زمانه عجیبی است برخی خانم ها صبح زود تو تاریکی و خلوتی دنبال ماشین سرویسند  برند سر کارگری و برخی کارهایی که چندان سنخیتی با لطافت زنانه نداره و مردان  جوان از بیکاری تا لنگ ظهر در خواب.ادامه داستان: غروب برخی  زنان مجرد دارای هزار آرزو و هزار آرایش میان برا خرید و نمایش که شاید شوهری در دامشان بیفتد و به آرزوهایش برساند و مردان مجرد بیکار با هزار آرزو به دنبال آنانند و دستشان کوتاه از نخیل و از بیکاری و بی پولی جرات بر امر خطیر و پر خرج ازدواج ندارند و این داستان بر عکس شده ادامه دارد و جامعه پر شده از مجردان با هزار آرزو.