اعتقادی مذهبی

مقالات و مطالب اعتقادی ،مذهبی ،شهدا و...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استغفار» ثبت شده است

راه رفع بوی بد روح

وقتی انسان مدتی بدنش رو شستشو نده بدنش و لباسش بوی عرق می گیره اما گاه خودش متوجه این بو نیست چون به اون بو عادت کرده و از طرفی بوی نا مطبوع ذره ذره زیاد میشه و به یکباره نیست که انسان از تغییر یکباره آن متوجه و متنبه بشه اما وقتی لباسش رو بیرون میاره بوی بد اون رو احساس می کنه و متوجه نامناسب بودن اوضاعش میشه گاه فعالیت بدنی خاصی هم نداشته و زیاد هم عرق نکرده اما خاصیت بدن اینه که با گذشت زمان و انجام امور روز مره هم از حالت پاکی و پاکیزگی دور میشه . روح انسان هم همینطوره با مشغول شدن به امور روزمره دنیا بوی دنیا میگیره و از خدا غافل میشه خدا تو قران به استغفار سفارش کرده . پیامبر هم که الگوی همه است بعد از هر مجلس معمولی با اصحابش استغفار می کرد . علما هم زیاد به استغفار سفارش کردند برای رفع بوی بد گناه رفع حجاب غفلت برا حل مشکلات، زیادی روزی و بارش باران و فرزند دار شدن و آثار فراوان دیگه. گاهی حواسمون نیست روحمون بوی نامطبوع گناه رو گرفته اما استغفار که می کنی و روحت باز میشه تازه متوجه موضوع می شی. 

ذکر استغفار از امام علی علیه السلام

امام رضا ، از پدرانش ، از امام سجاد ، و او از پدرش امام حسین علیهم‏السلام نقل مى‏کند:

 روزى در خدمت حضرت على علیه‏السلام نشسته بودم که مرد عربى وارد شد و گفت: اى امیرالمؤمنین مردى هستم عیال وار و از مال دنیا چیزى ندارم.

 امام علیه‏السلام فرمود: اى برادر عرب چرا استغفار نمى‏کنى تا حالت اصلاح شود، مرد عرب گفت: اى امیرالمؤمنین من بسیار استغفار مى‏کنم و حالم تغییر مى‏کند، امام فرمود:

  خداوند مى‏فرماید :

«اِسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ اِنَّهُ کانَ غَفّارا  یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْرارا  وَ یُمْدِدْکُمْ بِاَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ اَنْهارا»

 از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بسیار  آمرزنده است بارانهاى پربرکت آسمان را پى‏درپى بر شما فرو مى‏فرستد و اموال وفرزندان شما را افزون مى‏کند و براى شما باغهاى‏خرم وسر سبز ونهرهاى آب جارى قرار مى‏دهد.

 اینک من استغفارى به تو یاد مى‏دهم که هنگام  خواب آن را بخوان تا خداوند روزیت را زیاد گرداند. آنگاه حضرت امیر  علیه ‏السلاماستغفارى را نوشت و به مرد عرب داد و فرمود: هنگامى که خواستى بخوابى و به بستر  بروى این استغفار را با حالت گریه بخوان و اگر گریه‏ات نیامدخود را به حالت گریه کنندگان در آور.

امام حسین  علیه‏السلام مى‏فرماید: در سال بعد، مرد عرب نزد پدرم  آمد و گفت: اى امیرالمؤمنین خداوند نعمتش را بر من تمام نموده تا آنجا که جائى براى نگهدارى مال وحیوانات خود ندارم، امام علیه‏السلامفرمود: اى برادر عرب، سوگند به خدائى که محمد را به حق به رسالت برگزید، هیچ بنده‏اى این استعفار را نمى‏خواند جز آنکه خداوند گناهانش را آمرزیده و حوائج مشروعش را بر آورده مى‏سازد، و به برکت این استغفار مال و فرزندانش را افزایش مى‏یابد. الصحیفة العلویّة الجامعة، ص 164 دعاى شماره 70 تألیف سید محمد باقر ابطحى، چاپ: قم ـ مؤسّسة الإمام المهدى.

