اعتقادی مذهبی

مقالات و مطالب اعتقادی ،مذهبی ،شهدا و...

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدای زیاران» ثبت شده است

وصیت نامه شهید سید نصرالدین حسینی

شهید، سیدنصرالدین حسینی زیارانی: پدر و مادر عزیزم! امیدوارم که شما عزیزان همیشه در راه اسلام باشید و با کفر و ناحق مبارزه کنید و دشمنان دین را از بین ببرید. اگر من شهید شدم، کسی برایم گریه نکند و لباس سیاه نپوشد؛ بلکه لباس های تمیز و رنگارنگ بپوشد و کسی نباید از من تعریف نماید؛ چون آن وقت احساس غرور کرده و این غرور باعث می شود که من از اسلام و دینم دور شوم و این گناه بزرگی برایم می باشد. مادرم! شما را به خدا قسم می دهم که مرا حلال کنی و پدر عزیزم! شما را هم به خدا سوگند می دهم که برای من ناراحت نباشی؛ زیرا من هدف مشخصی داشتم و برای رسیدن به هدفم هیچ سدی نمی تواند در برابرم مقاومت کند و هر وقت ناراحت شدی، برای سرور آزادگان، امام حسین(ع) گریه کن، که در زمانی که نه قلم و نه دفتر بود، با ۷۲ تن از یارانش خون خود را جوهر و زمین را کاغذ قرار داد و نوشت: «مرگ سرخ بهتر از زندگی ننگین است.» ...و از برادرانم می خواهم همچون قاسم(ع) و خواهرانم همچون زینب (س) به یاری قرآن و دین اسلام به پا خیزند و به دوستانم بگویند هرگونه ناراحتی از من داشته اند، مرا ببخشند. ...و از شما پدر، مادر، برادران و خواهران! می خواهم که تا زنده هستید، برای اسلام و برای دین خدا خدمت کنید و نماز و روزه را فراموش نکنید و همیشه دعاگوی رهبر انقلاب، خمینی بت شکن باشید و همان طور که امام مان فرمودند، ما نیز به دشمنان اسلام اعلام می کنیم: «تا بانگ لا اله الا الله و محمداً رسول الله بر تمام جهان طنین نیفکند، مبارزه هست!»۱ (۱۲۳۵۲۷۶) سیدنصرالدین حسینی زیارانی 

وصیت نامه شهید بهیار اکبری زیارانی

چه زیباست شهادت در راه خدا و چه زیباست جهاد در راه خدا و چه زیباست که انسان روز قیامت کنار خداوند باشد! الآن که این راه را در پیش دارم، خیلی خوشحال هستم و این مرگ را از عسل، شیرین تر میدانم. بنده حقیر با دیدی باز به جبهه ها میروم تا هیچ وقت این منافقین کوردل فکر نکنند که من کورکورانه به طرف جبهه ها حرکت کردم و کورکورانه شهادت را پذیرفتم؛ من تمام مسأله ها را، سنجیدم و فکر کردم و بعد انتخاب کردم. بر همگی ما واجب است که اسلام و قرآن را تنها نگذاریم و تا سرحد جانمان از قرآن دفاع کنیم. اسلام به سختی به دست ما رسید... وباید در راه حفظ اسلام، جان داد و اسلام را با خون و جان، نگه داشت. به نماز اهمیت دهید و در نماز جماعت و دعای کمیل و دعای توسل و راهپیمایی و سخنرانیها شرکت کنید که ما هر چه داریم از نماز است.

