اعتقادی مذهبی

مقالات و مطالب اعتقادی ،مذهبی ،شهدا و...

پدرو پسری که در آغوش هم به دیدار معبود رفتند


پدر و پسری که در آغوش یکدیگر به شهادت رسیدند.

25بهمن سالروز  شهادت،

آرپی جی زن های سلحشور، شهیدان امیدعلی و ایرج آموخت؛ در منطقه فاو

@shohadaAb1

نشر آثار شهدای آبیک

شهیدان امیدعلی و ایرج آموخت

 

نحوه شهادت به نقل از خانواده این شهدا:

پدر آرپی جی زن بوده و پسرش کمک او و حمل کننده مهمات ؛ پسر بزرگوار بر اثر ترکشی که میخورد دچار آتش سوزی میشود(خرج ار پی جی) ؛ پدر مشغول خاموش کردن فرزند میشود که بر اثر اصابت ترکش و گلوله هر دو مجروح شده و یا به شهادت میرسند ؛ سپس دشمن منطقه را با بمب شیمیایی مورد هدف قرار میدهد ؛ مدتی بعد همان منطقه به دست دشمن میافتد و با حضور دشمنان بر بالای پیکر شهدا اقدام به زدن تیر خلاص بر پیشانی این شهدا مینمایند.

 

شهید ایرج آموخت در روز بیست و هشتم شهریور ماه سال ۱۳۴۷، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش امیدعلی ( شهادت ۱۳۶۴) و مادرش شاه‌صنم نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. از سوی یگان بسیج استان در جبهه حضور یافت. در روز بیست و پنجم بهمن ماه سال ۱۳۶۴، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به قلب، شهید شد. مدفن او در گلزار شهدای شهر آبیک قرار دارد.

 

وصیت نامه شهید بزرگوار :

 

بسم الله الرحمن الرحیم درود بر رهبر کبیر اسلام امام خمینی اسلام در همه جای دنیا و در همه‌ی کشورها پیاده کنید و بیرق اسلام را به اهتزاز درآورید. سرانجام ما به مرگ منتهی می‌شود و این بدنها از بین خواهد رفت؛ پس کشته شدن مرد به شمشیر در راه خدا گرامی‌تر و برتر است .شهادت ای آغوش پر مهر خدایی، ای تو ای ناله‌های دردمند شیعه ،تو را دیدم و تو را می‌شناسم، تو را در محراب کوفه دیدم که مظلومیتت را نثار قدم علی (ع) کردی، تو را در قتلگاه دیدم که پیکر پاره پاره‌ی فرزند زهرا (س) را به آغوش کشیدی و تو را در فیضیه و میدان شهدا دیدم که سراسیمه به یاری اسلام آمده بودی، تو را در قتلگاه ۷۲ تن کربلای ایران دیدم که با بیرق‌های پاره پاره سوخته شده به جنگ کفر و نفاق رفتی، تو را بر بالین سر شهید مظلوم بهشتی دیدم که بر مظلومیتش خون گریستی، تو را در جبهه‌های نبرد خیابانها، کوچه‌ها در وجب به وجب خاک میهن اسلامی دیدم وهرگز فراموشت نخواهم کرد؛ بار خدایا! این قطره خون ناچیز و ناقابل مرا در راه گسترش اسلام از من حقیر بپذیر و اگر جان ما این ارزش را دارد که برای اسلام فدا شود و انقلاب به پیش رود پس صدها بار به ما جان بده تا مبارزه کنیم و شهید شویم، بار خدایا! اگر با ریختن خون ما اسلام و انقلاب به پیش خواهد رفت پس ای گلوله‌ها ببارید به سینه‌های ما، بار خدایا، پروردگارا! اینک تو را شاهد می‌گیرم که آگاهانه به مشهد خویش می‌روم. و اینک سخنی چند با پدر و مادرم. شما ای عزیزانم! بعد از شهادتم لباس عزا بر تن نکنید و در مجلسم عزاداری آن چنانی نکنید که مردم خیال بکنند که مرده‌ام، نه ؛در مجلسم شاد باشید و بگویید او زنده است، چون که شهید قلب تاریخ است اگر جسم و جان من پیش شما نیست روحم در نظرتان است بعد از شهادتم لباس سیاه بر تن نکنید من به معشوقم رسیده‌ام عشقم الله است و من بنده او هستم و حجله‌ی عزای من حجله‌ی دامادی من است.

پسر شهید شما ایرج آموخت ۱۸/۱۱/۱۳۶۴

http://shohadaab1.blog.ir/post/41

 عضویت در کانال شهدای🌷آبیک👇

@shohadaAb1

 