 

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلَّ ذَنْبٍ قَوِىَ عَلَیْهِ بَدَنى
پروردگارا ! طلب بخشش مى‏کنم از هرگناهى که در اثر سلامتى که به من دادى بر آن
بِعافِیَتِکَ، اَوْ نالَتْهُ قُدْرَتى بِفَضْلِ نِعْمَتِکَ، اَوْ بَسَطْتُ
گناه نیرو گرفتم و بوسیله نعمتهاى تو بر آن  گناه، توانمند شدم و یا در اثر فراوانى
اِلَیْهِ یَدى بِسابِغِ رِزْقِکَ، اَوْ اِتَّکَلْتُ فیهِ عِنْدَ خَوْفى
روزى به گناهان جرأت یافتم و به هنگام ترس از گناه به مهلتى که به من داده بودى
مِنْهُ عَلى اَناتِکَ اَوْ اِحْتَجَبْتُ فیهِ مِنَ النّاسِ بِسِتْرِکَ،
تکیه زدم و یا در سایه پرده پوشى تو، گناهم را از مردم مخفى کردم 
اَوْ وَثِقْتُ مِنْ سَطْوَتِکَ عَلَىَّ فیهِ بِحِلْمِکَ، اَوْ عَوَّلْتُ
و از قهر و غضب تو، به حلم و بردبارى تو خاطرجمع شدم و بر کرم و بخشش تو 
فیهِ عَلى'کَرَمِ عَفْوِکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ
دل بستم. پروردگارا ! طلب بخشش مى‏کنم از هر گناهى که در امانت خویش
خُنْتُ فیهِ اَمانَتى، اَوْ بَخَّسْتُ بِفِعْلِهِ نَفْسى، اَوْ
خیانت کردم و یا خود را در برابر گناه به اندک لذت نفسانى فروختم
اِحْتَطَبْتُ بِهِ عَلى بَدَنى، اَوْ قَدَّمْتُ فیهِ لَذَّتى، اَوْ
و یا بدن  خود را هیزم آتش دوزخ ساختم و یا لذتهاى نفسانى خود را بر اوامر مقدّم
اثَرْتُ فیهِ شَهْوَتى، اَوْ سَعَیْتُ فیهِ لِغَیْرى، اَوْ
داشتم یا شهوت خود را بر رضاى تو ترجیح دادم و یا بخاطر دیگران کوشیدم
اِسْتَغْوَیْتُ‏اِلَیْهِ مَنْ تَبَعَنى اَوْ کایَدْتُ فیهِ مَنْ مَنَعَنى،
و یا دنباله روندگان خود را گمراه ساختم یا آن  ممانعت کنندگان خود را فریب دادم
اَوْ قَهَرْتُ عَلَیْهِ مَنْ عادانى، اَوْ غَلَبْتُ عَلَیْهِ بِفَضْلِ
و یا خوار کردم آنکه با من دشمنى کرد و با انواع مکر و حیله به دشمنانم چیره شدم
حیلَتى، اَوْ اَحَلْتُ عَلَیْکَ مَوْلاىَ، فَلَمْ تَغْلِبْنى عَلى
و با تو نیز از در مکر و حیله بر آمدم ولى مرا دچار غضب خود نساختى
فِعْلى، اِذْ کُنْتَ کارِهالِمَعْصِیَتى فَحَلُمْتَ عَنّى، لکِنْ
آنگاه که از گناهانم ناراحت بودى، بردبارى نمودى. آرى! 
سَبَقَ عِلْمُکَ فِىَّ بِفِعْلى ذلِکَ، لَمْ‏تُدْخِلْنى یارَبِّ فیهِ
از روز ازل از گناهانم آگاه بودى و این آگاهى تو مرا به گناه مجبور نساخت
جبْرا، وَلَمْ‏تَحْمِلْنى عَلَیْهِ قَهْرا، وَلَمْ‏تَظْلِمْنى فیهِ شَیْئا
و به زور بر من این گناهان را تحمیل نکرد و بر من ستم روا نداشتى
