شهید، سیدنصرالدین حسینی زیارانی: پدر و مادر عزیزم! امیدوارم که شما عزیزان همیشه در راه اسلام باشید و با کفر و ناحق مبارزه کنید و دشمنان دین را از بین ببرید. اگر من شهید شدم، کسی برایم گریه نکند و لباس سیاه نپوشد؛ بلکه لباس های تمیز و رنگارنگ بپوشد و کسی نباید از من تعریف نماید؛ چون آن وقت احساس غرور کرده و این غرور باعث می شود که من از اسلام و دینم دور شوم و این گناه بزرگی برایم می باشد. مادرم! شما را به خدا قسم می دهم که مرا حلال کنی و پدر عزیزم! شما را هم به خدا سوگند می دهم که برای من ناراحت نباشی؛ زیرا من هدف مشخصی داشتم و برای رسیدن به هدفم هیچ سدی نمی تواند در برابرم مقاومت کند و هر وقت ناراحت شدی، برای سرور آزادگان، امام حسین(ع) گریه کن، که در زمانی که نه قلم و نه دفتر بود، با ۷۲ تن از یارانش خون خود را جوهر و زمین را کاغذ قرار داد و نوشت: «مرگ سرخ بهتر از زندگی ننگین است.» ...و از برادرانم می خواهم همچون قاسم(ع) و خواهرانم همچون زینب (س) به یاری قرآن و دین اسلام به پا خیزند و به دوستانم بگویند هرگونه ناراحتی از من داشته اند، مرا ببخشند. ...و از شما پدر، مادر، برادران و خواهران! می خواهم که تا زنده هستید، برای اسلام و برای دین خدا خدمت کنید و نماز و روزه را فراموش نکنید و همیشه دعاگوی رهبر انقلاب، خمینی بت شکن باشید و همان طور که امام مان فرمودند، ما نیز به دشمنان اسلام اعلام می کنیم: «تا بانگ لا اله الا الله و محمداً رسول الله بر تمام جهان طنین نیفکند، مبارزه هست!»۱ (۱۲۳۵۲۷۶) سیدنصرالدین حسینی زیارانی
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.