همسر و مادر شهید: آخرین باری که همسر و فرزندم به مرخصی آمدند، شبی همسرم هیأت قرآن شهر را دعوت کرد منزل و پس از پذیرایی به آن‌ها گفت: «این آخرین دیدار ماست و من می‌دانم که به همراه پسرم «ایرج» از بین شما خواهیم رفتفردای آن شب، آن‌ها هر دو عازم جبهه شدند و چند ماهی هم هیچ خبری از آن‌ها نداشتیم. حتی نامه‌ای هم برای‌مان نمی‌فرستادند، طوری که کم‌کم نگران شدیم. من که از بقیه‌ی افراد خانواده نگران‌تر بودم، یک شب در خواب دیدم که در به صدا در آمد. سراسیمه خود را پشت در رساندم. وقتی در را باز کردم، همسرم «امیدعلی» را دیدم، در حالی که دسته گلی در دست داشت. آن را به من داد و گفت: «این‌ها را ببر آب بده تا خشک نشوند.» بعد خداحافظی کرد و رفت. من در حالی که نگران و دست‌پاچه بودم، گفتم: «کجا می‌روی؟» گفت: «ایرجم دارد به شهادت می‌رسد؛ می‌روم به او کمک کنمهراسان از خواب بیدار شدم و بسیار گریه کردم. بعد از گریه، کمی آرام شدم. دوباره خوابم برد و بار دیگر «امید» را در خواب دیدم. این بار لباس‌های بسیجی‌اش را از من می‌خواست؛ در حالی که لباس‌هایی که به تن داشت، پاره پاره شده بود. من هر چه از احوال «ایرج» می‌پرسیدم، او فقط می‌گفت: «ایرج» دارد شهید می‌شود!» این بار هم از من خداحافظی کرد و رفت. به دنبال او، تا چند خیابان آن طرف‌تر دویدم؛ اما دو تا خانم محجبه، راه مرا سد کرده و گفتند: «تو هرگز به آن‌ها نخواهی رسید؛ برگرد و بروباز هم در حالی که کاملاً مضطرب و نگران بودم، از خواب پریدم. صبح بود و در سطح شهر «آبیک» ولوله‌ای به پا شده بود. همه‌ی اهل شهر به گرد خانه‌ی ما جمع شده بودند، تا خبر شهادت همسر و فرزندم را به ما بدهند.

آموخت، امیدعلی: دوم آبان ۱۳۲۰، در روستای کله‌بهرام از توابع شهر کرج به دنیا آمد. پدرش علی و مادرش جیران نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. فروشنده بود. سال ۱۳۴۵ ازدواج کرد وصاحب سه پسر و سه دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم بهمن ۱۳۶۴، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهر آبیک قرار دارد.

. فرزندش ایرج نیزهمراه او به شهادت رسیده است.

آ.نقل از سایت خط سرخ

شهدای زیارانی 21 بهمن

21 بهمن سالروز شهادت دو شهید عزیز زیارانی و یک شهید عزیز خوزنانی است . یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.

شریفی، عبدالله: یکم فروردین ۱۳۴۳، در روستای زیاران از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش رحیم، کشاورز بود و مادرش طلی نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. او نیز کشاورز بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و یکم بهمن ۱۳۶۱، در فکه به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۷ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

رمضانی‌زیارانی، محمد: ششم مهر ۱۳۳۹، در روستای زیاران از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش نیازعلی، کشاورز بود و مادرش گلدسته نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. او نیز کشاورز بود. سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و یکم بهمن ۱۳۶۱، در فکه به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال۱۳۷۷ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

فرجی، رسول: ششم تیر ۱۳۴۲، در روستای خوزنان از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش امیرخان و مادرش شهره‌بانو نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. کارگر کارخانه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و یکم بهمن ۱۳۶۴، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شکم و دست، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.


جشنواره نماز در فضای مجازی

فراخوان اولین جشنواره سراسری نماز در فضای مجازی


1395-10-14

" باسمه تعالی"
«به اعتقاد من ، امروزه ذکر مستحبی بعد از نماز ما ، کار فرهنگی و جهادی در فضای مجازی است.»
مقام معظم رهبری (مدظله العالی )
فراخوان اولین جشنواره سراسری نماز در فضای مجازی


مقدمه:
فضای مجازی، فرصت های فرهنگی اجتماعی بسیاری به همراه دارد. اگر تهدیدها فراوان است به طور قطع فرصت-ها نیز کم نخواهد بود و نبایستی از آن غفلت کرد. بهره گیری از فناوری اطلاعات و لزوم استفاده‌ی حداکثری از آن در تبلیغ فرهنگ و ارزش های دینی و الهی بایستی از مهم ترین اولویت های برنامه ای دستگاه ها و نهادهای حوزه دین و فرهنگ باشد .
جریان سازی و تولید پیام ها و محتواهای ارزشی در فضای مجازی از رسالت های مهم و اساسی آنان است که اگر در آن کوتاهی شود خسارت های بزرگ و جبران ناپذیری را ایجاد خواهد کرد و مصداق آب در آسیاب دشمن ریختن است که عقوبت اخروی نیز دارد .
ستاد اقامه نماز نیز با درک این واقعیت تلاش خود را معطوف داشته تا از طریق برگزاری جشنواره نماز و فضای مجازی با دعوت از خیل عظیم مخاطبان به ویژه جوانان در این برنامه معنوی، معارف نماز را در این عرصه تأثیرگذار، منتشر نماید.