فَاَستَغْفِرُکَ لَهُ وَلِجَمیعِ ذُنُوبى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ
از آن گناه و تمام گناهانم، طلب مغفرت مى‏کنم. پروردگارا ! استغفار مى‏کنم 
لِکُلِّ ذَنْبٍ تُبْتُ اِلَیْکَ مِنْهُ وَاَقْدَمْتُ عَلى فِعْلِهِ
از هر گناهى که از آن توبه نمودم ولى دوباره مرتکب آن شدم 
فَاسْتَحْیَیْتُ مِنْکَ وَاَنَا عَلَیْهِ، وَرَهِبْتُکَ وَاَنَا فیهِ
واز تو حیا نمودم ولى آلوده شدم واز تو مى‏ترسیدم، ولى اجتناب نمى‏کردم 
تَعاطَیْتُهُ وَعُدْتُ اِلَیْهِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ
و به تو قول ترک گناه دادم ولى دوباره برگشتم. پروردگارا ! استغفار مى‏کنم براى هر
کَتَبْتَهُ عَلَىَّ بِسَبَبِ خَیْرٍ اَرَدْتُ بِهِ وَجْهَکَ فَخالَطَنى
گناهى‏که بر من نوشته‏اى به سبب کار نیکى که بخاطر تو آغاز کردم ولى با نیت غیر تو
فیهِ سِواکَ وَشارَکَ فِعْلى ما لا یَخْلُصُ لَکَ اَوْ وَجَبَ
مخلوط گردید و آمیخته شد کار من با چیزى خالص براى تو نبود و یا با عملى که بر من
عَلَىَّ ما اَرَدْتُ بِهِ سِواکَ، وَکَثیرٌ مِنْ فِعْلى مایَکُونُ
واجب  بود،  غیر  تو را    اراده   نمودم    و اکثر   کارهاى   من    این    چنین      است. 
کَذلِکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ تَوَرَّکَ عَلَىَّ
پروردگارا ! طلب مغفرت مى‏کنم بر هر گناهى که بر من تحمیل شده 
بِسَبَبِ عَهْدٍ عاهَدْتُکَ عَلَیْهِ اَوْ عَقْدٍ عَقَدْتُهُ لَکَ، اَوْ
به سبب عهدى که با تو بستم و یا قولى که به تو دادم و یا
ذِمَّةٍ واثَقْتُ بِها مِنْ اَجْلِکَ لاَِحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ، ثُمَّ
پیمانى که بخاطر تو با یکى از مخلوقات تو بستم ولى 
نَقَضْتُ ذلِکَ مِنْ غَیْرِ ضَرُورَةٍ لَزِمْتَنى فیهِ، بَلْ
تمامى این عهد و پیمانها را شکستم بدون آنکه مجبور بشوم بلکه
اِسْتَزَلَّنى اِلَیْهِ عَنِ الْوَفاءِ بِهِ الاَْشَرُ وَمَنَعَنى عَنْ
طغیان من باعث لغزش و بى‏وفایى من شد و کور دلى من مانع 
رِعایَتِهِ الْبَصَرُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ رَهِبْتُ
وفادارى من شد. پروردگارا ! من طلب مغفرت و بخشش مى‏کنم براى هر گناهى که از
فیهِ مِنْ عِبادِکَ وَخِفْتُ فیهِ غَیْرَکَ وَاسْتَحَیَیْتُ فیهِ مِنْ
بندگان تو واهمه داشتم و از غیر تو مى‏ترسیدم و از مخلوقات تو حیا مى‏کردم 
خَلْقِکَ ثَمَّ اَفْضَیْتُ بِهِ فِعْلى اِلَیْکَ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ
ولى تمام آن کارها را در برابر تو مرتکب مى‏شدم، خداوندا ! طلب مغفرت مى‏کنم 
