معرفی کتاب غربزدگی جلال آل احمد:

 ما نمی توانیم در هر زمان و مکان و دولت و نظامی محکوم است و دور از جوهره اسلامیت و انسانیت. جای توجه به حرف خدا " لیس الانسان الا بما سعی" و حکمت از تو حرکت و از خدا برکت، غرب زده از خود و توان خود غافل گشته  خود را تهی از هر حسنی دانسته، همه خوبی ها و پیشرفت ها در فرهنگ غرب و مردم آنجا می بیند و خودش و فرهنگ و مردمش را عقب مانده ای می داند که نمی تواند پیشرفت کند  و می گوید تنها راه پیشرفت، غربی شدن است و چاره دیگری نیست و باید باید شبیه آنها شویم از فرق سر تا ناخن پا . قلبش مرده و فکرش تهی از امید به خدا و تحرک شده و فقط نمی شود ، نداریم و نمی توانیم و عقب مانده ایم، شعارش گشته است.

جلال در این باره می‌گوید: «غرب زدگی می‌گویم همچون وبازدگی. و اگر به مذاق خوشایند نیست، بگوییم همچون سرمازدگی یا گرمازدگی. اما نه، دست کم چیزی است در حدود سن زدگی».

و در جای دیگر: «آدم غرب زده هرهری مذهب است به هیچ چیز اعتقاد ندارد اما به هیچ چیز هم بی‌اعتقاد نیست. یک آدم التقاطی است و نان به نرخ روز خور است همه چیز برایش علی‌السویه است. خودش باشد و خرش از پل بگذرد، دیگر بود و نبود پل هیچ است.»