اهداف جشنواره:
کلی:

 ترویج و توسعه فرهنگ نماز از طریق فضای مجازی برای اقشار مختلف جامعه بویژه نوجوانان و جوانان
 تقویت مبانی اعتقادی و دینی نوجوانان و جوانان در فضای مجازی
 کاهش آسیب های فضای مجازی از طریق گسترش پیام ها و محتواهای نماز
برنامه ای:
 شناسایی و تجلیل از فعالان نماز در عرصه فضای مجازی
 توانمند سازی و آموزش های مهارتی ، تخصصی و معارفی نماز
 تولید و باز نشر گسترده و متنوع محتوای نماز در فضای مجازی
 استفاده از ظرفیت دستگاه های اجرایی فرهنگی و تخصصی در امر ترویج و توسعه نماز
مخاطبان:
گروه سنی 13 سال به بالا
موضوعات پیشنهادی :
*نماز در قرآن و روایات
*نماز و شهدا
*نماز و خانواده
*نماز و تربیت دینی
*نماز و مدرسه
*نماز و وحدت اسلامی
*نماز و گفتمان انقلاب اسلامی
*نماز و سبک زندگی ایرانی اسلامی
*نماز و شیوه¬های کارآمد در تبلیغ و دعوت به نماز

موضوع ویژه جشنواره :
* نقش نماز در کاهش آسیب های اجتماعی
بخش های جشنواره:
1- بخش عمومی:
*ایجاد وب سایت و وبلاگ
*شبکه های اجتماعی( کانال نماز)
*آلبوم های تصویری نماز با اولویت طرح¬های گرافیکی
*استیکرهای نماز
*پاورپونت سازی
2- بخش تخصصی :
* کدنویسی قالب سایت و وبلاگ
* اینفوگرافیگ نماز
* نرم افزارهای تلفن همراه (موبایلی)
* کلیپ های کوتاه نماز( پویانمایی، موشن گرافیک ، رئال )

بخش ویژه
افرادی که در زمینه محورها و موضوعات جشنواره فعال نیستند، می تواند صرفا با جریان سازی فرهنگی و تبلیغی جشنواره از طریق معرفی آن در سایت،صفحه، کانال در بخش ویژه شرکت نماید. برای شرکت در این بخش کافی است بعد از ثبت نام در سایت جشنواره ، آدرس و لینک محتوای مدنظر را که در سایت، کانال و صفحه خود بازتاب داده اید ثبت نموده و ارسال فرمائید.

نحوه ثبت نام :
*ثبت نام در سامانه جشنواره به نشانی www.chb-namaz.ir
*تکمیل فرم ثبت نام در سامانه الزامی است.
*آدرس اثر و یا مجموعه آثار باید در فرم ثبت نام آپلود شود و حداکثر فضای آپلود 2MG باشد.
*کلیه شرکت کنندگان باید با نام و مشخصات حقیقی در سایت جشنواره ثبت نام نمایند و مشخصات فردی مسوول پدیدآورنده اثر (وب، وبلاگ و ...) در محل مناسبی از اثر در زمان مسابقه درج گردد.

شرایط شرکت و پذیرش آثار در جشنواره:
 شرایط عمومی:
• آثار ارسالی صرفاً می بایست در موضوع جشنواره باشد.
• شرکت در چند بخش از بخش های جشنواره بلامانع است.
• آثار ارسالی صرفاً می بایست به زبان فارسی باشد.
• آثار وب سایت، وبلاگ و کلیپ های کوتاه به دو صورت گروهی و انفرادی قابل ارائه و مدیریت هستند.
• آثار ارائه شده در دو بخش: فنی، گرافیکی و محتوایی مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت و برندگان از مجموع امتیاز هر دو بخش معرفی خواهند شد.
• ارسال فایل اصلی آثار تولید شده به دبیرخانه الزامی می باشد. بدیهی است تا زمان دریافت اصل آثار، فایل کم حجم بارگذاری شده در سامانه ثبت نام و قسمت مدیریت کانال جشنواره ملاک داوری خواهد بود.
• ابتکار و نوآوری در سایت، وبلاگ، شبکه های اجتماعی و دیگر آثار
• مستند بودن محتوا و شیوه‌ی استناد دهی
• غنی بودن محتوای وبلاگ، وب سایت، نرم‌افزار و شبکه اجتماعی از نظر تاثیر فکری و فرهنگی بر مخاطب داخلی و حتی خارجی

 شرایط اختصاصی:
 ایجاد وب سایت و وبلاگ
* کدنویسی به انتخاب دو زبان و تکنولوژی خاص یعنی PHP و ASP.NET به صورت اختیاری.
* قالب سایت و وبلاگ متناسب با موضوع باشد و در ایجاد وبلاگ از سایت های مرجع ایرانی استفاده شود نظیر بلاگفا / رزبلاگ و ... .
* حداقل عناصر تشکیل دهنده سایت و وبلاگ کمتر از 10 موضوع نباشد نظیر: خبر، مقاله، خاطره و داستان، معرفی کتاب، اولیاء و ابرار، کلیپ های کوتاه ، عکس، آیات و روایات، آموزش نماز، پرسش و پاسخ و ... .
• حداقل پست های هر موضوع کمتر از 14 عنوان نباشد.
• داشتن شمارشگر بازدید الزامی است.
تبصره: به وبلاگ‌ها، وب سایت های، صفحات، کانال ها و گروه‌هایی با سابقه فعالیت حداقل شش ماه، امتیاز ویژه ای تعلق خواهد گرفت.
 آلبوم های تصویری نماز
* تصویر سازی و ایکون سازی با استفاده از نرم افزار دانلود Photodex ProShow Gold
• تصاویر بکار رفته در آلبوم های تصویری می بایست بصورت مجزا و در فرمت jpg یا tif با حجم حداقل mb1 و حداکثر با اندازه 70*50 و رزولیشن 300 همراه با اثر ارسال شود.
• آلبوم های تصویری نماز با اولویت طرح های گرافیکی