لِکُلِّ ذَنْبٍ اَقْدَمْتُ عَلَیْهِ وَاَنَا مُسْتَیْقِنٌ اَنَّکَ تُعاقِبُ
از هر گناهى که به آن اقدام کردم  با اینکه  یقین داشتم  که تو مرتکب آن گناه را 
عَلَى ارْتِکابِهِ فَارْتَکَبْتُهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ
کیفر خواهى داد ولى مرتکب شدم. پروردگارا ! استغفار مى کنم براى هر گناهى که
ذَنْبٍ قَدَّمْتُ فیهِ شَهْوَتى عَلى طاعَتِکَ وَ اثَرْتُ
شهوت و خواسته‏هاى نفسانى خود را بر اطاعت تو مقدم داشتم و محبت 
مَحَبَّتى عَلى اَمْرِکْ، وَاَرْضَیْتُ فیهِ نَفْسى بِسَخَطِکَ
خود را بر دستور تو ترجیح دادم و نفس خویش را با غضب تو راضى کردم 
وَقَدْ نَهَیْتَنى عَنْهُ بِنَهْیِکَ، وَتَقَدَّمْتَ اِلَىَّ فیهِ بِاِعْذارِکَ
و حال آنکه از همه اینها مرا نهى نموده بودى و راه  هرگونه عذر را بر من بسته بودى
وَاحْتَجَجْتَ عَلَىَّ فیهِ بِوَعیدِکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ
و با تهدیدهاى خود، حجّت را بر من تمام کرده بودى، خدایا ! استغفار مى‏کنم 
لِکُلِّ ذَنْبٍ عَلِمْتُهُ مِنْ نَفْسى، اَوْ ذَهَلْتُهُ اَوْ نَسیتُهُ اَوْ
از هر گناهى که آگانه و یا ناخود آگاه و یا از روى فراموشى،
تَعَمَّدْتُهُ اَوْ اَخْطَأْتُهُ، مِمّا لا اَشُکُّ اَنَّکَ سائِلى عَنْهُ،
و یا عمدى و یا اشتباهى،  مرتکب شدم و هیج شکى ندارم که تو بازخواست مى‏کنى
وَاَنَّ نَفْسى مُرْتَهَنَةٌ بِهِ لَدَیْکَ، وَاِنْ کُنْتُ قَدْ نَسیتُهُ اَوْ
و جان من، در گرو این گناهان است، اگرچه فراموش کرده‏ام و یا 
غَفَلْتْ نَفْسى عَنْهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ
غفلت نموده‏ام. پروردگارا ! طلب بخشش مى‏کنم از هر گناهى که
واجَهْتُکَ بِهِ وَقَدْ اَیْقَنْتُ اَنَّکَ تَرانى، وَاَغْفَلْتُ اَنْ
در برابر تو انجام داده‏ام و یقین دارم که تو در حال گناه، مرا مى‏دیدى و غفلت کردم 
اَتُوبَ اِلَیْکَ مِنْهُ، اَوْ نَسیتُ اَنْ اَتُوبَ اِلَیْکَ مِنْهُ، اَوْ
از اینکه توبه کنم و یا فراموش نمودم از آن گناه برگردم یا 
نَسیتُ اَنْ اَسْتَغْفِرَکَ لَهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ
فراموش کردم که از آن گناه استغفار نمایم. پروردگارا! استغفار مى‏کنم از هر گناهى
دَخَلْتُ فیهِ، وَاَحْسَنْتُ ظَنّى بِکَ اَنْ لاتُعَذِّبَنى عَلَیْهِ
که داخل آن شدم و به تو خوش بین بودم که مرا بخاطر آن،  عذاب نخواهى کرد
وَاَنَّکَ تَکْفینى مِنْهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ
و مرا مورد عنایت خویش قرار خواهى داد. پروردگارا ! استغفار مى کنم از هرگناهى
اسْتَوْجَبْتُ بِهِ مِنْکَ رَدَّ الدُّعاءِ، وَحِرْمانَ الاِْجابِةِ،
که بخاطر آن، مستحق شدم دعاهایم قبول نشود و از اجابت محروم گردم
وَخَیْبَةَ الطَّمَعِ، وَانْفِساخَ الرَّجاءِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ
و به آرزوهایم نرسم و امیدهایم گسسته شود. پروردگارا ! طلب بخشش مى‏کنم 
لِکُلِّ ذَنْبٍ یُعَقِّبُ الْحَسْرَةَ، وَیُورِثُ النَّدامَةَ،
از هر گناهى که باعث حسرت  وافسوسى من شود و موجب پشیمانى‏ام گردد
وَیَحْبِسُ الرِّزْقَ، وَیَرُدُّ الدُّعاءَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ
وروزى مرا باز دارد و دعاهاى مرا ردّ کند. پروردگارا ! طلب مغفرت  مى‏کنم 
لِکُلِّ ذَنْبٍ یُورِثُ الاَْسْقامَ وَیُعَقِّبُ الضَّناءَ وَیُوجِبُ
از هر گناهى که باعث بیمارى  و مریضى طولانى من شود و موجب 
النِّقَمَ وَیَکُونُ آخِرُهُ حَسْرَةً وَنِدامَةً اَللّهُمَّ اِنّى
مکافات من و عاقبت جز افسوس و پشیمانى نداشته باشد.  پروردگارا !
اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ مَدَحْتُهُ بِلِسانى، اَوْهَشَّتْ اِلَیْهِ
طلب بخشش مى‏کنم از هر گناهى که زبانم آن را ستود و نفسم از آن خوشنود
نَفْسى، اَوْ اِکْتَسَبْتُهُ بِیَدى وَهُوَ عِنْدَکَ قَبیحٌ تُعاقِبُ
گردید و به دست خود آن را مرتکب شدم و حال آنکه آن گناه، نزد تو  زشت بود و بر
عَلى مِثْلِهِ وَتَمْقُتُ مَنْ عَمِلَِهُ‏اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ
همانند آن کیفر مى‏دهى ومرتکب آن را دشمن مى‏دارى. پروردگارا ! استغفار مى‏کنم
ذَنْبٍ خَلَوْتُ بِهِ فى لَیْلٍ اَوْنَهارٍ، حَیْثُ لایَرانى اَحَدٌ
براى هر گناهى که در شب یا روز ، در خلوت و در جائى که کسى مرا نمى‏دید 
مِنْ خَلْقِکَ، فَمِلْتُ فیهِ مِنْ تَرْکِهِ بِخَوْفِکَ اِلى اِرْتِکابِهِ
بجاى ترک آن گناه، بسبب ترس از تو، آن را مرتکب شدم واین  بخاطر خوش گمانى
بِحُسْنِ الظَّنِّ بِکَ، فَسَوَّلَتْ لى نَفْسِى الاِْقْدامَ عَلَیْهِ
من به تو بود آرى  نفس من  آن را برایم زینت داد و مرا وادار کرد  به ارتکاب گناه
فَواقَعْتُهُ، وَاَنَا عارِفٌ بِمَعْصِیَتى لَکَ فیهِ اَللّهُمَّ اِنّى
در حالیکه مى‏دانستم آن عصیان، نافرمانى توست. خدایا! از تو 
اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ اسْتَقْلَلْتُهُ اَوِاسْتَصْغَرْتُهُ، اَوِ
آمرزش مى‏خواهم    براى    هر   گناهى  که  آن   را   کوچک  دانستم و یا سبک شمردم 
 
