حمزه کریم خانی ، اخلاق خانوادگی عارفان، قم ، 1389، ص3  

16.همان، ص 34

17.محمدرضا پیوندی و همکاران، راه و رسم جوانی ،قم ، 1382، ص 132

18.محمد حسین طباطبایی، ترجمه سنن النبی ( احمد جانپور) ، مشهد،  1388، ص 81

19.محمدباقر مجلسی ، حلیه المتقین، قم، انتشارات پیام علمدار ،1391، ص 12

20. عبدالله جوادی آملی، 1391، مفاتیح الحیاه، قم، ص 162

21.محمدباقر پور امینی ، سبک زندگی، مشهد، ، 1392، ص 72

22.عبدالله جوادی آملی، 1391، مفاتیح الحیاه، قم، اسراء ، ص194

23.همان ، ص 209

24.ابراهیم کاظمی خوانساری، ، توصیه های پزشکی عارفان ، قم، ، 1389

25.همان ، ص 21

منابع:

قرآن کریم

پور امینی، محمدباقر، سبک زندگی، مشهد، قدس رضوی،1392، دوم

پیوندی، محمدرضا و همکاران،  راه و رسم جوانی، قم، انتشارات زمزم هدایت ،1391 ، اول

جوادی آملی، عبدالله ، مفاتیح الحیاه، قم، اسراء ،1391 ، هفتاد و چهارم

دشتی، محمد ، ترجمه نهج البلاغه، قم، انتشارات مومنین ، 1380، سوم

شفیعی، عباس، سبک رهبری امام خمینی (ره)، قم، انتشارات امیر کبیر، 1387، اول.

طباطبایی، محمدحسین، ترجمه احمد جانپور، سنن النبی، مشهد، انتشارات استوار، 1388، اول

قمی ، شیخ عباس ، مفاتیح الجنان، قم، انتشارات زائر، 1388، هفتم

کاظمی خوانساری، ابراهیم ، توصیه های پزشکی عارفان ، قم، انتشارات عطر یاس، 1389، دوم

کریم خانی، حمزه ، اخلاق خانوادگی عارفان، قم، انتشارات عطر یاس، 1389، اول

مجلسی؛ محمدباقر ، حلیه المتقین، قم، انتشارات پیام علمدار ،1391، پنجم

محدثی  ، اخلاق معاشرت ،  قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه قم ،1386، سیزدهم

مطهری ، مرتضی ، خدمات متقابل اسلام و ایران ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی ،1357، هشتم

مکارم شیرازی، ناصر،  تفسیر نمونه، تهران، دار الکتاب الاسلامیه ، 1387،سی و ششم