  اینفوگرافیگ نماز
* آثار ارائه شده با موضوع اینفوگرافیک می بایست در فرمت های jpg-psd-tif با حجم حداقل mb 2و حداکثر با اندازه 70*50 و رزولیشن 300 باشد.
 کلیپ های کوتاه نماز
* آثار ارائه شده با موضوع کلیپ های کوتاه می بایست در یکی از قطع‌ های Full HD- HDV - DV و لزوماً با فریم ریت‌های ۲۵p یا ۵۰i با حداکثر زمان 15 دقیقه به دبیرخانه ارسال شود.
• فرمت‌های قابل ‌پذیرش: MXF- MOV (H.264)- MPEG 4 (H.264)- MPEG 2.
 نرم افزارهای تلفن همراه و استیکرهای نماز
* آثار ارسالی در موضوع ساخت نرم افزارهای موبایلی می بایست تحت سیستم عامل‌های Android وiOS اجرا گردد.
• ساخت نرم افزار در هر دو ساختار منجر به دریافت امتیاز تشویقی از سوی کمیته داوران خواهد شد.
 شبکه های اجتماعی
* محتوای کانال می بایست از موضوعات پیشنهادی باشد و اعضای آن کمتر از 100 نفر نباشد.
• تعداد بازدیدگنندگان برای گروه داوری ملاک نبوده و معیار داوران کیفیت مطالب کانال تلگرامی است.
 پاورپونت سازی
* آثار ارائه شده در موضوع پاورپوینت سازی می بایست از 20 اسلاید کمتر نباشد.
• نوآوری گرافیکی اسلایدها و موضوع بندی مطالب و استفاده از افکت های زیبا و متناسب ملاک ارزیابی هیأت داوران خواهد بود.
تبصره 1 : در صورت محرز شدن انجام تخلف (بالا بردن غیر واقعی تعداد بازدیدکنندگان و...) اثر از داوری جشنواره حذف خواهد شد.
تبصره 2 : ارسال فایل اصلی آثار تولید شده به دبیرخانه الزامی می باشد. بدیهی است تا زمان دریافت اصل آثار، فایل کم حجم بارگذاری شده در سامانه ثبت نام و قسمت مدیریت کانال جشنواره ملاک داوری خواهد بود.

مهلت ثبت نام و شرکت در جشنواره :
از پانزدهم دی ماه الی پانزدهم فروردین 96.

زمان و نحوه اعلام نتایج :
پنجم اردیبهشت ماه 96 از طریق سایت جشنواره.

جوایز و هدایا :
به۱۱۰ نفر از برگزیدگان هدایایی ارزنده تقدیم می گردد.

مراسم اختتامیه :
مراسم اختتامیه و تقدیر از برگزیدگان در هفته بزرگداشت معلم ( اردیبهشت 96 ) در استان چهارمحال و بختیاری برگزار می گردد.
دبیرخانه جشنواره:
استان چهارمحال و بختیاری- شهرکرد - میدان قدس- ابتدای خیابان شریعتی - ستاد اقامه نماز استان
کدپستی : 8814654535
تلفن : 33330030-33330770 - 038
سامانه ثبت نام و پایگاه اطلاع رسانی جشنواره : www.chb-namaz.ir
پایگاه اطلاع رسانی ستاد اقامه نماز کشور : www.namaz.ir
سامانه پیام کوتاه ستاد اقامه نماز کشور : 1000017
کانال رسمی جشنواره در تلگرام :
https://telegram.me/NamazJashnvareh1395




تیزر اولین جشنواره سراسری نماز در فضای مجازی

ماهواره افعی ای در خانه

88

87

85

80

75

سال

14.1

12.5

12

9.4

7.8

آمارطلاق

 

93

92

91

90

89

سال

23

20.1

18.1

16.3

15.4

آمارطلاق

 

 

 

 

 

90تا 95 در صدشبکه های ماهواره ای از کشورهای دشمنی پخش می شود.

 

93

91

73

سال

160

125

3

تعدادشبکه های ماهواره ای فارسی

 

 


70درصد افرادی که مراحل طلاق را طی می کرده اند ماهواره داشته اند.

از 10 سریال عاشقانه یک شبکۀ ماهواره در یک فصل 22 بار طلاق نمایش داده می شود برای عادی کردن طلاق.

از 20سریال شبکه های ماهواره ای 15 فیلم خیانت های چند جانبه به همسر وروابط خارج از خانواده است.

خلاصه ای از صحبت های استاد محسن عباسی ولدی موجود در سایت سراج اندیشه.

ماهواره در خانه گاه اثرش بدتر از آمدن افعی در خانه است.