اسْتَعْظَمْتُهُ وَتَوَرَّطْتُ فیهِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ
یا  بزرگ  انگاشتم ، ولى  مرتکب آن گردیدم، خدایا از تو آمرزش  مى‏خواهم   براى   هر
ذَنْبٍ ما لَئْتُ فیهِ عَلى اَحَدٍ مِنْ بَرِیَّتِکَ، اَوْ زَیَّنْتُهُ
گناهى که در آن، به یکى از بندگانت یارى کردم ، یا براى خود آن را تزیین دادم، 
لِنَفْسى، اوْ اَوْ مَأْتُ بِهِ اِلى غَیْرى، وَدَلَلْتُ عَلَیْهِ
یا آن را به دیگرى اشاره نموده و دیگران را به آن راهنمایى کردم ، 
سِواىَ، اَوْ اَصْرَرْتُ عَلَیْهِ بِعَمْدى، اَوْ اَقَمْتُ عَلَیْهِ
یا عمدا بر آن اصرار ورزیدم، یا با حیله ومکر بر انجامش  ادامه
بِحیلَتى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ اسْتَعَنْتُ عَلَیْهِ
دادم. خدایا! از تو آمرزش مى‏خواهم براى هر گناهى که با مکر وحیله  یارى جستم
بِحیلَتى بِشَىْ‏ءٍ مِمّا یُرادُ بِهِ وَجْهُکَ، اَوْ یُسْتَظْهَرُ بِمِثْلِهِ
بوسیله کارى که براى  رضاى باید انجام مى‏گرفت ، یا به مانند آن بر طاعت تو باید 
عَلى طاعَتِکَ، اَوْ یُتَقَرَّبُ بِمِثْلِهِ اِلَیْکَ، وَوارَیْتُ عَنِ
یارى جسته مى‏شد، یا به مانند آن به تو باید نزدیک مى‏شد، و آن گناه‏را از مردم پنهان
النّاسِ وَلَبَّسْتُ فیهِ، کَاَنّى اُریدُکَ بِحیلَتى، وَالْمُرادُ
داشتم و امر را بر آنان مشتبه گرداندم، گویا با حیله مى‏خواستم بنمایانم که قصدم
بِهِ مَعْصِیَتُکَ وَاَلهَوى فیهِ مُتَصَرِّفٌ عَلى غَیْرِ طاعَتِکَ
رضاى توست، در حالیکه نافرمانى تو بود، هواى نفس آن کار رابراى نافرمانى‏تو انجام
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ کَتَبْتَهُ عَلَىَّ بِسَبَبِ
مى‏داد. خدایا! از تو آمرزش مى‏خواهم براى هر گناهى که آنرا برایم نوشته‏اى، به سبب
عُجْبِ کانَ بِنَفْسى اَوْ رِیاءٍ اَوْ سُمْعَةٍ، اَوْ خُیَلاءَ اَوْ
خودپسندى نسبت به خود ، یا بخاطر ریاء یا به خود نمایى یا تکبّر ،
فَرَحٍ اَوْ مَرَحٍ، اَوْ اَشَرٍ اَوْ بَطَرٍ، اَوْ حِقْدٍ اَوْ حَمِیَّةٍ، اَوْ
یا ناسپاسى، یا شادمانى بى مورد، یا طغیان در نعمت یا کینه ، یا تعصّب 
غَضَبٍ اَوْ رِضًى، اَوْ شُحٍّ اَوْ بُخْلٍ، اَوْ ظُلْمٍ اَوْ خِیانَةٍ،
یا غضب ، یا از خود راضى شدن، یاتنگ نظرى، یا بخل ،یا ظلم ، یا خیانت،
اَوْ سِرْقَةٍ اَوْ کِذْبٍ، اَوْ لَهْوٍ اَوْ لَعْبٍ ، اَوْ نَوْعٍ مِنْ اَنْواعِ
یا دزدى ، یا دروغ، یا کارهاى بیهوده ، یا هوسرانى، یا به نوع از انواعى  که بمانند 
ما یُکْتَسَبُ بِمِثْلِهِ الذُّنُوبُ، وَیَکُونُ بِاجْتِراحِهِ
آن گناه انجام مى‏گیرد و با ارتکاب آن، انسان به هلاکت مى‏رسد
الْعَطَبُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ سَبَقَ فى
خدایا! از تو آمرزش مى‏خواهم براى هر گناهى که در علمت مقدّر شده 
عِلْمِکَ اَنّى فاعِلُهُ فَدَخَلْتُ فیهِ بِشَهْوَتى وَاجْتَرَحْتُهُ
که من آن را مرتکب مى‏گردم، و با میل نفسانى خودم بر آن گناه وارد شده و به اراده
بِاِرادَتى، وَقارَفْتُهُ بِمَحَبَّتى وَلَذَّتى وَمَشِیَّتى، وَشِئْتُهُ
خود آنرا مرتکب گردیدم، و با محبت و لذت  آنرا انجام داده، و آن گناه را خواستم
اِذْ شِئْتَ اَنْ اَشاءَهُ، وَاَرَدْتُهُ اِذْ اَرَدْتَ اَنْ اُریدَهُ،
زیرا تو خواستى که آنرا بخواهم، و اراده نمودم آنگاه که اراده نمودى تا آنرا اراده
فَعَمِلْتُهُ اِذْ کانَ فى قَدیمِ تَقْدیرِکَ وَنافِذِ عِلْمِکَ اَنّى
نمایم، و آنرا مرتکب گردیدم زیرا در تقدیر ازلى و علم نافذ تو  مقدّر شده بود که آنرا
فاعِلُهُ، لَمْ تُدْخِلْنى فیهِ جَبْرا، وَلَمْ تَحْمِلْنى عَلَیْهِ
انجام دهم، به اجبار مرا در آن گناه وارد نساختى، و به زور بر من تحمیل ننمودى، 
قَهْرا، وَلَمْ تَظْلِمْنى فیهِ شَیْئا، فَاَسْتَغْفِرُکَ لَهُ وَلِکُلِّ 
و در ارتکار آن گناه بمن ستم روا نداشتى، پس براى آن گناه و  هر گناهى که علم تو به
ذَنْبٍ جَرى بِهِ عِلْمُکَ عَلَىَّ وَفِىَّ اِلى آخِرِ عُمْرى
آن تعلق گرفته که  تا   آخر   عمر آنرا مرتکب مى‏شوم از تو استغفار و طلب آمرزش دارم