شهید بهیار اکبری بیست و چهارم تیر ۱۳۶۷، در شیخ‌محمد عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال۱۳۷۶ پس از تفحص در گلزار شهدای شهر زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش تمیزالله نیز به شهادت رسیده است. " خط سرخ" هدیه به روح مطهرشان "صلوات

شهید محمد رضا صباغ زیارانی

شهید محمدرضا صباغ: اولاً نظر به این که مدتى مسؤولیت عضویت در شوراى اسلامى زیاران را داشتم، اگر به علت ناتوانىْ در امور عمرانى و موارد دیگر قصور و کوتاهى داشتم یا نسبت به کسى تخطی نمودم و یا -خداى ناخواسته- در اثر اِهمال و سستى در مسؤولیت این جانبْ به کسى ظلم شد، تقاضاى عفو و بخشش -از پیشگاه مقدس تان- دارم و امیدوارم مرا ببخشید. پس از عذرخواهى، چند جمله ای به عنوان وظیفه یِ «امر به معروف و نهى از منکر» عرضه مى ‏دارم: با توجه به این که ولى امر مؤمنین در زمان غیبت امام زمان(عج) بنیانگذار این حکومت هستند و هم چنین احادیث و روایات زیادى در این خصوص وارد گردیده و خون صدها جوان متعهد به پاى نهال نوپایش ریخته شده است که اکثریت و نزدیک به تمام آنان از مستضعفین بودند و تمامى قشرها در این انقلاب تشریک مساعى داشتند، سزاوار نیستْ حتى یک کلمه علیه این نظام سخن گفته شود و درست نیستْ حتى یک ساعت بى ‏تفاوت ماند. 

۲۷ خرداد سالروز شهادت این شهید عزیز می باشد ، یادشان گرامی باد؛ هدیه به روح مطهرشان صلوات" خط سرخ"

وصیت نامه شهدای زیاران


شهیدمنصور رییسى : باید راه و رسم زندگى مان را طبق دستوراتى که -به وسیله پیغمبران- برای ما فرستاده شده است، استوار کنیم. دست از روحانیت و امام تان بر ندارید که این روحانیت بود اسلام را زنده نگه داشت. اگر اسلام دست ملى‏ گرایان خاک پرست و لیبرال بود، تا به حال از بین رفته بود و هیچ اثرى از آن نبود. بله! ما باید به نداى حسین(ع) پاسخ دهیم. امام حسین(ع) در روز عاشورا فریاد برآورد: «هل من ناصرٍ ینصرنى؟» آیا کسى هست مرا یارى کند؟...بعد از شهادتم این وصیت نامه را در مجلس ختمم بخوانید؛ این بدان جهت است که دشمنان اسلام بدانند، من چشم و گوش بسته به دیدار مرگ نرفته ‏ام؛ بلکه آگاهانه مرگ سرخ را برگزیده ‏ام تا اسلام و مکتبم را یارى کرده و به نداى امامم پاسخ مثبت داده باشم. 

شهید صدیف شریفی :در زندگی، چند آرزوی بزرگ داشتم؛ اوّل این که نایب امام زمان(عج) ، امام خمینی تا قیام آن حضرت و حتی در کنار ایشان عُمری طولانی و جسمی سالم داشته باشند. دوّم این که زنده بمانم و در قیام امام عصر(عج) شرکت نمایم. سوّم این که قبر شش گوشه ابا عبدالله الحسین(ع) را در ادامه عملیات بزرگ، زیارت نمایم و از نزدیک شاهد آزادی کربلای معلی باشم. چهارم این که قدس عزیز به دست توانای رزمندگان پُر توان اسلام آزاد گردد و من نیز ضمن شرکت در آزادسازی قدس، شاهد آزادی قبله اول مسلمین باشم و در آن جا نماز جمعه را به امامت روح خدا برگزار کنم. ... از خواهران ایمانی ام تقاضا دارم: حجاب تان را -که سنگر زن مسلمان است- حفظ نمایید.

شهید بقیه ا... شریفى : سلام به این مُنتَظَر، که میلیون ها عاشق او به اِنتظار او نشسته ‏اند تا ببینند کِى این رهبر، مولا و سرورشان ظهور مى‏ کند. اى خواهر! تو هستى که باید حجابت را حفظ کنى، که حجاب تو از خون من بُرَّنده ‏تر است؛ تو هستى که باید همچون زینب(س) حجابت را حفظ کنى تا بتوانى با حجاب خودمُشت محکمى بر دهان امپریالیسم هاى شرق و غرب بزنی. ...و تو اى برادرم! باید جاى خالى شهدا را پُر کنى. تو هستى که در آینده باید از این انقلاب حفاظت کنى و دشمنان انقلاب اسلامى را از بین ببرى، ...