ماهواره بیار حیا ببر

گاه با آوردن ماهواره در خانه از یک در از همان درناموس انسان می رود.

 

 

تجدید نظر در مراسم اموات،صاحبان هر روز

الف: یک نکتۀ مهم:باتوجه مشکلات مالی جامعه بهتر است در بعضی رسوم غیر ضروری تجدید نظر کنیم و به جای آن مشکلی از یک مسلمان برطرف کنیم .خوب است تا حد امکان  از غذا دادن در ختم ها که گاه بازماندگان قبل از دفن باید در فکر تهیۀ غذا برای مهمانان باشند، اهدای دسته گل های متعدد که فایده ای هم برای میت ندارد ،خود داری کنیم  و به جای آن تا حد امکان در ادای واجبات میت (بدهی مادی ، بدهی های نماز و روزه و رد مظالم ، خمس، پرداخت مهریۀ همسرکه بعد از مرگ هم بر عهدۀ مرد می ماند) و صدقات مستحب تلاش کنیم. مراکز خیریه از جمله کمیته امداد و بهزیستی هم بادسته گلهای مصنوعی و نصب بنر از بازماندگان میتی که به جای هزینه های تشریفاتی به مددجویان آنان کمک  کنند، تشکر کنندو علما و مسؤولان و اهل قلم  نیز در تبلیغ و فرهنگ سازی این امرپیش قدم شوند.

ب:هر روز متعلق به یک یا چند معصوم است و خوب است هر روز خود را به صاحبان آن روز بسپاریم و توسلی هرچند مختصر داشته باشیم:امام هادی (علیه السلام):مُراد از ایام و روزها ما هستیم مادامى که به پا است آسمانها و زمین ، شنبه اسم رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله است و یکشنبه امیرالمؤ منین علیه السلام و دوشنبه حسن و حسین عَلیهِما السَّلام و سه شنبه علىّ بن الحسین و محمّد بن على و جعفر بن محمّد عَلیهمُ السلام و چهارشنبه موسى بن جعفر و علىّ بن موسى و محمّد بن علىّ عَلیهمُ السلام و منم و پنجشنبه فرزندم حسن علیه السلام و جمعه فرزند فرزندم است و به سوى او جمع مى شوند اهل حقّ.

 این است معنى ایام، پس دشمنى مکنید با ایشان در دنیا که دشمنى کنند با شما در آخرت.(منبع: مفاتیح الجنان .برای هر روز زیارت مختصری در مفاتیح نقل شده است.)

داستانهای واقعی

تو نیکی می کن و در دجله انداز

 

آیت الله سید محمد باقر شفتی درایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری فقیر بود که غالبا لباس او از زیادی وصله به رنگهای مختلف جلوه می کرد، گاهی ازشدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت. روزی درمدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند، وجه مختصری از این ناحیه به اورسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت، درمسیر راه ناگاه درکنار کوچه ای چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینه او افتاده وشیر می خوردند، ولی از سگ بیش ازمشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حرکت نداشت. حجه الاسلام به خود خطاب کرده وگفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این سگ برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت. خود ایشان نقل می کند: وقتی که پاره های جگر را نزد سگ انداختم گویی اورا طوری یافتم که سربه آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او درحق من دعا می کند. ازاین جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغ دویست تومان برای من فرستاد وپیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت، از او بگیر و مصرف کن. من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که ازسود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی بدستم آمد و با آن حدود هزار دکان وکاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن هرسال نهصد خروار برنج می شد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان می خوردند، تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بودکه من به آن سگ گرسنه نمودم، واو را برخودم ترجیح دادم.

تو نیکی می کن و در دجله انداز         که ایزد در بیابانت دهد باز

[ اقتباس ازکتاب صدویک حکایت ص 158 ]به نقل از نشریه موعظه خوبان  160 سایت سراج اندیشه

چگونه سر ز خجالت بر آورم برِ دوست

 از مرحوم آیت الله اراکی نقل شده است که می فرمودند: آیة الله شیخ عبدالله گلپایگانی از بهترین شاگردان مرجع بزرگ نجف٬ آخوند خراسانی بود. یکی از خوبان پس از مرگِ او٬ خوابش را دید. از او پرسید: آن طرف چه گذشت؟ شیخ عبدالله گفت: پس از مرگ از من پرسیدند: چه آورده ای؟ گفتم: درس و بحث و تحقیقات و کارهای علمی. ملائکه در آن خدشه و اشکال کردند. من نتوانستم جواب دهم. باز پرسیدند: دیگر چه آورده ای؟ گفتم: نماز و روزه و عبادات. باز اشکال کردند و ایراد گرفتند و من نتوانستم از عهدهٔ ایرادشان برآیم. باز پرسیدند: دیگر چه آورده ای؟ گفتم: زیارت ها و اشک ها و توسلاتی که داشتم. باز خدشه کردند و اشکال گرفتند( که مثلا فلانی که کمتر از تو بود٬ بیشتر از تو اشک و توسل و زیارت داشت٬ از شما توقع بیشتری بود.» باز گفتند: دیگر چه داری؟ گفتم: دیگر چیزی ندارم.