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ مالَ بِسَخَطى فیهِ عَنْ
خدایا! از تو آمرزش مى‏خواهم براى هر گناهى که بوسیله غضبم مرا از خشنودیت دور
رِضاکَ، وَمالَتْ نَفْسى اِلى رِضاکَ فَسَخِطْتُهُ، اَوْ
ساخت، و قلبم به خشنودیت مایل گردید ولى از آن بدم آمد ، یا 
رَهِبْتُ فیهِ سِواکَ، اَوْ عادَیْتُ فیهِ‏اَوْلِیاءَکَ، اَوْ والَیْتُ
از غیر تو در آن هراس داشتم ، یا در آن با اولیاى تو به دشمنى پرداخته، یا با دشمنانت
فیهِ اَعْداءَکَ، اَوِ اخْتَرْتُهُمْ عَلى اَصْفِیاءِکَ، اَوْ خَذَلْتُ
دوستى برقرار نمودم، یا دشمنانت را بر برگزیدگانت ترجیح دادم، یا دوستانت را خوار
فیهِ اَحِبّاءَکَ اَوْ قَصَّرْتُ فیهِ عَنْ رِضاکَ یا خَیْرَ
گرداندم، یا در آن از بدست آوردن رضایت تو کوتاهى کردم، اى بهترین 
الْغافِرینَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ تُبْتُ اِلَیْکَ
آمرزندگان. خدایا! از تو آمرزش مى‏خواهم براى هر گناهى که از آن بسویت توبه
مِنْهُ ثُمَّ عُدْتُ فیهِ، وَاَسْتَغْفِرُکَ لِما اَعْطَیْتُکَ مِنْ نَفْسى
نموده ولى دوباره آن را مرتکب شدم، از تو آمرزش مى‏خواهم براى پیمانهائى 
ثُمَّ لَمْ اَفِ بِهِ، وَاَسْتَغْفِرُکَ لِلنِّعْمَةِ الَّتى اَنْعَمْتَ بِها
که با تو بستم ولى وفا ننمودم، و از تو آمرزش مى‏خواهم براى نعمتهائى که بمن عنایت
عَلَىَّ، فَقَوَّیْتُ بِها عَلى مَعْصِیَتِکَ، وَاَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ
نمودى و به وسیله آن نعمتها بر گناهت یارى جستم، و از تو آمرزش مى‏جویم براى
خَیْرٍ اَرَدْتُ بِهِ وَجْهَکَ فَخالَطَنى ما لَیْسَ لَکَ وَ
کارهاى نیکى که  قصدم رضاى تو بود ولى غیر تو در آن داخل شد.
اَسْتَغْفِرُکَ لِما دَعانى اِلَیْهِ الرُّخَصُ فیَما اشْتَبَهَ عَلَىَّ
و از تو آمرزش مى‏خواهم از آنچه مجوّزات تو در امور مشتبه مرا به کارهایى وا داشت
مِمّا هُوَ عِنْدَکَ حَرامٌ، وَاَسْتَغْفِرُکَ لِلذُّنُوبِ الَّتى
که نزد تو حرام بود، و از تو آمرزش مى‏خواهم از آن گناهانى که  
لایَعْلَمُها غَیْرُکَ وَلایَطَّلِعُ عَلَیْها سِواکَ، وَلایَحْتَمِلُها
جز تو بدان آگاه نیست و از آن مطلّع نمى‏باشد، و جز بردبارى تو چیزى آن را تحمّل