یادواره شهدای زیاران فردا 20 مهر سه و نیم عصر

فایده یادواره شهدا برای ما ویادواره شهدای زیاران

 یادواره های شهدا فرصتیه برای محاسبه خودمان ، شهدا که عاقبت به خیر شدند و ماییم که نیاز به یاد شهدا داریم یادواره فرصتیه تا ببینیم چقدر در راه شهداییم شهدایی که در جنگ نظامی از جان شیرین خود گذشتند و از ما انتظار دارند در جنگ اقتصادی کم نیاریم شهدا از همه دلبستگی هاشون گذشتند ما هم کلاه خود را قاضی کنیم و ببینیم چقدر گذشت داریم نسبت به دنیا نسبت به هم. شهدا برای چه هدفی زندگی کردند و برای چه هدفی شهید شدند و ما برای چه  هدفی!. شهدا خود را بدهکار انقلاب می دانستند و از همه چیز خود گذشتند ما چطور طلبکاریم و دنبال سهممان از سفره انقلابیم یا بدهکار!؟  

یادواره ۳۳ شهید سرافراز زیاران روز جمعه این هفته ۲۰ مهر در مسجد حضرت ولی عصر عج زیاران برگزار می گردد و میهمان شهداییم. سخنران جانباز دفاع مقدس حجت الاسلام میرزایی از قم مداح حاج حسین هوشیار.آدرس کیلومتر ۱۰۰ آزادراه تهران قزوین جاده طالقان . زیاران. 

سالروز شهادت شهیدان شیخ آقاجانی ، آرتون و محمدی زیارانی

خانوردی شیخ‌آقاجانی، : دوم فروردین ۱۳۳۶، در روستای زیاران از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش خیبرالله، کشاورز بود و مادرش لعیا نام داشت. سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و دوم فروردین ۱۳۶۶، در شلمچه به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۶ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

آرتون، ذات‌الله: پنجم آذر ۱۳۳۵، در روستای زیاران از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش روح‌الله و مادرش عشرت نام داشت. سال ۱۳۵۶ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و سه دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و دوم فروردین ۱۳۶۶، در شلمچه به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۵ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

محمدی‌زیارانی، محمدرضا: هشتم بهمن ۱۳۴۲، در روستای زیاران از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش محمدحسن، کارگر بود و مادرش زرانگیز نام داشت. سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و دوم فروردین ۱۳۶۶، در شلمچه به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۴پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

(نقل از سایت خط سرخ) هدیه به روح همۀ شهدا به ویژه شهدایی که این ایام سالروز شهادتشان می باشد دسته گلی از صلوات نثار کنیم.

شهدای زیارانی 21 بهمن

21 بهمن سالروز شهادت دو شهید عزیز زیارانی و یک شهید عزیز خوزنانی است . یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.

شریفی، عبدالله: یکم فروردین ۱۳۴۳، در روستای زیاران از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش رحیم، کشاورز بود و مادرش طلی نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. او نیز کشاورز بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و یکم بهمن ۱۳۶۱، در فکه به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۷ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

رمضانی‌زیارانی، محمد: ششم مهر ۱۳۳۹، در روستای زیاران از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش نیازعلی، کشاورز بود و مادرش گلدسته نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. او نیز کشاورز بود. سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و یکم بهمن ۱۳۶۱، در فکه به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال۱۳۷۷ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

فرجی، رسول: ششم تیر ۱۳۴۲، در روستای خوزنان از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش امیرخان و مادرش شهره‌بانو نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. کارگر کارخانه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و یکم بهمن ۱۳۶۴، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شکم و دست، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.