 

چگونه سر ز خجالت برِ آورم بر دوست / که خدمتی به سزا بر نیامد از دستم

 

 ملائکه گفتند: تو نزد ما گوهر گرانبهایی داری! گفتم: من که چیزی سراغ ندارم. گفتند: آن وقتی که در نجف بودی٬ عده ای از گلپایگان زیارت آمدند و میهمان تو شدند. چون پولی برای پذیرایی نداشتی٬ خواستی از بعضی تجار قرض کنی٬ لذا شبانه از خانه بیرون رفتی. در راه پایت به چیزی خورد و از رفتن عاجز شدی و نشستی و گفتی: این چه وضعی است؟ چرا من باید با این موقعیت علمی این قدر وضع مالیم خراب باشد که برای یک پذیراییِ ساده این قدر مکافات بکشم؟همان وقت به ذهنت آمد که این چه حرفی بود که من زدم و گله کردم! این جمع٬ مهمان امیرالمؤمنین(ع) هستند. این زحمت ها برای آنان ارزش این سختی ها را دارد. آن وقت گفتی: الحمدلله ربِّ العالمین.همان فکری که کردی و حمدی که گفتی٬ آن درّ گرانبها و گوهر با ارزشی است که پیش ما داری و برزخت را راه می اندازد و توشه بزرگ آخرت توست

«قسمتی از موعظه خوبان 161سایت سراج اندیشه»

 

[ مسعود عالی ،مسأله مهدویت ، ص 43 و 44 ]

 

داستان حمّالِ مستجاب الدعوة

در نجف پیرمردی بود که آدم بسیار خوبی بود و حمال  بود به اسم حسین آقا

کوچه‌های نجف خیلی باریک بود. بعضی کوچه های آن یک متر، یک متر و نیم بود. خانه های آنجا اغلب کوچک است. طبقه بالای یک خانه، مادری بچه اش روی دوشش بود و لباس‌هایش را روی بند یا روی دیوار پهن می‌کرد آن بچه‌ پایین را نگاه کرد و چیزی دید؛ لذا دست و پا زد و این خانم هم حواسش نبود. بچه از دستش خارج شد و افتاد. یک دفعه این مادر، بدون اختیار نعره زد. من آنجا نبودم، ولی شنیدم. این حسین آقا هم از آنجا رد می‌شده است. صحنه را که می‌بیند، صدا می‌زند: «خدایا! بچه را نگه دار». بچه وسط زمین و آسمان ایستاد. حسین آقایِ حمال جلو آمد و دست‌ها را بالا کرد و گفت: «خدایا بده». بچه به آرامی پایین آمد . حسین آقا بچه را گرفت و پایین گذاشت. دور او را گرفتند که: «حسین آقا! تو مستجاب الدعوه ای». گفت: «نه بابا. من حمال خودتان هستم. یک عمری خدا هر چه گفت، گفتم: چشم. حالا هم هر چه من بگویم، خدا می گوید: چشم». این طور است عزیز من!«آیت الله ناصری


درآمد رهبری از کجاست؟

در جامعه ما که با هجمه های شدید دشمنان مواجه است، با ید همه در راستای تقویت ولی فقیه که ستون اصلی نظام است تلاش نمایند و هر کس که در این راه مانع تراشی می کند ، در هر لباس و جایگاهی که هست در راستای اهداف دشمنان حرکت می کند امروز که پرچم شیعه دست رهبری است همه باید کمک کنند و پشتیبان رهبر شوند تا پرچم شیعه برافراشته تر شود.نباید در برابر شبهات دشمنان ساکت و منفعل بود . از جمله این شبهات بحث حقوق رهبری می باشد:

👈امام خامنه‌ای حقوقشان از کجاست⁉️

در قوانین کشور، موضوع حقوق ماهیانه برای رهبری مطرح نشده است هر چند مقام معظم رهبری بر اساس وظیفه و مسئولیتی که بر عهده دارند، می‌توانند از حقوق دولتی استفاده نمایند

ولی ایشان تلاش دارند تا حد امکان از حقوق دولتی که مربوط به بیت المال است استفاده نکنند و این در راستای سیره امامان معصوم علیهم السلام است که از بیت المال استفاده نمی‌کردند.

از این رو ایشان تمایلی به استفاده از حقوق دولتی و بیت المال ندارند و زندگی ایشان از راه نذوراتی که برای ایشان می‌شود اداره می‌شود.

حجت الاسلام و المسلمین احمد مروی، معاون ارتباطات حوزه‌ای دفتر مقام معظم رهبری به عنوان یکی از افرادی که مستقیما با شخص مقام معظم رهبری در ارتباط می‌باشد و از نزدیک با جزئیات زندگی معظم له آشنا می‌باشد در مصاحبه‌ای که با ویژه نامه روزنامه جام جم با عنوان تداوم آفتاب داشتند در زمینه نحوه امرار معاش رهبر معظم انقلاب اظهار داشتند:

«اداره  زندگی ایشان عمدتاً  یعنی آن قدر که من اطلاع دارم که تا حدی دقیق است  بیشتر از نذوراتی است که مردم در مورد حضرت آقا انجام می‌دهند. نذورات می‌آید. برای امام هم (رضوان الله تعالی علیه) خیلی نذورات می‌رفت.