اِلاّ حِلْمُکَ وَلایَسَعُها اِلاّ عَفْوُکَ وَاَسْتَغْفِرُکَ وَاَتُوبُ
نمى‏کند، و جز عفو گسترده تو چیزى آن را فرانمى‏گیرد، پروردگارا از تو آمرزش
اِلَیْکَ مِنْ مَظالِمَ کَثیرَةٍ لِعِبادِکَ قِبَلى، یا رَبِّ فَلَمْ
خواسته و به سویت توبه مى‏کنم از ظلمها وحقوق بسیارى که از بندگانت نزد من هست 
اَسْتَطِعْ رَدَّها عَلَیْهِمْ وَتَحْلیلَها مِنْهُمْ، اَوْ شَهِدُوا
چون نیستند نمى‏توانم آن حقوق را به آنان بر گردانم و از خود راضى کنم ، یا هستند
فَاسْتَحْیَیْتُ مِنْ اِسْتِحْلالِهِمْ وَالطَّلَبِ اِلَیْهِمْ وَاِعْلامِهِمْ
 ولى خجالت مى‏کشم از آنان حلیّت بگیرم و از آنان طلب بخشش نمایم وآ نان را به
ذلِکَ، وَاَنْتَ الْقادِرُ عَلى اَنْ تَسْتَوْهِبَنى مِنْهُمْ
این حقوق آگاهشان سازم و تو قادرى از آنان بخواهى که مرا ببخشند
وَتُرْضِیَهُمْ عَنّى کَیْفَ شِئْتَ، وَبِما شِئْتَ یا اَرْحَمَ
از من راضى گردند، بهر گونه که بخواهى و در مقابل هرچه که بخواهى، اى
الرّاحِمینَ وَاَحْکَمَ الْحاکِمینَ وَخَیْرَ الْغافِرینَ اَللّهُمَّ
مهربانترین مهربانان ، و بهترین حکم کنندگان ، و بهترین بخشندگان خداوندا! 
اِنَّ اسْتِغْفارى اِیّاکَ مَعَ الاِْصْرارِ لَوْمٌ، وَتَرْکِىَ
این استغفار من با اصرار بر گناه، مایه سرزنش و توبیخ من است، و ترک استغفار 
الاِْسْتِغْفارَ مَعَ مَعْرِفَتى بِسَعَةِ جُودِکَ وَرَحْمَتِکَ عَجْزٌ،
با شناختى که  از گستردگى جود و رحمتت دارم مایه ناتوانى من است، پروردگارا چه بسیار بمن
فَکَمْ تَتَحَبَّبُ اِلَىَّ یا رَبِّ وَاَنْتَ الْغَنِىُّ عَنّى، وَکَمْ
محبت‏ها مى‏نمایى در حالیکه از من بى‏نیازى، و چه بسیار باتو  دشمنى مى ورزم در حالیکه به تو
اَتَبَغَّضُ اِلَیْکَ وَاَنَا الْفَقیرُ اِلَیْکَ وَاِلى رَحْمَتِکَ، فَیامَنْ وَعَدَ فَوَفَی وَاَوْعَدَ فَعَفا،
و به رحمتت نیازمندم، پس اى آنکه وعده نمودى و وفا کردى ، و تهدید نمودى و از آن 
اِغْفِرْلى خَطایاىَ  وَاعْفُ  وَارْحَمْ  وَاَنْتَ  خَیْرُ   الرّاحِمینَ
گذشتى،خطاهایم را ببخش و از من در  گذر و مرا مشمول رحمتت قرار ده، و تو بهترین مهربانانى.


 

ترجمه: سید محمد حسینى قزوینى