برای حضرت آقا هم نذورات زیاد می‌آید که نذر شخصی آقا می‌کنند که آقا، زندگی شان عمدتاً از همین نذورات اداره می‌شود و از بیت المال و از دفتر استفاده نمی‌کنند.

از وجوهات که اصلاً هیچ استفاده نمی‌کنند. عمدتاً همین نذورات است

(ویژه نامه تداوم آفتاب روزنامه جام جم شنبه 17 اسفند 1387به نقل از سایت اطلاع رسانی جام جم آنلاین)


 

 

۱ نظر

نهج البلاغه حلال مشکلات امروز جامعه

باسمه تعالی

نهج البلاغه نیاز امروز جامعه

امروز جامعه ما با مشکلات متعددی روبروست از جمله غارت های نجومی ، دزدی و اختلاس که بعضی آن را  معوقه می نامند و عقب ماندگی بصیرتی خواص و دل بستن به دشمن و... که نسخۀ در مان این مشکلات را امام علی علیه السلام در نهج البلاغه داده اند . آنجا کهر به مسؤول خود هشدار می دهند که دچار اشرافی گری نشود . در حکومت علوی که امام راحل هم پیرو حقیقی این مکتبند مسؤول باید در حد مردم زندگی کند و هر کس که دوست دارد از حلال در رفاه بیشتر باشد باید از مسؤولیت کنار برود . زیرا رفاه زده نمی تواند درد مردم را بفهمد و در راستای حل آن قدم بردارد.پیشنهاد می شود همۀ مردم به ویژه مسؤولان محترم روزی 5 دقیقه این کتاب ارزشمند و شریف را مطالعه نمایند.

برخورد امام علی علیه السلام با اشرافی گری مسؤولان:               نامۀ 3 نهج البلاغه

به امام خبر دادند که شریح بن الحارث، قاضى امام خانه اى به 80 دینار خرید، او را حضار کرده فرمود:

1 .برخورد قاطعانه با خیانت کارگزاران

به من خبر دادند که خانه اى با هشتاد دینار خریده اى، و سندى براى آن نوشته اى، و گواهانى آن را امضا کرده اند. (شریح گفت: آرى اى امیر مؤمنان،  امام علیه السّلام نگاه خشم آلودى به او کرد و فرمود:

 اى شریح به زودى کسى به سراغت مى آید که به نوشته ات نگاه نمى کند، و از گواهانت نمى پرسد، تا تو را از آن خانه بیرون کرده و تنها به قبر بسپارد. اى شریح اندیشه کن که آن خانه را با مال دیگران یا با پول حرام نخریده باشى، که آنگاه خانه دنیا و آخرت را از دست داده اى. ...

-عبرت از گذشتگان

آنان که مال فراوان گرد آورده بر آن افزودند، و آنان که قصرها ساخته، و محکم کارى کردند، طلا کارى کرده، و زینت دادند، فراوان اندوختند، و نگهدارى کردند، و به گمان خود براى فرزندان خود باقى گذاشتند همگى آنان به پاى حسابرسى الهى، و جایگاه پاداش و کیفر رانده مى شوند، آنگاه که فرمان داورى و قضاوت نهایى صادر شود «پس تبهکاران زیان خواهند دید». به این واقعیّت ها عقل گواهى مى دهد هر گاه که از اسارت هواى نفس نجات یافته، و از دنیا پرستى به سلامت بگذرد.

دیروز در فلسطین اشغالی یک زن که عازم نماز جمعه بود و مشکل شنوایی داشت و دستور ایست اشغالگران را نشنیده بود به ضرب گلولۀ صهیونست ها مجروح شد و یک ساعت روی زمین ماند و اجازۀ کمک رسانی به او را ندادند.امام علی علیه السلام: به من خبر رسیده است که بدستور معاویه بشهر انبار شبیخون زده اند و حاکم آنجا را کشته و سواران شما را از حدود آن شهر دور گردانیده اند و یکى از لشگریان آنها بر یک زن مسلمان و یک زن کافره ذمیه وارد شده و خلخال و دست بند و گردن بند و گوشواره هاى او را در آورده است و آن زن بعلت اینکه نمیتوانسته او را از خود دور کند گریه و زارى کرده و از خویشان خود کمک طلبیده است،و دشمنان با غنیمت و دارائى بسیار بشام باز گشته اند،اگر مرد مسلمانى از شنیدن این واقعه در اثر حزن و اندوه بمیرد بر او ملامت نیست بلکه بنزد من هم بمردن سزاوار است.

...خداوند شما را بکشد که دل مرا بسیار چرکین کرده و سینه ام را از خشم آکنده ساختید و در هر نفس جام غم و اندوه را پیاپى جرعه جرعه در گلویم ریختید و بسبب نافرمانى،رأى و تدبیرم را تباه ساختید (خطبه 27 نهج البلاغه)

شهید دشتدار

 

 


دشتدار، سیروس: یکم خرداد ۱۳۴۴، در روستای کاظم‌آباد از توابع شهر کرج به دنیا آمد. پدرش مسلم، کشاورز بود و مادرش زری نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. اوایل دی ۱۳۶۵، در ام‌الرصاص عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۸۰ پس از تفحص در گلزار شهدای شهر آبیک به خاک سپرده شد.

 

این وصیتنامه‏ هایى که این عزیزان مى‏نویسند مطالعه کنید. پنجاه سال عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکى از این وصیتنامه‏ ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید.» (صحیفه امام ج‏۱۴ص۴۹۱)

درایام سالروز شهادت شهید دشتدار ، با گرامی داشت یاد او  قسمتی از وصیت نامه ایشان را می خوانیم:

بسم الله الرحمن الرحیم. ان اکرم الموت القتل گرامى‌ترین مرگها، شهادت در راه خداست. على(ع)

  .. خداوندا، مرگم را شهادت در راهت، زیر پرچم پیامبرانت، با اولیا و دوستانت قرار بده

حمد و سپاس، خداوندى را سزاست که به من قدرت تفکر همراه با سعادت ا خروى داد تا بتوانم حق را پیدا کنم و خود را در آن مسیر، با آزادى و آگاهى کامل افکنم. و به ما نعمت رهبرى را که بزرگترین نعمتهاى الهى است، هدیه کرد تا راه پیغمبران را به ما نشان دهد...

چون بنده حقیر خود را از تبار حسین(ع) مى‌دانستم، به نداى "هل من ناصرش" لبیک گفتم و راهى جبهه‌هاى نور علیه ظلمت گشتم. و اینک که به یارى امام کربلا روانیم، آخرین سخنانم را با شما در میان مى‌گذارم; به این امید که آخرین کلامهایم، پیامى باشد از حلقوم خونین شهدا بر شما رهروان راه آنها. وصیتى به جوانان:

هر زمان براى مومنین روز عاشوراست و هر مکانى کربلا، پس جنگ با کفار ومنافقین و دشمنان اسلام یادتان نرود. نداى امام امت، نداى حسین فاطمه است و پیام ما از حلقوم مبارک امام بیرون مى‌آید; پس اگر مى‌خواهید از شفاعت شهدا محروم نمانید، به مطالب امام گوش داده و به ندایش پاسخ دهید و حمایت از امام امت و فرمان او تا مرز دادن جان، یادتان نرود.

اسلحه مرا تا انقلاب آقا امام زمان (عجل‌الله) بر زمین نگذارید و راهم را که راه امام و راه حسین(ع) است، ادامه دهید و بدانید که پیروزى از آن شماست .امروز که گرگان درنده‌اى چون ابر جنایت کارها منتظرند تا لحظه‌اى ما از خود غافل شویم تا ما را نابود سازند، بر یکایک شماست که از این حکومت و انقلاب الهى که از بزرگترین الطاف خداوند کریم مى‌باشد، تا مرزِ دادن جان و مال دفاع کنید و استقامت ورزید و آینده خوش و سالم و روحانى را براى فرزندان خود مهیا سازید.

و آرزوى آن داریم که این پرچم خونین اسلام را که با خونهاى پاک شهدا به حال اهتزاز درآمده و مانده را به دست صاحب اصلى آن یعنى بقیه الله الاعظم - ارواحنا له‌الفدا - که ما منتظر چنین روزى هستیم، برسانید و ان‌شاالله با قیام آن حضرت انتقام خون مظلومین گرفته شود. خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار. انشاالله. کسى که محتاج دعاى خیر شماست العبد الحقیر دشتدار. مهدى دشتدار

 

پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین

 

 


آقا فخر تهرانی عارف گمنام

قرار بود بره خارج ، جوانی بود شیک پوش، یک روز شیخ مرتضی زاهد ایشان را دید و درگوشی چیزی به او گفت . از فرداش دیدند با یک عبای ساده میاد بیرون . آخرش شد آقا فخر تهرانی که امام زمان عج گفته بود از او راضی ام و طبیب آیت الله بهجت بود و با امام زمانش ارتباط هایی داشت و...


یکی از فضلای حوزه علمیۀ قم می گوید: طلبه ای نوجوان بودم ، همراه برادر کوچکتر م از روستای خود به قم آمده بودیم ، به خاطر کمک های پدر و ... از شهریۀ حوزه استفاده نمی کردم، مدتی بعد کمک های پدرم به خاطر مشکلاتی ، کمتر شد. ما به شدت در تنگنا و سختی بودیم  روزهای زیادی گذشت و ما با شکم های گرسنه در خلوت برای دست یافتن به احتیاجات و خوراکی های جزیی با دعایی خالص به امام زمان عجل الله فرجه  متوسل می شدیم ، تا اینکه دیدیم یک روز در حال توسل در می زنند. آقایی غریبه بود با محاسنی جو گندمی مایل به سفیدی و قیافه ای بسیار مهربان داشت . بعد از سلام و علیک دیدیم کیسه ای در دست دارد که در آن همان خوراکی هایی  بود که ما از امام زمان عج طلب کرده بودیم .پیرمرد با یک صفا و لبخندمعنا دار و نافذ گفت:   « آدم که از امام زمانش این چیزها را  طلب نمی کند... آدم باید از امام زمانش فقط آن حضرت را بخواهد...»  آن پیرمرد همان آقا فخر تهرانی بود.